آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Tuesday, April 9, 2019

قلمی برای زنان در افغانستان


فاخره موسوی 

  دیر‌زمانی است که زنان افغان در عرصه اجتماعی و سیاسی قدم بر‌می‌دارند. اگر نگاهی به پیشینه زنان افغان بیاندازیم، زنان بسیاری بوده‌اند که با توجه به جایگاه اجتماعی که داشته‌اند، برای بهتر شدن وضعیت زنان اقدام کرده‌اند. خدماتی که زنان به جامعه افغان کرده‌اند، قابل تأمل است.
 

بسیاری از زنان به شهادت تاریخ، جان خود را برای سرزمین خود فدا کرده‌اند. اسناد تاریخی، بسیاری از زنان را ثبت کرده‌اند که در دوره خود نقش برجسته‌ای در سطح سیاسی و اجتماعی ایفا کرده‌اند.

موضوع زنان افغان در دو دهه گذشته وارد گفتمان سیاسی و اجتماعی شده است؛ نه بدین معنا که در قرن گذشته از اهمیت کافی برخوردار نبوده است، بلکه باید گفت که وضعیت زنان افغان در گفتمان سیاسی و اجتماعی بین‌المللی نفوذ کرده است. نگرانی افکار عمومی برای زنان افغان به وضوح در کنفرانس‌های بین‌المللی رتبه اول را دارا است. در دو دهه گذشته، بیش از صد کنفرانس برای بهبود وضعیت زنان افغان برگزار شده است و فعالان حقوق زنان در این عرصه به مطالعه و چاره‌جویی پرداخته‌اند.

نظریه‌پردازان، صاحب‌نظران و جامعه‌شناسان درباره این وضعیت چاره‌جویی کرده‌اند و برنامه‌هایی از سوی نهاد‌های بین‌المللی، جهانی و سازمان‌های غیر‌دولتی برای توانمند‌سازی زنان افغان پیشنهاد و به اجرا گذاشته شده است.

مطالب فراوانی به چاپ رسیده است که راهکارهای بسیار ارزشمندی ارائه شده است. این راهکارها با همه ارزشمند بودن‌شان یک کاستی مهم داشته‌اند: هیچ‌گاه از دل جامعه افغان و توسط یک پژوهشگر از درون جامعه مطالعه و بررسی نشده است.

در بین کتاب‌هایی که نگاشته شده است، تا به حال کتابی که به صورت جدی به زبان فارسی که خلاقانه و خودجوش موضوع زنان را مطالعه کرده باشد، دیده نشده است. کتاب‌های زیادی به زبان‌های مختلف به وضعیت زنان افغان پرداخته‌اند که این نگاشته‌ها بسیار اهمیت دارند و می‌توانند در بالا بردن سطح مطالعات درباره زنان تأثیر به سزایی داشته باشند. اما خودجوش بودن و سرزمینی بودن تجزیه و تحلیل، نکته اساسی است که در مطالعات کشورهای در حال توسعه مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

بهتر است این نکته را مورد توجه قرار دهیم که کتاب‌هایی که به دست دانشمندان کشورهای توسعه یافته نگاشته می‌شود، بیش‌تر چشم‌انداز و منطق آن‌ها جوامع را الگو قرار می‌دهند که این نوع نگاشته‌ها نمی‌تواند در جامعه افغانستان کاربرد داشته باشد و یا برای مردم و جامعه قابل درک باشد.

اما اگر کتابی نگاشته شود که از درون جامعه به موضوع زنان بپردازد، باید آن نگاشته را می‌توان جزء مطالب ناب به شمار آورد، به خصوص اگر نگارنده آن مرد باشد. مرد بودن نویسنده، خود نشان‌دهنده آغاز تغییرات جامعه افغان است. در کشوری که مردسالاری جایی برای زنان و فعالیت‌های زنان باقی نگذاشته است، مردی قلم به دست گرفته تا موضوع زنان را برجسته‌تر کند. به عنوان مثال، دکتر حفیظ‌الله عمادی یکی از بهترین نویسنده‌های مرد افغان است که به زبان انگلیسی کتاب‌های ارزش‌مندی در حوزه مطالعات زنان افغان منتشر کرده است. نگاشته‌های ایشان جزء با‌ارزش‌ترین مطالب درباره زنان افغان است، اما تجزیه و تحلیلی که ایشان ارایه می‌دهند، برگرفته از عقلانیت غربی است. این عقلانیت با وضعیت جامعه افغانستان هم‌خوانی ندارد.

مهم این است که فردی که ساخته و پرداخته یک جامعه است، با شناختی که از جامعه دارد، دست به قلم ببرد و بنگارد. خوب یا بد آن به مباحثی که مطرح می‌شود و افکار عمومی را به کنش و واکنش وا می‌دارد، بسته‌گی دارد. این کنش و واکنش است که به تجزیه و تحلیل بهتر موضوع کمک می‌کند و در بسیاری از موارد باعث اصلاح وضع موجود می‌شود.

اگر نگاهی به نگاشته‌های اندیشمندانی چون ژان فرانسوا لیوتار، الن تورن، کیت نش و بسیاری دیگر از سخن‌وران و دانشمندان داشته باشیم، خواهیم دید که آنان از دل جامعه خود برخاسته‌اند. آنان ساختارهای کوچک و بزرگ جامعه خود را می‌شناسند و بر آن اساس جامعه خود را تجزیه و تحلیل می‌کنند. از نگارنده این کتاب هم چنین انتظار می‌رود که با توجه به شناختی که از سرزمین و جامعه خود دارد، وضعیت زنان را بررسی کرده و نتایج آن را با زبانی ساده و روشن بیان کند. این نگاشته سعی کرده است که تا حدودی به این موضوع نزدیک شود و امید می‌رود که در نگاشته‌های بعدی ثابت‌قدم‌تر در این راه تلاش کند. 

موضوعی را که باید در نظر بگیریم، این است که مطالعات زنان، نوپا است، به خصوص که در کشورهای در حال توسعه مثل افغانستان، اولویت‌ها بیش‌تر در حوزه‌های سلامت زنان قرار دارد. از موضوع جنبش زنان یا مطالعه زنان استقبال کم‌تری می‌شود و بسیاری از کارگزاران و مشاوران ترجیح می‌دهند که در برنامه‌های بلند‌مدت برای آن جایی در نظر بگیرند و در برنامه‌های بازسازی و بنیاد‌سازی، موضوع را در رده کم‌اهمیت قرار می‌دهند. از همه مهم‌تر این‌که سیاست‌مداران چندان علاقه‌ای به جنبش یا حرکت ندارند، زیرا وضعیت را برای آنان به حالت فوق‌العاده قرار می‌دهد و آن‌ها را مجبور به اتخاذ سیاست‌های تازه و در جهت منافع معترضان می‌کند.

در چنین شرایطی یک کتاب خوب، ارزش خاص دارد. قدمی برای مطالعه بیش‌تر و به اندیشه وادار کردن دیگران جسارت و شجاعت مضاعف می‌طلبد. این نگاشته شاید برای تشریح زنان افغان بسیار کوتاه باشد؛ یک کتاب با ۱۳۰ صفحه که خواسته است مطالعه‌ای درباره جنبش زنان را به صورت علمی ارائه بدهد. درباره زنان افغان اگر هزاران صفحه هم نگاشته شود، بسیار اندک خواهد بود؛ چرا که موضوع زنان بحثی مهم در جریان تغییر و توسعه است. اما باید در نظر گرفت که نویسنده نیز موضوع را مهم و اساسی تصور کرده و قلم به دست گرفته و آن را به نگارش درآورده است. این خود دلگرمی تازه‌ای برای دنیای نگارش در جامعه افغانستان است.

یکی از برجسته‌گی‌های کتاب، تعداد اندک غلط‌های املایی آن است. کتاب به زبان ساده به نگارش درآمده است و از جملات کوتاه و ساده برای بیان موضوع‌های مختلف در آن استفاده شده است؛ یعنی این‌که کتاب برای گروه‌ها و لایه‌های مختلف اجتماعی قابل فهم است. از نظر علمی و روش تحقیق نیز هر‌چقدر که جملات ساده و کوتاه باشد، موضوع دقیق‌تر بررسی می‌شود و خواننده به موضوع آشناتر خواهد بود.

اگر جملات پیچیده باشد و خواننده را وادار به یادگیری اصطلاحات پیچیده کند، از کیفیت مطالعه کاسته می‌شود؛ بدین معنا که همه افراد خواهان مطالعه نخواهند بود و شانه خالی خواهند کرد. اما اگر مطلب روشن و قابل فهم و نزدیک به افکار عمومی باشد، جذاب‌تر خواهد بود.

نقدی که بر این کتاب وارد است، پرداختن بیش از حد به نظریه‌هایی است که شاید کاربرد زیادی در حوزه مطالعات زنان افغان ندارد. به عنوان مثال، چقدر فیمینیسم اسلامی با فعالیت‌های زنان هماهنگی دارد؟ زنان فعال حقوق زنان در کشورهای اسلامی و به خصوص فعالان زن در شمال افریقا، معتقداند که فیمینیسم هرگز با مذهب رابطه ندارد و اصطلاح فیمینیسم اسلامی یک موضوع منحرف کننده از سوی سیاست‌مداران و حکومت‌های اسلامی است تا بتوانند جریان حق خواهی زنان را دچار چالش کنند و یا از افزایش تعداد فعالان حقوق زنان جلوگیری کنند.

صفحات بسیار کمی به زنان، فعالان زن در افغانستان و هویت جنبش زنان در افغانستان اختصاص داده شده است که انتظار خواننده را برآورده نمی‌کند. در کتابی که برای زنان افغان نوشته شده و درآمدی بر جنبش زنان است، باید سخن از خواسته‌های روز زنان و شرحی بر وضعیت زنان باشد. تضادی که منافع زنان با حاکمیت و یا قوانین دارد، به صورت واضح ذکر نشده است.

در سال‌های اخیر، زنان بسیاری قدم برای سازنده‌گی افغانستان برداشته‌اند، به خصوص بعد از سقوط طالبان، زنان هوشیارتر شده‌اند و سعی در آموختن بیش‌تر دارند تا بتوانند تغییراتی در وضعیت جامعه ایجاد کنند. اما چالش‌های این حرکت‌ها چیست؟ چطور زنان می‌توانند راه‌های مناسب‌تری را انتخاب کنند؟ زنان در فعالیت‌های بیست سال گذشته خود چقدر موفق بوده‌اند؟

انتظار می‌رفت که حداقل کتاب نگاهی به گفتمان روز زنان افغان و دسته‌بندی‌های زنان داشته باشد؛ بدین معنا که پس از خواندن کتاب، خواننده با گروه‌های مختلف و افکار زنان آشنا شود و روزنه‌ای برای شناخت وضعیت زنان فعال ایجاد گردد.

هر‌نگاشته‌ای می‌تواند بسیار مفید باشد و هم اشکالاتی داشته باشد که این اشکالات در کتاب مذکور بسیار اندک است. خواننده شاید با کلمات و موضوعات مختلفی برخورد کند، اما این موضوع باعث ضعف کتاب نمی‌شود. بسیاری از مطالب ذکر شده مفید است و در جهت تشریح وضعیت جنبش زنان به کار برده شده است. نقد هر‌مطلب، نشان‌دهنده درجه اهمیت آن است. امیدوارم که این کتاب هم بتواند جایی برای نقد و بررسی باز کند و راه‌های تازه‌ای برای بررسی بهتر و رشد مطالعات زنان بگشاید.      هشت صبح


No comments: