
عبدالاحمدحسینی
شب ۲۱ رمضان بود. شبی که احتمالاً «لیلهالقدر» است. پدر خانواده با سه
پسرش در مسجد بودند و شبزندهداری میکردند، اما نیمههای همین شب، تفنگداران
ناشناخته، که شمارشان معلوم نیست، به خانهی آنان وارد شدند و هر کسی را که در
خانه بود، کشتند
کار مهاجمان، به گفتهی باشندهگان محل، چند دقیقهای بیش طول
نکشید. آنان تمام اعضای این خانواده را تیرباران کردند.
پدر خانواده با پسرانش، زمانی که از عبادت فارغ میشوند، به سوی
خانه حرکت میکنند، تا «غذای سحریای را که خانم و عروسهایش ترتیب دادهاند» صرف
کنند، اما وقتی به خانه میرسد، خونهای اعضای خانواده را آمیخته به هم میبیند و
کسی دیگر نمیتواند بجنبد.
زمانی که پدر با پسرانش وارد حویلی میشوند با از دست دادن تمام
اعضای خانواده روبهرو میشوند. از سمت نامعلومی به سویشان شلیک میشود. در این
شلیکها پدر با یک پسرش جان میبازند. دو فرزند دیگر خانواده که به تعقیب پدر میرفتند،
فرار میکنند. تفنگداران برای این که کار نیمهتمامشان را تمام کنند، به دنبال
پسران در حال فرار میروند و شلیک میکنند و این دو را هم زخمی میکنند.
عابرانی که از مسجد به خانههایشان میرفتند، صدای کمک و شلیکها
را میشنوند و تفنگداران با شنیدن صدای مردم، فرار میکنند.
«هنگامی که تفنگداران وارد خانه شدهاند، اول برق خانه را قطع
کردند و پس از او، هفت نفر را تیرباران کردند، از این خانواده، تنها مجتبی و علی
زنده ماندهاند که وضعیت صحیشان خوب نیست.»
این گفتهی اجمل، یکی از بستهگان خانوادهی ساکن کارتهی سخی است
که در یکشنبهشب، شب ۲۱ یک رمضان، هدف تیرباران تفنگداران ناشناخته قرار گرفت. او که به
مشکل میتوانست این رویداد را روایت کند، با صدای شکسته ادامه داد که تفنگداران
حتا به کودکی که در شکم مادرش بود، نیز رحم نکردهاند. او گفت: «حاجی علی، بزرگ
این خانواده همراه با خانم، عروس، یک پسرش و دو کودک دو و چهار سالهی خواهرم و یک
کودک که در شکم مادرش بود، توسط تفنگداران کشته شدهاند.»
عباس رحیمی، یکی دیگر از خویشاوندان این خانواد، ناوقتهای شب از
حمله به این خانواده خبر شده است. او چشمدیدش را میگوید: «وقتی داخل خانه شدم،
دیدم همه اعضای خانواده، زنان، طفلکها و مردان به روی زمین افتاده و خونآلوده
جان داده بودند، قیامت برپا شده بود.»
نزدیکان رویداد و شماری از وابستهگان این خانواده میگویند تفنگدارانی
که شناخته نشدهاند، شبهنگام به طور مرموزی اعضای این خانواده را تیرباران کردهاند.
گدامحمد، یک تن از همسایهگان این خانواده است. او که خانهاش روبهروی خانهی
قربانیان قرار دارد، زمانیکه به سحری برخاسته، صدای موترها و آژیر امبولانس به
گوشش رسیده است. گدامحمد میبیند افراد دستوپاچه و هراسان، اینسو و آنسو میروند:
«با ترس و لرز دروازه را باز کردم. دیدم زخمیها و کشتهها را داخل موتر بالا میکنند،
زمانی که پرسیدم، گفتند اعضای این خانواده را تیرباران کردهاند.»
او ادامه میدهد: خانه خالی شد و هفت عضو یک خانواده از یک طفلک که
در شکم مادرش بود تا عضو بزرگ این خانواده همه تیرباران شده بودند.»
سخنگوی پولیس کابل، علت و انگیزه این کشتار را خصومت شخصی میخواند.
فردوس فرامرز گفت که این خانواده در گذشته دعوای زمین داشتند و ممکن است که یکی از
انگیزههای این رویداد، همین مسأله باشد. آقای فرامرز همچنین بیان کرد که پولیس
این رویداد را بررسی میکند و تلاش دارد تا عاملان این رویداد را شناسایی و گرفتار
کند.
گفتنی است که کابل، در این اواخر شاهد افزایش جرایم جنایی است.
هرچند وزارت امور داخله میگوید که جرایم در سطح کابل حدود ۲۰ درصد نسبت به گذشته کاهش
یافته، اما گزارشهای زیادی از وقوع قتل، دزدیهای مسلحانه و آدمربایی در این
شهر به نشر میرسد. هین دو روز قبل تفنگداران ناشناخته یک عالم دین را در ناحیه
هشتم شهر کابل کشتند.8 صبح
No comments:
Post a Comment