آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Saturday, April 27, 2024

در ادامه‌ی بحث تغییرات ظاهری آریانا سعید

 یک نوشته‌ی خوب از هلنا فرمان عزیز:

آریانا سعید زنی است از جامعه افغانستان که آواز می‌خواند و تمام جلوه‌های بدن زنانه‌اش را روی صحنه به نمایش می‌گذارد. او از نشان دادن سینه‌ها و باسن بزرگش ابایی ندارد، از رقص و عشوه و دلبری خجالت نمی‌کشد، با مردان دیگری غیر از همسرش در کلیپ‌هایش همبازی می‌شود،
لباس‌های تنگ می‌پوشد؛ چنان چسبان که برجستگی‌های بدنش و اندام جنسی‌اش معلوم است، روی صحنه‌ها به چشمان گرسنه و حریص مردم یک تنه می‌گوید که “زن” است، سرین و سینه و لب دارد؛ خیلی بزرگش را هم دارد! هر روز هم به حجم این‌ها اضافه می‌کند؛ با جراحی‌های پلاستیک، تزریق‌ ژل و فیلر، لیفت پوست صورت و جوان‌سازی، فتوشاپ عکس‌ها و ویدیوها و غیره! این کارها را به احتمال قوی برای جذب مخاطب، مطابقت با معیارهای زیبایی روز و فروش بیشتر بلیط‌ کنسرت‌هایش انجام می‌دهد. جریان قوی کمرشیالیسم و مردسالارى این را می‌طلبد که ظاهرِ محصولِ رویِ صحنه با معیارهایی که صنعت مد و فشن و زیبایی تبلیغش را می‌کند همخوانی داشته باشد وگرنه از چشم‌ها می‌افتد، از صحنه‌ها حذف می‌شود و محصولش/هنرش دیگر مخاطبی ندارد! شاید هم آریانا سعید با آگاهی بر اینکه بدن زن همواره در طول تاریخ، محل سلطه و کنترل مردان بوده و همچنان در افغانستان جز مایملک مردان به حساب می‌آید و از اجتماع، کار، هنر، تحصیل به پستوها رانده می‌شود، این‌چنین با نمایش تمام‌عیار بدنش به اعتراض برخواسته است. گرچه که این احتمال با توجه به رویکرد آریانا سعيد راجع به دین در چند مصاحبه‌اش دور و بعید است، اما غیرممکن نیست. نیلوفر فولادی از ایران در اعتراض به حجاب اجباری در خیابان انقلاب ایستاد و روسری‌اش را برداشت. بعدها که به هلند مهاجرت کرد، در حمایت از انقلاب زنانه زن زندگی آزادی،لباسش را در آورد و پستان‌هایش را نشان داد و گفت«چرا از تماشای بدن من می‌ترسید؟ مگر شما از این پستان‌ها شیر نخورده‌اید؟»


همانطور که استفاده از بدن برای نشان دادن اعتراض به تبعیض، اتفاق تازه‌ای نیست، تاثیر کمرشیالیسم و نظام مردسالاری که زنان را برای “زیبا” شدن و “کامل” و “بی‌نقص” بودن به جراحی و تزریق تشویق می‌کند و همچنين آسیب‌هایی که زنان در این مسیر به بدن‌هایشان تحمیل می‌کنند، هم نه تازه است و نه قابل انکار بلکه مسئله‌ای که همواره از طرف فمینیست‌ها مورد نقد قرار گرفته است. اما در این میان نباید از اهمیت موضوع حق کنترل زن بر بدن خودش غافل ماند. انتخاب یک زن برای این‌که چه بپوشد، بدنش را به چه شکلی در بیاورد، تحت تاثیر صنعت فشن تن به جراحی پلاستیک بدهد یا بخواهد برای اعتراض به تبعیض، فروش بلیط کنسرت یا جذب مخاطب بیشتر، برهنه شود؛ مسئله بدن و تن اوست؛ جایگاهی که تحت کنترل هیچ کسی جز خود زن نباید باشد. هر انگیزه‌ای که پشتش باشد، چه تحت تاثیر تبلیغات صنعت مد و چه در راستای اعتراض و چه حتی میل و سلیقه شخصی، باز بدن اوست و هیچ کسی حق این را ندارد که در این راستا تعیین تلکیف کند. تقسیم ‌بندی زنان بر اساس پیروی از الگوهای زیبایی روز و قرار دادن آنان در دسته زن خوب (زنانی که تن به جراحی و تزریق نمی‌دهند) و زن بد (زنانی که ظاهر خود را مطابق مد روز تغییر می‌دهند) هم از همان نگاه مردسالار سرچشمه می‌گیرد. نگاهى که همواره زنان را در دسته زنان نجیب، محجوب، عفیف مقدس، فرشته، خوب و سربه‌زیر در مقابل زنان لکاته، شیشک، سلیطه/شلیطه، بی‌عفت، نانجیب، فاحشه و هرجایی تقسیم می‌کند. پر واضح است كه اين نگرش زنى با ظاهر آريانا سعيد را چگونه قضاوت مى‌کند و در کدام دسته قرار می‌دهد. 

يكى از نمونه‌های آشکار ابراز خشونت علیه زنان، کنترل بر بدن و ‌نوع پوشش و ارزش‌گذاری و الگو بخشی به شکل خاصی از اندام، لباس و‌ ظاهر شدن در اجتماع است. کنترل نوع پوشش و شکل ظاهر زنان توسط مردان به بهانه این‌که با ارزش‌های فرهنگی و دینی و اجتماعی و عرفی همخوانی ندارد منجر به کاهش مشارکت اجتماعی زنان، ممانعت از تحصیل و کار، عدم حضور در صحنه‌های هنر و نمایش و طرد شدن اجتماعی شده است. 

در موضوع آریانا سعید، با وجود همه انتقادهای وارد بر او در رابطه با رویکردش به مسائل دینی و زنان و افتادن در دام کمرشیالیسم، نوع  و شکل برخورد مردم مخصوصا مردان آن‌هم از قشر هنرمند از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. نوع نگرش و برخورد مردان در جامعه‌‌ی زن ستیزی که هنوز مفاهیم واپسگرایانه‌ای چون “ناموس‌پرستی” و “غیرت” را ارزش می‌داند، مهم است. در جامعه ای که بدن فرخنده به فجیع‌ترین شکل ممکن در زیر پاهای مردان دیندار به سلاخی کشیده می‌شود، هر روز خبر زن‌کشی، قتل‌های ناموسی، قتل دختران و‌ زنانی که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، سربریدن و بینی و زبان بریدن، اسیر و گروگان گرفتن و زندانی کردن و منع دختران و زنان از تحصیل و کار و فعالیت و هزاران تحجر و خشونت دیگر سرخط خبرهایش است، مهم است که مردانی که صدایشان شنیده می‌شود در راستای مسائل زنان چه نگاه و نگرشی دارند، از چه کلماتی استفاده می‌کنند، آیا در بازتولید کلیشه‌های نگاه جنسی و تبعیض بر علیه زن و بدنش گام بر‌می‌دارند یا در راه تغییر همجنسان خود؟ چرا که مردان نویسنده، شاعر، هنرمند به خاطر موقعیت فرادست جنسیتی از امتیازاتی برخوردارند که می‌توانند در جهت مبارزه با برابری و تاثیرگذاری بر جامعه مردان از آن استفاده کنند*.  مسئله مبارزه با خشونت علیه زنان فقط مربوط به زنان نیست و انتظار این‌که تنها زنان در این راه قدم بردارند، انتظاری غلط است چرا که در اکثر موارد این مردان هستند که مرتکب خشونت علیه زنان می‌شوند و مسئله اصلی و اساسی تغییر نگرش مردان و بالا بردن آگاهی فمینیستی آنهاست و این تغییر هرگز ار مسیر تاختن و انتقاد بر بدن زن نمی‌گذرد. نکته مورد توجه دیگر رویکرد مردان هنرمند در ارتباط با زنان و دختران خودشان است که تا چه اندازه حقی را که برای نمایش هنر در فضاهای مجازی برای خود قائلند برای همسر و دختران خود نیز قبول دارند؟

و اما در بلبشوی تغییرات ظاهری بدن آریانا سعید در کنسرت اخیرش و بحث‌های درگرفته در فضای مجازی، یک نکته مهم از قلم افتاد و آن حضور “حسیب سائد” است؛ این‌که او چه هدف و چه دیدگاهی دارد و آیا برای کسب شهرت و ثروت در کنار آریانا است یا نه، موضوع بحث نیست. نوع حضور این شخص به عنوان شوهر در کنار زنی که از لحاظ منابع قدرت در فرادست قرار گرفته، حائذ اهمیت است. انگیزه او هر چه که باشد، در میدان جنگی بسیار نابرابر در مقابل جماعت زن‌ستیزی یک‌ تنه ایستاده است و به نماد بارز  “مرده گاوی”، بی‌غیرتی” و “ بی‌ناموسی” تبدیل شده است. این‌که او اصلا آگاهی فمینیستی دارد یا نه و آیا “مردانگی آلترناتیو* یا جایگزین” را می‌شناسد یا خیر، مهم نیست. حضور او به عنوان یک مرد در کنار زنی که با صدا و بدن و تن و زنانگی‌اش در چشم زن‌ستیزترین جماعت روی صحنه حاضر می‌شود، قابل تامل و تفکر است. 


هلنا فرمان


* - قسمتی از مقاله‌ی 

چطور می‌شود مردان را با فمينيسم همراه کرد؟

 نوشته زهرا باقری‌شاد

No comments: