آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Sunday, July 2, 2017

درس‌های کمون پاریس

فرصت رویدادی تاریخی با پیامدهای سیاسی بی‌شمار و غیر‌قابل پیش‌بینی برای مارکس فراهم شد تا به درک شکلی از رفتار انقلابی در میان زنان طبقه کارگر نائل شود: جنگ فرانسه و پروس و کمون پاریس (1870-71)


کمون همچنین مارکس را قادر ساخت تا تئوری‌های سیاسی خود را- که تا آن زمان با شکست‌های مکرر جنبش کارگری مواجه شده بود- با یک بُعد جدید غنا بخشد، چیزی که در نوشته‌های آغازین او ‌کم‌تر دیده می‌شد: کردار و رفتار بورژوازی و خود‌رهایی‌بخشی کارگران. به‌عنوان یکی از اعضای شورای عمومی بین‌‌الملل و نماینده‌ی جنبش کارگری در آلمان و روسیه، مارکس همدلی اندکی در خصوص حق «بورژوایی» رأی برای زنان از خود نشان داد، اما در عوض تحسین زیادی نسبت به زنان پرولتاریا ابراز داشت که در کنار شبه‌نظامیان مرد مبارزه می‌کردند. برای نمونه، وی در «خطابه‌ای به کمون» ستایش خود را نثار «زنان واقعی پاریس» کرد.

تغییری که کمون برای پاریس به ارمغان آورده بود، به واقع شگفت‌انگیز بود! دیگر هیچ اثری از بی‌بند و‌ باری امپراطوری دوم پاریس وجود نداشت… یکی از اعضای کمون می‌گفت: «ما، دیگر صدای آدمکشی، دزدی، و حمله به اشخاص را نمی‌شنویم؛ به راستی انگار پلیس از پاریس به ورسای منتقل شده و همه‌ی دوستان محافظه‌کارش را با خود به همراه برده است.» روسپی‌هارد و اثر بِپاهایشان- مردانِ بزدلِ نهاد خانواده، مذهب، و فراتر از همه مالکیت- را بوکشیده و عقب نشسته بودند. به جای آنان، زنان واقعی پاریس – قهرمان، اصیل و ایثارگر، همانند زنان دوران باستان- نمایان شدند. پاریسی که کار می‌کرد، می‌اندیشید، می‌جنگید و خون می‌داد، در تلاش برای پروراندن نطفه‌ی جامعه‌ی‌ جدید، به آدمخوارانی که بر دروازه‌هایش به کمین نشسته بودند اعتنایی نداشت- پاریسی تابناک از شوق ابتکار عمل تاریخی خویش! (جنگ داخلی فرانسه،
MEGA، I/22)

خطابه‌ای به کمون به طرز چشمگیری لحن جزوه‌ای سیاسی را دارد: مارکس با شور و شوق به‌عنوان کمونیستی مبارز سخن می‌گوید. این متن بیش از هر چیز چکیده‌‌ی فشرده‌ای از نظریات اصلی مارکس در باب نقد اجتماعی بود که در آثاری چون نبردهای طبقاتی در فرانسه(1848تا1850)، هجدهم برومر لویی بناپارت(1852) و آقای فوگت(1860) بسط داده شده بود. در یک سوم آخر قرن 19، پس از چندین جنگ در ابعاد قاره‌ای و ملی و دو انقلاب نافرجام، رویدادی به وقع پیوسته بود که علی‌رغم نتیجه‌ی تراژیکش، گواهی بر ارزش طرح‌های نوآورانه‌ای بود که پیش از آن به ندرت در حافظه‌ی جنبش‌های رهایی‌بخش اجتماعی وجود داشت. سرشت پراهمیت رویدادهای 1871، توضیح می‌دهد که چرا مارکس از تناظر و تشابهات تاریخی برای نکوهش مردان ورسای- مدافعان تمدن و نظم بورژوایی استفاده می‌کند:

حتا جنایات بورژوازی در سال 1848، در برابر رسوایی توصیف‌ناپذیر 1871 هیچ است. ازخودگذشتگی قهرمانانه‌‌ای که مردمان پاریس – مرد و زن و کودک- به مدت هشت روز پس از ورود سپاهیان ورسای، در دفاع از شهر از خود نشان دادند، بازتاب عظمت نهضت آنان بود و در مقابل اعمال شیطان‌صفتانه‌ی سربازان، منعکس‌کننده‌ی روح ذاتی تمدنی بود که آنان حامیان مزدورش بودند…

برای یافتن معادل برای تی‌یر و سگ‌های خون‌آشامش باید به دوره‌ی سولاو حکومت ترایموِرت روم بازگردیم. همان کشتار گسترده‌ی سنگدلانه، همان بی‌اعتنایی به سن و جنس در قتل‌عام… (کمون، جنگ داخلی فرانسه)

بار دیگر مارکس، زنان کمون را مورد ستایش قرار داد و آنان را در زمره‌ی «قهرمانان فداکار جامعه‌ی جدید و بهتر» طبقه‌بندی ‌کرد و در مقابل «تمدنِ شنیع که بر پایه‌ی بردگی نیروی کار بنا شده‌ و ناله‌ی قربانیانش را در هیاهوی دروغ‌پراکنی محو می‌کند، کمون متین و آرام مردمان پاریس را به دوزخی بدل کرد.» با این حال مارکس معتقد است که «ذهن بورژوایی همه‌ی کشورها» رویدادهای کمون پاریس را بسیار متفاوت تفسیر می‌کند:

مردم پاریس با شور و شوق، در شمار زیاد و بیش از هر نبرد شناخته شده‌ی دیگر در تاریخ برای کمون جان می‌دادند. این چه چیزی را ثابت می‌کند؟ خوب دیگر معلوم است، این‌که کمون حکومت مردم نبود بلکه خشم تعداد انگشت‌شماری از تبهکاران ‌بود! زنان پاریس با شادمانی جانشان را در سنگرها و در پای چوبه‌‌های اعدام نثار می‌کردند. این چه چیزی را ثابت می‌کند؟ معلوم است، این که چگونه اهریمن کمون این زنان را به هکاته‌هاو مژیئراها بدل کرده است!

دو نسخه‌ی پیش‌نویس کمون سرشار از بینش‌هایی است که مارکس، در کوتاه مدت، قادر به حفظ همه‌ی آن‌ها در متن نهایی نشد. برای مثال، نخستین پیش‌نویس شامل متن زیر است:

کمون به شهرداری دستور داد که هیچ تمایزی میان زنانی که نامشروع نامیده می‌شدند و مادران و بیو‌ه‌های گارد ملی، درخصوص غرامت هفتاد سانیتم قائل نشود؛ روسپیان تا به حال برای «مردان سفارش‌دهنده» در پاریس نگه داشته بودند اما برای «ایمنی» خودشان در حبس با اعمال شاقه، تحت حکومت خودسرانه‌ی پلیس نگه‌داری می‌شدند. کمون این روسپیان را از این بردگی تحقیرآمیز رهایی بخشید و در عوض، کثافتی را بر اساس آن، و نیز مردانی را که توسط آنان، روسپی‌گری نشو و‌ نما می‌کرد، به دور انداخت. البته روسپیان اصلی –
the cocottes- تحت حکومت قانون، نه بردگان، که اربابان پلیس و حکومت‌گران هستند. (جنگ داخلی فرانسه، پیش‌نویس نخست، MEGA، I/22)[

در لندن، مارکس هنگامی که تصویر کمون را با گزیده‌های کوتاه روزنامه‌های فرانسوی و انگلیسی و اطلاعاتی که توسط اعضای کمون به بین‌الملل ارسال شده بود ترکیب کرد، این تصویر را به الگوی ایده‌آل شهر انسانیِ آینده بدل ساخت. برخی از رئوس اصلی کتاب مارکس درباره‌ی دولت، در طرحی که او برای «اقتصاد» در نظر داشت (اثری که هیچ وقت تکمیل نشد) هم در سطح انتقادی و هم از چشم‌انداز کمون پساسرمایه‌داری و پسا‌دولت، به تفصیل در کمون شرح داده شده‌اند.

 
 
 



Avast logo
This email has been checked for viruses by Avast antivirus software.
www.avast.com

No comments: