آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Monday, March 9, 2020

در حاشیه پیامد صلح با طلبان و زنان


       جمیله پلوشه
بانو شیرین نظیری گرامی از من خواسته اند به پیشوازاز هشتم مارچ چیزی بنگارم من قبل بر آنکه به پیامدهای صلح با طالبان، به پردازم مکث کوتاهی دارم درباره شیوه برگذاری هشتم مارچ و محتوای این روز به وسیله سازمان دموکراتیک زنان افغانستان

هفدهم حوت سال  ١٣٤٤خورشیدی سازمان دموکراتیک زنان افغانستان هشتم مارچ، روز همبستگی جهانی زنان را برای نخستین بار در کابل برگذار کرد که در واقع این اولین اجتماع  بزرگ سازمان، به مثابه ی اولین نهاد مستقل زنان که اعتقاد راستین به نیروی خود زنان و تشکل مستقل آنان در مبارزه در راستای آزادی زنان از زیر بار شرایط پدر- مردسالار داشت،بود. این روز را سازمان به مثابه ی روز رزم و پیکار زنان میشناخت و آنرا به مثابه روز دادخواهی برای زنان کشور در برابر تبیعض و ستم دوگانه بر زنان، برگذار میکرد و ما مانند میلیونها زن در سراسر کره ی خاکی به این اندیشه بودیم که در این روز برای دستررسی به حقوق وجایگاهی شایسته زنان در جامعه، بایستی کنار هم بیایم و از هم بیاموزیم و از هم نیرو بگیریم وبا باورمندی به مبارزه و پیکار جمعی تجدید پیمان نمایم. از آن به بعد، هرسال در این روز نگاهی میکردیم به وضعیت و دست آورد های زنان در کشورما و سراسر جهان و می پرداختیم بهبررسی و ارزیابی کار و پیکار یکساله خویش و در نهایت بطور دسته جمعی برای یک سال آینده سازمان در عرصه های گوناگون وظایف مان را معیین میکردیم

محافل ما در کابل و ولایت ها در فضای آگنده از شوررزم و پیکار جمعی واما در نهایت سادگی و صفا برگذار میشد و در موادری رسانه های غیرحکومتی دعوت میشدند و در مواردی هم نمایش های خیابانی برگذار میکردیم و اعتراض خویش را در زمینه ی قوانین ضد زن و سایرموارد در متینگ ها در پارک زرنگار، مرکز شهر کابل با شجاعت اعلام میداشتیم

کنون که زنان کشورم، نهاد های زنان این روز را همهساله به مثابه میراث ارزشمند برگذار میکنند ، از آنان دوستانه آرزو میکنم  تلاش نمایند هشتم مارچ را از برگذاری نمایشی و میان تهی رهایی بخشند. نگذارند دولتها و احزاب در امر برگذاری از هشتم مارچ و در کل در مبارزه زنان برای خود و احزاب شان کمپاین نمایند. زیرا زنان نیروی بزرگی اند و همه از دولت ها تا احزاب و گروه ها سعی و تلاشدارند از تربیون آنان برای نفوذ اندیشه های شان استفاده نمایند. این زنان اند که بایستی فرمان و نحوه برگذاری هشتم مارچ را بدست گیرند و خواسته های شان را جسورانه و آزادانه مطرح نمایند و پیگرانه زنان را برای رسیدن به آن، آگاهی بخشیده و تجهیز نمایند

هشتم مارچ را به زنان کشورم و جهان شادباش می گویم

من در اینجا به پیامدهای صلح با طالبان برای زنان،می پردازم

حکومت امریکا و طالبان در ٢٩فبروری ٢٠٢٠ توافقنامهی صلح را در قطر امضا کردند. براساس این توافقنامه، طالبان تعهد کردند که از خاک افغانستان از سوی هیچ گروه یا فردی علیه امنیت ایالات متحده و متحدانش استفاده نمیشود. آمریکا متعهد شده است که تمام نیروهای خود و نیروهای ائتلاف را طی ۱۴ماه از افغانستان خارج میکند. باید ۵هزار زندانی طالبان در زندان های دولت افغانستان و یک هزار زندانی اسیرنزد گروه طالبان تا ۱۰مارچ ۲۰۲۰مآزاد شوند و ... در این توافقنامه از حقوق بشر، دموکراسی، زنان ... یک بار نام برده نشده است

نگاهی شتابنده به گذشته:

بر اساس اعتراف بی نظیر بوتو، صدراعظم پیشین پاکستان،طالبان با طرح انگلیس، حمایت مالی عربستان، همکاری پاکستان، سلاح و مدیریت آمریکا در خاک پاکستان به عنوان ابزاریِ در جهت تامین منافع آنها ایجاد شد. طالبان در ٦ میزان ١٣٧٥خ برابر با ٢٧ سپتمبر ١٩٩٦م کابل را اشغال کردند و دولتهای عربستان و پاکستان امارات طالبانرا به رسمیت شناختند. طالبان از ١٣٧٥ تا ١٣٨٠خ برابر با ١٩٩٦ تا ٢٠٠١م در قدرت بودند. این گروه در آن زمان یکی از قرون وسطای ترین رژيم های نظارتی را علیه فعالیت های شخصی و اجتماعی زنان به کار بستند. طالبان در پنج سال با سیطره بر افغانستان، سختگیرانه ترین قوانینرا زیر نام "شریعت اسلامی" بر زنان تحمیل کردند

مردم افغانستان و از جمله زنان به وِیژه در شهرهاوحشت و دهشت طالبان را تجربه کردند. طالبان قرائت سختگیرانه تری از دین اسلام و شرعیت ارائه کردند و تا هنوز ارائه میکنند. دست بریدن ها، سنگسارکردن ها، دره زدن ها، به گلوله بستن ها... بخشی از کارنامه ی "امارات طالبان" است. طالبان در نخستین روز اشغال کابل، ٢٠ زنرا در مرکز شهر گرد آوردند و شلاق زدند. این اولین پیام طالبان به زنان به حدی تهدید آمیز بودکه از آن پس به ندرت میشد زنان را در خیابان ها دید. طالبان شهر کابل و شهرهای بزرگ دیگر را به شهر ارواح تبدیل کردند

طالبان یکی پی دیگر با صدور فرامین جداگانه حقوق وآزادی های زنان را مصادره کردند. طالبان در ۳اکتبر ۱۹۹۷فرمانهای تازه ی مربوط به زنان صادر کردند و پیوسته آن را از "رادیو شریعت" پخش میکردند. فرمان درباره منع کردن زنان ازکاربیرون خانه، آموزش و در کل منع زنان از بیرون رفتن از منزل بدون محرم شرعی، محروم ساختن زنان از خدمات بهداشتی، بستن حمام های عمومی بروی زنان، منعزنان در حق استفاده از تاکسی وغیره. در نهایت فرمان سهمگینی داده شد تا تمام شیشه های خانه ها سیاه رنگ شوند تا زنان از بیرون دیده نشوند

طالبان در سال های حاکمیت شان، زنان را به طور وحشتناکیبه حاشیه راندند. آنان زنان را موجود فاقد سیما و صدا ساختند. چنانکه واقعن زنان در شهر کابل و عده دیگری از ولایت ها مانند اشباع در کناره های جاده ها و در تاریکی ها بطور نا مرعی حرکت میکردند. فقر را چهره واقعن زنانه دادند. بیوه زنان و کودکان شان که در جنگ نانآورخانواده از دست داده بودند در دوران طالبان ازامداد شبکه های اجتماعی و از مجوز کار در بیرون از منزل محروم ساخته شدند. قصد شان این بود که زنان را به "برده های جنسی و خانگی" مبدل بسازند. آنان با جاری ساختن وحشت و ترس بر زندگان حکومت میکردند

 

طالبان برای نهادینه ساختن وحشت و فضای اختناق، همهاین جنایات را در برابر دیدگان همه در ملاء عام و ورزشگاه ها با گردهم آوردن مردم با اجبار، عملی میکردند. برای اجرای قرائت شان از اسلام در برابر دزدی، دست متهمان را قطع میکردند و آنرا جفت جفت در کناره  های محوطه مسجد پل خشتی، مسجد حاجی یعقوب در شهرنو وسایر نقاط شهر کابل و ولایت ها می آویختند. موسیقی را به دار زدند

طالبان موجب مصبیت ها، بدبختی ها، جفاها و رنجهایزیادی در حق مردم و به ویژه زنان کشور شدند. آنان بزرگترین داشته تاریخی –فرهنگی کشور، بزرگترین مجسمه ی بامیان را منفجر ساختند. کشور را به زندان وحشت تبدیل کردند. ساختارهای اقتصادی را نابود کردند و زیربناهای مادی و معنوی جامعه را برباد دادند ...

ورق بر میگردد پس از ١١ سپتمبر ورق برگشت، شعار آزادی و رهایی زنانافغانستان در کنار سایر علل، بهانه ی میشود برای لشکر کشی امریکا و متحدین آن بر سرزمین افغانستان و اشغال آن

اکنون از حضور نظامی ایالات متحده آمریکا و شرکا درافغانستان ١٩ سال، میگذرد. در جریان این سال ها تغییرها و تحول های مثبت و در کنار آن منفی های زیادی در سیاست، اقتصاد و جامعه افغانستان رخ داده است. نزد مردم اراده بلند شدن از جا و ساختن دوباره زندگی از صفر ایجاد گردید، مهاجران بیشماری از ایران، پاکستان و سایرکشورهای دوردست به کشور برگشتند و در کار ساختمان و بازسازی سهم گرفتند. در مکتب ها باز شد و کودکان دختر و پسر با اعداد میلیونی به آموزش رو آوردند. جمعیت کشور به سرعت رشد کرد و جمعیت های بیشتری نسبت گذشته به کار و فعالیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی پرداختند دراین میان زنان همراه با مردان از لحاظ قانونی امکان یافتند در عرصه های گوناگون زندگی فعال نقش ایفا نمایند. قوانین نوین تصویب شد و رشد اقتصاد بر محور اقتصاد بازار آزاد و نیولیبرالیستی با غارت و حراج منابع سرشار طبیعی افغانستان از مس، کوبالت، آهن، گاز، المونیم، ... بطور بی رویه پی گذاشته شد

حضور دوامدار نیروهای بیگانه در کشور فساد، فحشا واثرهای نا مطلوب اخلاقی و اجتماعی با خودش همراه داشت. دوام جنک و همراه با سرازیر شدن بی رویه سرمایه های خارجی و حضور مقاطعه کاران خارجی، باز هم در نبود هدفمندی و خواست سیاسی در واقع چهره واقعی اشغالگران  و اداره دست نشانده  آنرا را مشخص میکرد

 در چنین اوضاعیبه باور من پی آمد صلح با طالبان بر لایه های زنان اعم از کارگر، دهقان، آموزگار، روزنامه نگار، کارمند دولت، خانم خانه،...و بر مناطق مختلف کشور از شمال تا جنوب، از خاور تا باختر و شهرهای بزرگ،... از هم متفاوت است. آسیب پذیری شهرها بیشتر از روستاهای کشور است

دیدگاه و فکر طالبان نسبت به زن هیچ تغییر نکرده استاز نظر طالبان، زن باید در خانه بوده و بدون محرم ازخانه بیرون شده نمیتواند، بنابرین حق کار، آموزش، ورزش، شیندن موسیقی، نواختن موسیقی و سرودن را ندارد و حق شرکت در سیاست، .... از او گرفته میشود. بدین ترتیب فاجعه در راه است.

 

پس چه باید کرد؟

با چالش های که در برابر زنان وجود دارند چگونه برخوردکرد؟

در همینجا میخواهم به این امر اشاره کنم که تا یکیو دوسال پیش مقام های امریکا و متحدین آنها و همچنین سازمانهای بینالمللی ذیربط در مسایل افغانستان پیوسته یادآور میشدند که دستآوردهای افغانستان در حوزه ی حقوق بشر از جمله حقوق و آزادی های زنان در ۱۸سال گذشته، ناشی از حضورآنها در افغانستان است و حفظ آنها خط سرخ شان است. اما همین مقام ها دیگر در چهارچوب معامله با طالبان میل ندارند که در رابطه به دسترسی زنان، به آزادی های فردی، آزادی بیان، حق آموزش و کار ... سخن گویند، حال آنها تامین و گرانتی امنیت آمریکااز جانب طالبان را بسنده میدانند و تامین امنیت افغانستان را وظیفه خود شهروندان افغانستان اعلام میدارند

چالش اول: ما بایستی در نهایت به نقش و اراده خویشدر امر دفاع از کشور و مردم و دست آوردهای آن به نتیجه نهایی نزد خویش برسیم. به باور نویسنده در قدم نخست حفظ و نهادینه ساختن ارزش های دموکراتیک رسالت شهروندان افغانستان، دولت و نهادهای مدنی و دموکراتیک آن است. امید بستن به خارجی ها در راستای نکهداری ارزش هایدموکراتیک و نهادینه ساختن آن، به گژراهه رفتن است. در نهایت ٤٠ سال آزگار و یا بیشتر از آن باید این حقیقت سخت را بپزیریم که اگر توانایی ایستادن روی پای خود و با نیروی خود را نداریم، محکوم به زوال و نابودی خواهیم بود. پاسداری از دست آورده و مبارزه برای آن به یک پیمانه کار مردان و هم ما زنان کشور است

چالش دوم: با دریغ که یک تشکل نیرومند زنان همراهبا برنامه ی کارا که نظر، اراده و نیروی زنان را در جهت منافع صنفی زنان، پیاده کرده خواست های زنان و تامین حقوق آنها و حفظ ارزش های دموکراتیک دو دهه اخیر را هدایت کند، وجود ندارد. مزید بر آن دیدگاهی طیف زنان ناهمگون اند و شماری از آنها در خط های قومی و زبانیتعلق خاطر دارند. علاوه برآن حضور فعال دختران جوان در مدرسه های مذهبی که با پول عربستان، قطر، ایران ... و مدیریت پاکستان پیش بُرده میشود، مانع جوب دیگری است در مبارزه با تاریک اندیشی و زن ستیزی. ما باید بطور موثر و خستگی ناپذیر برای ایجاد نهاد فراقومی، زبانیو همه گیر با برنامه کارا تلاش نمایم که نیروی زنان را در مرکز و ولایت ها گرد هم آورد

سخن فرجامین، صلحی که پی آمد آن زنان را گروگان بگیردو آنها را در چارچوب تنگ خانه زندانی سازد، قابل پذیرش نیست، باید در برابر آن قرار گرفت. در جریان ١٩ سال پسین، یک نسل جوان، درس خوانده و آگاه از نگاه جنسیتی در میان زنان به وجود آمده است که امیدبخش و دلگرم کننده است. حضور فعال رسانه های درونمرزی و برون مرزیتضمین میکند که صدای زنان شینیده شود و از تکصدایی جلو بکیرد و تا حدی در حفظ دستاوردهای دموکراتیک دو دهه  ی پسین موثر واقع شود. بگذارید  درپایان این جمله با معنی را  یادآورشوم که کلید خوشبختی و استقلال‌مان در جیب مردمان دیگر قرار ندارد.

 

No comments: