آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Thursday, February 1, 2024

در محاصره طالبان

 در راه برگشت از شهر احساس کردم کسی در پشت سرم راه می‌رودانگار کسی داشت من را تعقیب می‌کرددر دلم ترس افتاد، اماسرم را بالا گرفته و با اعتماد به نفس به راه رفتنم ادامه دادمتا این‌ که صدایی از پشت سرم شنیدمخودم را به نشنیدن زدمدوبارهصدا زد، این بار بلندتر و خشن‌ترمن زبانش را نمی‌فهمیدم، به پشتو چیزی می‌گفت و 
من بلد نبودمایستاد نشدم و تند تند به راه رفتنمادامه دادمکم مانده بود به کوچه خودمان برسمهم ترس این را داشتم که به من دست‌درازی کند و هم از این می‌ترسیدم که اگر کسیاز منطقه خودمان آن مرد را در حال تعقیب من ببیند، چه تهمت‌هایی به پایم خواهند بستوارد کوچه خودمان شدم و نفس راحت کشیدم؛اما راحت نشدم.

از کناره‌های جوی کوچه تند و تیز راه می‌رفتم تا به دروازه حویلی‌مان برسمکسی اگر من را در آن حال می‌دید فکر می‌کرد که گرگ پیشمکرده و در حال دویدنمنزدیک حویلی‌مان که شدم، متردد بودم وارد حویلی شوم یا نهنمی‌توانستم پشت سرم را هم ببینم که آن مرد هستیا نه؟ بچه‌هایی که در کوچه بازی داشتند، نگاه‌هایشان من را می‌پاییدچند لحظه مکث کردم و در همان حال دَم گرفتمبعد وارد حویلیهمسایه‌مان شدم.

دو روز بعد زن همسایه با رنگ پریده خانه‌ ما آمددست و پایش می‌لرزید و می‌گفت که طالبان به خانه‌اش آمده‌اند تا از دخترشخواستگاری کننددر حالی که آن زن سال‌هاست برای داشتن فرزند دختر می‌سوزددر جا خشک شدم، انگار سطل آبی سرد را سرمخالی کردندزن همسایه می‌گفت، نشانی‌هایی که دادند از توستو او هم نگران جان خودش و شوهرش بودمی‌گفت که طالبان اعتبارندارند، می‌ترسم شوهرم را با خودشان ببرند تا از او اعتراف بگیرنداو واقعاً ترسیده بود و من هم زبان این را نداشتم که حقیقت رابگویمجرقه نخست این گونه گذشت.

یک هفته بعد از آمدن‌ آن‌ها به خانه همسایه ما، دوباره آمدنداین بار خانه همسایه ما را سر و زیر کردند و تذکره‌هایشان را دیدند و ازهمه همسایه‌ها پرسیدند که دختر دارند یا خیر؟ سرانجام باور کردند که زن همسایه ما فرزند دختر ندارداما این پایان کار نبودمن درخیال این ‌که طالبان ردم را رها کردند، بعد از یک ماه به رفتن به خانه همسایه‌ها و شهر به وقت ضرورت شروع کردمالبته این بار متوجهبودم و پوششم را تغییر می‌دادممادرم اصرار داشت که چادری سر کنم و من هم همین کار را کردماما چادری هم پرده نشد و دَم طالبرا نگرفت.

بعد از گذشت زمانی، طالبان به خانه ما هجوم آوردنداین بار عکسی از من را در دست داشتند و پدرم مات و مبهوت مانده بود که با اینوحشی‌ها چه کند و به آنان چه بگویدبار اول پدرم رک و پوست‌کنده برایشان گفت که دخترش تازه جوان شده و قصد ندارد به کسینامزدش کنددر میان قوم ما کم‌تر کسی به غیر از قوم خودی دختر به شوهر می‌دهد و ازدواج برون‌گروهی رواج نیستبعد اگر قرارباشد از قوم دیگری شوهر کنیم، به بسیار سختی ممکن استاما بین ما و طالبان خط سرخی است که گذر از آن ناممکن استحتاتصور این  که به خانه یک طالب آدم قدمش را بگذارد وحشت‌ناک است چه برسد به این‌ که هم‌خوابه‌اش شوی.

حال چند ماه می‌گذرد و هنوز آن طالب پشتم را رها نکرده و به پدرم هشدار داده‌اند که اگر دخترت را می‌دهی خوب، ورنه به زورمی‌بریمشمانده‌ایم چه کار کنیمجای دیگری هم کوچ کرده نمی‌توانیمپیش از این که ما بخواهیم جایی برویم، آن طالب به پدرم گفتهبود که خانه ما را زیر نظر گرفته‌اند تا جُم نخوریمالبته شاید سوال کنید که چرا هنوز اقدام نکرده‌اند؟ چون آن طالب برای کار مهم‌تریرفته به یک ولایت دیگر و زیردست‌هایش را پیره‌دار خانه ما گذاشته است.

من هم بسیار خسته‌امبسیارهر بار که صدای بلندی را می‌شنوم یا تک تک دروازه به گوشم می‌رسد، فکر می‌کنم آن طالب آمده تا من راببردشب و روز من همین‌گونه با حس بدبختی و بی‌چاره‌گی می‌گذردهرچند پدرم دلداری‌ام می‌دهد که کاری می‌کند، اما طالب، طالباست.

یادآورینویسنده این روایت را از زبان راوی آن نوشته استعایشه کوهستانی،هشت صبح


سلام دورد رفقایی گرامیطوریکه نیک میدانید گروه طالبان از چندی قبل دست به بی‌ عزتی تجاوز بر عفت زنان افغانستان زده است اینبرخورد طالبان خلاف تمامی اصول و پرنسیپ های انسانی قرن ۲۱ می‌باشد که حتا فکر کردن به آن مو را در بند انسانهای آگاهروشنفکر راست می‌کند که جنایت نابخشودنی و شرم ناک روی سیاه می‌باشد که تاریخ نفرین خواهد کرد . 

متاسفانه تا حال هیچ گروه نیرو نهاد و جناح سیاسی مدنی و حقوقی که خود را منصوب منافع ملی مردم افغانستان می‌دانند حتاواکنش تصوری خطی مجازی نشان نداده استکه جای تاسف و شرم ساری است.

بنا لازم می‌دانم از گروه ها شخصیت ها و نهاد ها خواهش نمایم تا بورد دفاع از زنان افغانستان را با کمک همیاری هم تشکيل بدهنداین جنایت ها مستند سازی در دادگاه لاهه پرونده آپارتاید جنسی در برابر زنان باز نموده و جهت تقویت این روند گروپ ها وظیفه بگیرنددر مقر سازمان ملل‌ متحد ژنوا آمریکاخیمه های دادخواهی برپا نمايندتا جهان و سازمان های حامی عدالت را وادار به واکنش جدی وبا اثر نموده رسالت خویش در دفاع از مادران و خواهران و زنان افغانستان انجام بدهیم هر روز زنان مردان جوانان افغانستان موردتجاوز کشتار شکنجه قرار می‌گیرند تمامی نهاد خاموش اند..

No comments: