برای زنان: وقتی با یک مرد خودشیفته ازدواج میکنید، فرصتی برای تجربه یک رابطه عاشقانه و شریک بودن پیدا نمیکنید؛ بلکه به جای همسر، نقش یک مادر را بر عهده میگیرید. این مردان مانند کودکان رفتار میکنند. آنها در طول هفته سر کار میروند و آخر هفتهها را با تماشای تلویزیون، چت و صحبت با دوستان شان، سرگرم به تلفون و... سپری میکنند و در آخر هفته هم زنان باید بپزند، تمیزکاری کنند و مواظب فرزندان باشند تا شوهر آخر هفته اش را استراحت کند. در چنین رابطهای، زنان خود را همزمان هم مجرد و هم مادر مییابند و بار سنگین مسئولیتها را به تنهایی به دوش میکشند.
خودشیفتهها برای عشق ازدواج نمیکنند؛ بلکه برای یافتن یک خدمتکار، آشپز، بانکدار و دستیار ازدواج میکنند. آنها زنان را کنترل کرده و از روابط انسانی چیزی نمیدانند. تو مسئول مدیریت خانه، بزرگ کردن فرزندان و برآورده کردن نیازهای خودخواهانهشان میشوی، در حالی که رؤیاهای تو از یک رابطه عاشقانه و برابر، در سایه واقعیت تلخ خدمتگزاری محو میشوند.
با گذشت زمان، زنان به سایهای از خودشان تبدیل میشوند؛ هویتشان تحت فشار وظایف طاقتفرسای مادر بودن-زن فلانی بودن، عروس فلانی بودن خلاصه و ناپدید میشود. این خدمتگزاری بیپاداش، زنان را به فردی خسته، ناامید و پر از کینه بدل میکند که تاثیر منفی مستقیم بر تربیه فرزندانشان نیز دارد... اگر در چنین رابطهای گرفتار شدهاید، اولین قدم اینست که باید بدانید که لایق احترام، عشق و حمایت هستید. برای همان فرزندانی که میخواهید خودرا قربانی یک چنین رابطه ای کندی، الگوی منفی هستید. چون پسران تان خودشیفته بار آمده و دختران تان به نسخه دیگری از شما تبدیل میشود و خدمتگذاری به مردان را احترام میپندارند!
*خودشیفته (نارسیسیست) فردی است که ویژگیهای شخصیتی خاصی دارد که بر محور خودمحوری و خودبینی افراطی متمرکز است. این افراد تمایل دارند خود را مهمتر، برتر و بهتر از دیگران ببینند. در عین حال، خودشیفتهها معمولاً توانایی همدلی با احساسات و نیازهای دیگران را ندارند و روابطشان بیشتر به منظور ارضای نیازهای خودخواهانه خودشان شکل میگیرد.
گلنار سروش
No comments:
Post a Comment