عتیق رحیمی نویسنده سرشناس اهل افغانستان است که چندین سال است در فرانسه زندهگی میکند. وی نویسنده طراز اول و برنده جایزه گنکور است. پس از توشیح قانون امر به معروف و نهی از منکر از سوی رهبر طالبان، این نویسنده اهل افغانستان یادداشتی در روزنامه لیبراسیون منتشر کرد.
این نوشته بسیار تکاندهنده و تأثیرگذار است و وجدانهای بیدار در سراسر جهان را هشدار میدهد تا سکوت نکنند و از فجایعی که طالبان در حال ارتکاب آن هستند اغماض نکنند. نوشته رحیمی «طالبان در حال ساختن زندان سرگشاده برای زنان افغانستان است» عنوان دارد و در آن به حقایقی اشاره شده که هر وجدان بیدار را به ستوه میآورد. او از جهان انتقاد میکند که کور و کر است و در برابر جنایتهایی که طالبان در حق زنان و جوانان و همه مردم افغانستان مرتکب میشوند سکوت اختیار کرده است. او در جایی از این یادداشت مینویسد: «من به اندازه دستان خالی یک پدر افغانستانی که بدون اینکه بتواند خانوادهاش را سیر کند به خانه برمیگردد، احساس درماندهگی میکنم. همچنین به اندازه پسر جوانی که نمیتواند ریش مورد نظر خود را بگذارد، تحقیر شدهام.» او در این یادداشت ادعا کرده که «دنیای فاسد اجازه میدهد که افغانستان قتل عام شود.» رحیمی به این نکته هم اشاره کرده که تا زمانی که قوانین سختگیرانه طالبانی وجود داشته باشد و رژیم طالبان برقرار باشد، صلح و آرامش در افغانستان به وجود نخواهد آمد.با آنکه عتیق رحیمی تنها از رنج زنان در افغانستان یاد نکرده بلکه از درماندهگی و احساس حقارت بزرگسالان و عموم جوانان نیز سخن زده، سوالی که با خواندن عنوان یادداشت به وجود میآید این است که آیا افغانستان در حال تبدیل شدن به زندان روباز فقط برای زنان است یا آنکه زنان و مردان این سرزمین به صورت عموم تجربه زندانی بودن را از سر میگذرانند؟ آیا با زنانه – مردانه ساختن عملکرد رژیم قرون وسطایی و متعصب طالبان، عملاً بخشی از حقایق را نادیده نمیگیریم؟
در این شکی نیست که قربانیان اصلی رژیم و قوانین طالبان در قدم اول زنان هستند و بار سنگین تبعیض و تعصب و فرهنگستیزی طالبان را آنها بر دوش میکشند. با وجود این، کماهمیت جلوه دادن تبعیضها و تعصبهای سیستماتیک طالبان در حق دیگر اقشار جامعه خلاف واقعیتهای جاری در کشور است. مردان افغانستان، همانند زنان این کشور، از بابت حاکمیت گروه طالبان به شدت رنج میبرند و روز و شب خود را به دشواری میگذرانند و در آرزوی روزی هستند که بساط این رژیم برچیده شود و از اینکه میبینند جهانیان با طالبان وارد تعامل شده و موضوعات حقوق بشری و حقوق اساسی شهروندان افغانستان را نادیده میگیرند، احساس تلخکامی میکنند.
تصور کنید شما پسر جوانی هستید که در یکی از شهرهای بزرگ افغانستان زندهگی میکنید و قصد دارید زندهگی نرمال داشته باشید. از وقتی که از خانه بیرون میشوید باید در مورد جزئیترین رفتارهای خود پاسخگوی طالبان باشید تا زمانی که دوباره به خانه برمیگردید. طالبان به آسانی به خود حق میدهند که بهخاطر موی و ریشتان شما را متوقف سازند و مورد توهین و تحقیر قرار دهند، یا حتا دست به بازداشت شما بزنند. از نظر طالبان، باید ریش مردان کمتر از «یک قبضه» نباشد و همچنین مویشان بهگونهای دیزاین شود که مطابق عادتهای عربهای جزیرهالعرب در بیش از چهارده صد سال قبل باشد. طالبان به خود حق میدهند کرامت افرادی را که ریش و موی مورد نظر این گروه را نداشته باشند نادیده بگیرند و بهگونهای با آنها برخورد کنند که گویا مجرم شناختهشده هستند.
اگر شما یکونیم ساعت قبل از برگزاری نماز جمعه در سرکهای کابل گشتوگذار کنید با چنین صحنهای روبهرو میشوید: اعضای شلاقبهدست طالبان را مشاهده میکنید که دکانداران را مجبور میکنند دروازه دکانهایشان را ببندند و به سوی نماز جمعه بشتابند و اگر کسی با اندکی تأخیر این کار را انجام دهد ممکن است مورد خشم سرباز طالب قرار گیرد و با انواع آزارواذیتها مواجه شود. طالبان در این ساعتها از روز جمعه به سراغ جوانانی که در کنار سرکها ایستادهاند میآیند و با شلاق به سوی مسجد هدایتشان میکنند. حتا گاهی مردمی را که نماز جمعه را در یک مسجد ادا کردهاند مجبور میکنند دوباره آن را در مسجد دیگر به جا آورند. به نظر میرسد طالبان بعد از همهگانی شدن قانون امر به معروف و نهی از منکر ملا هبتالله، تلاش دارند مو به مو همان قوانین قرون وسطایی را که در دوران حاکمیت نخستشان اجرا میکردند، دوباره احیا کنند.
اگر قبول ندارید که افغانستان در حال حاضر زندانی برای همه شهروندان است خود را به جای مرد جوانی قرار دهید که خبرنگار است و اجازه ندارد محتوایی را به نشر برساند که کمترین مغایرتی با سیاستهای طالبان داشته باشد و در آن، کوچکترین انتقاد از عملکرد طالبان شده باشد. اگر شما در افغانستان خبرنگار هستید و نمیخواهید کار خود را از دست دهید، ناگزیرید به بلندگوی سیاستهای طالبان تبدیل شوید و حوادث را به صورتی پوشش دهید که چهره مطلوب از طالبان ارایه کند. اگر شما در سایه حاکمیت طالبان خبرنگار باشید ممکن است از بابت تصویربرداری از زندهجانها توبیخ یا حتا مجازات شوید. از نظر طالبان، تصویربرداری از «اشیای ذیروح» از نظر شریعت حرام است. قانون توشیحشده از سوی ملا هبتالله نیز به چنین امری تصریح کرده است.
تصور کنید شما دانشجو در یکی از دانشگاههای کشور هستید. مهم نیست که در درسها چه قدر کوشا هستید و چه قدر نمرات عالی به دست میآورید و تا چه حد در کارهای صنفی فعال هستید. آنچه برای طالبان اهمیت دارد این است که آیا طرز لباس پوشیدن و ریش گذاشتنتان مطابق قوانین طالبان است یا خیر. شما حق ندارید در کلاس دانشگاه، مسایلی را مطرح کنید که از نظر طالبان نادرست است، در غیر این صورت ممکن است با درد سرهای لایتناهی مواجه شوید. یکی از دانشجویان میگفت: وقتی در صنف درسی از «علمای دین غیرحنفی» نقل قول کنید دانشجویانی که از طریق طالبان وارد دانشگاه شدهاند به شدت دست به اعتراض میزنند و مجبورت میکنند سکوت اختیار کنی یا با عواقب ناگوار این کارت مواجه شوی. طالبان در سه سال گذشته، دانشگاهها را به تریبونی برای ترویج عقاید خود تبدیل کردهاند و از خاصیت انداختهاند. بسیاری از دانشجویانی که دغدغه دانشاندوزی دارند و فقط مدرک دانشگاهی برایشان اهمیت ندارد، یا ترک تحصیل کردهاند و یا آنکه به دنبال راهی هستند تا از کشور خارج شوند و در جایی بیرون از سلطه طالبان تحصیل کنند. دانشگاههای افغانستان زیر سلطه طالبان به «دارالجهل» تبدیل شده و میتوان گفت که تقریباً هیچ نقشی در بلندبردن آگاهی شهروندان ایفا نمیکنند.
شهروند افغانستان حتا اگر کشاورز ساده باشد بازهم از شر طالبان در امان نیست. اعضای سازمان طالبان به بهانههای مختلف بهنام عشر و زکات از کشاورزان باج میگیرند و معلوم هم نیست که آنچه را از کشاورزان میگیرند چگونه به مصرف میرسانند. اگر شما خوشچانس باشید و موفق شوید در اداره زیر کنترل طالبان کارمند شوید، ناگزیرید روزانه انواع تحقیر و توهین و توبیخ و سفارش را از آنانی که خود را «مجاهدین» مینامند قبول کنید. طالبان با شهروندان افغانستان، مخصوصاً آنانی که مربوط به مناطقی هستند که از پایگاههای سنتی طالبان محسوب نمیشود، به صورتی برخورد میکنند که گویا میخواهند آنان را تازه مسلمان بسازند. چند تن از اعضای استخبارات طالبان به یکی از موسسات خیریه رفته بودند. وقتی مشاهده کردند که برخی از کارمندان آن موسسه نماز میخوانند، بهگونه انکارآمیز از آنها پرسیده بودند: شما نماز هم میخوانید؟ رهبران طالبان در طول سالهای دراز بهگونه پیهم در ذهن افراد زیردست خود این موضوع را تزریق کردهاند که مردمانی که زیر حاکمیت نظام جمهوری زندهگی میکنند از ارزشهای دینی فاصله گرفته و به انحراف گراییده و «دموکراسی را که نظام کفری است» پذیرا شدهاند و در مورد رابطه آزاد پسر و دختر بیپروا هستند. ازاینرو، اعضای طالبان با بدبینی به شهروندان عادی برخورد میکنند و میکوشند آنان را از انحراف بیرون کنند و زندهگی مبتنی بر شریعت را به آنها بیاموزند.
رسانههای غربی که افکار عمومی دنیا را در اختیار دارند بیشتر اوقات سخن از ستم بر زنان در افغانستان زیر حاکمیت طالبان میزنند. تردیدی نیست که طالبان بر زنان ستم روا میدارند و آنان را در غل و زنجیر کردهاند. با این حال، زنانه – مردانه کردن ستم طالبان، ظلمی را که طالبان در حق پسران جوان و مردان بزرگسال انجام میدهند به نحوی از انحا نادیده میگیرد یا کماهمیت جلوه میدهد. این در حالی است که خشونت طالبان در برابر مردان، به دلیل دسترسپذیر بودن آنها، بیشتر است. بیشتر مجازاتهای فزیکی طالبان علیه مردان صورت میگیرد و زندانها نیز پر از پسران جوانی است که بیشتر آنها به علت رعایت نکردن قوانین طالبان زندانی شدهاند. بهرغم آنکه گروه طالبان در وضع محدودیت علیه زنان و از جمله محروم کردن آنها از آموزش، اقدامات کمنظیر در سطح جهان انجام داده، اما از یاد نبریم که این گروه به دلیل سنتهای ریشهدار فرهنگی در برخورد فزیکی با زنان جانب احتیاط را رعایت میکنند و آن خشونت عریانی را که در حق مردان روا میدارند، راجع به زنان کمتر انجام میدهند. نباید پرداختن به نقض حقوق زنان از سوی طالبان باعث شود نقض گسترده حقوق مردان در جامعه نادیده گرفته شود. این رویکرد به نوعی به سود طالبان تمام میشود و قبح عملکرد طالبان را در جامعهای که ارزشهای مردسالارانه در آن حاکم است، کاهش میدهد.٢٠ سنبله ١٤٠٣ هشت صبح
نويسنده: زرشناس
No comments:
Post a Comment