انجمن بینالمللی کارگران یک سازمان عمدتاً مردانه بود: بیشتر اعضا و همه رهبران آن مرد بودند. در تشکیل نخستین شورای عمومی این سازمان، اعضای شورای منتخب مرد بودند که گسترهای از ملیتهای مختلف را نمایندگی میکردند و رئیس انجمن و دبیر شورا از میان این گروه انتخاب شد.
در سخنرانی افتتاحیه و اساسنامهی موقت انجمن، – دو سند قابلتوجه که سطح بالایی از فراگیری و جهانی بودن و روح اهداف ابراز شده را نشان میداد- مارکس جای ویژهای برای زنان کارگر در نظر نگرفت در حالیکه فیالواقع ستم وارد بر آنان میبایست بهعنوان بخشی از کارگران در نظر گرفته شود. هیچ اشارهای به امکان شکلگیری ارتباط میان بینالملل و گروههای فمینیستی نوظهور در آلمان و بریتانیای کبیر نشد.
به طرز ناباورانهای به نظر میرسد حضور زنان در بینالملل اول در آغاز بهعنوان یک امر طبیعی پذیرفته شده نبود: هفت ماه پس از تاسیس بینالملل و پیش از آنکه نتیجه به شورای عمومی ارائه شود، به این موضوع در چند خط مختصر پرداخته شد: « این پرسش مطرح شده است که آیا زنان واجد شرایط عضویت هستند یا خیر، همشهری ویلر و پس از آن همشهری بروداژ، پیشنهاد کردند که زنان بهعنوان اعضا پذیرفته شوند. با اکثریت آرا تصویب شد» (صورتجلسه، 25 آوریل 1865، اسناد، جلد اول). بدون شک هیچ بحثی در این مورد رخ نداده است، اما اگر این مسأله که تا این اندازه مهم و مورد توجه بوده، چرا این پرسش مطرح شده و چرا به رای گذاشته شده است؟
صورتجلسه نشست شورای عمومی 3 اکتبر 1865، توجهبرانگیز است. بر اساس یادداشتها: «نامهای از مادام جین دورین نیز خوانده شد. این نامه پیشتر به کنفرانس ارسال شده، اما {بررسی آن} به تاخیر افتاده بود.» اظهارات موجزی که به نظر میرسد نیاز به توضیح بیشتری داشتهاند، سیمای شخصیت زنی خودساخته را عیان میسازد: یک لباسشوی حرفهای که به آموزگاری مبارز تبدیل شده، کسی که در جنبش بیمهی زنان فعالیت داشته، در سال 1852 به انگلستان مهاجرت کرده و در آنجا نشریات زنان را پایهگذاری کرده است.
در شورای عمومی، هنگام بحث دربارهی کارزار حمایت از فینیانها، زندانیان انقلابی ایرلندی، از دو زن نام برده میشود. در صورتجلسهی نشست 2 ژانویه 1866 آمده است:
فاکس از متن {روزنامهی} کورکدیلیهرالد، درخواست خانمها اُ دوناوان روسا و کلارک لابی را قرائت کرد مبنی بر پرداخت کمک مالی به زنان خانوادهی ایرلندیهایی که در حالحاضر و به تازگی توسط دولت زندانی شدهاند. او همچنین شواهد و مستنداتی از {نشریه} آیریشمن دوبلین را قرائت کرد که جمعهایی با این هدف در شهرهای تولیدی شمال انگلستان به وجود آمدهاست. او به آزادی اعطا شده به زنان ایرلندی از سوی دولت بریتانیا اشاره کرد که بر اساس آن این زنان اجازه یافتهاند، بدون آنکه تحت پیگرد قانونی قرار گیرند، علناً اعلام کنند که از فینیانها هستند. سخنان او با پیشنهاد ارسال درخواست {فوق} به وکلای کارگران از سوی شورای عمومی، به همراه تقاضای انتشار آن، پایان یافت (اسناد، جلد 1).
سرانجام، بیش دو سال پس از تاسیس بینالملل، یک شخصیت زن کاملاً شناخته شده ظهور کرد: هریت لو[41](1832-1897) ، از اعضای افتخاری جنبش آتِئیستهای انگلستان، که در آغاز برای شرکت در نشست شورای عمومی دعوت گردید و بعدها بهعنوان یک عضو تمامعیار پذیرفته شد. صورتجلسهی نشست شورای عمومی در تاریخ 16 آوریل 1867، نخستین برخورد با این فعال بریتانیایی را این گونه ثبت کرده است:
فاکس، نامهای از خانم هریت لو دربارهی موضوع حقوق زنان را قرائت کرد و اظهار داشت که به عقیدهی او اگر از خانم لو درخواست شود او در نشست کنگره در لوزان شرکت خواهد کرد. با رضایت متقابل، فاکس مسئولیت نامهنگاری به خانم لو را عهدهدار شد تا بدینوسیله از ایشان پرسیده شود که در صورت دعوت آیا مایل به شرکت در جلسهی شورا هستند (اسناد، جلد 1).
پذیرش لو در شورای عمومی، پس از ارائهی پیشنهاد در نشست 18 ژوئن، در نشست 25 ژوئن 1867 صورت گرفت. از آن پس مستندات، حضور تنها این یک زن را در نشستهای شورای عمومی، در طول 5 سال بعد، تأیید میکنند. به نظر نمیرسد که او به استثنای دو مورد خاص، از نقش خود بهعنوان ناظر فراتر رفته باشد. در خلال نشست 2 جولای 1867، لو تمایل خود را برای تاسیس انجمن ملی زنان کارگر در لندن ابراز داشت. مارکس در این نشست غایب بود اما بعداً توسط فاکس، دبیر شورا، از آن مطلع شد، فاکس کسی بود که به لو پیشنهاد کرده بود تا با «خانم کارول»، رهبر خیاطان زن لندن و صاحب کرسی مدیریت اجرایی خیاطان، ارتباط برقرار کند (فاکس خطاب به مارکس، 3 جولای 1867، اسناد، جلد 2). در نشست 27 آگوست 1867، در بحثی در خصوص نیاز بینالملل به تقویت پروپاگاندا، مارکس، با توجه به پیشرفتی که انجمن در برخی کشورها به دست آورده بود، مخالفت خود را دربارهی تبدیل شدن انجمن به یک «کلوپ مباحثه» ابراز داشت و اضافه کرد که او مخالف بحث دربارهی «پرسشهای پردامنه» در میان اعضای شورا که هوادار مباحثه هستند، نیست؛ نام لو در این صورتجلسه ذکر شده است. در فوریه 1868، یک زن دیگر، خانم مورگان، بخشی از شورای عمومی بود. هیچ جزئیات بیشتری ارائه نشده است، اما این زن ممکن است همسر ویلیام مورگان باشد، پینهدوزی که از سال اکتبر 1864 عضو شورای عمومی و در انجمن اصلاحات بسیار فعال بود. صورتجلسات حضور مکرر خانم مورگان را در جلسات شورا نشان میدهد اما هیچ اشارهای به مشارکت او در بحثها نمیشود.
هم هریت لو و هم خانم مورگان در نشست 28 جولای 1868، که مارکس در آن به بحث دربارهی «تأثیر ماشینآلات در اختیار سرمایهداران» پرداخت، حضور داشتند، درونمایهای که در کتاب سرمایه بهطور گسترده مورد بحث قرار گرفته است. اما هنگامی که وی از اثرات زیانآور استفاده از ماشینآلات، به ویژه بر شرایط بردگی زنان و کودکان در کارخانهها، سخن میگوید و {وضعیت} جنس زن را با نگاهی سنتی به شرایطی کودکوار تقلیل میدهد، هیچ یک از این دو زن هیچگونه اظهارنظری نمیکنند.
بنابراین زن یک عامل فعال در تولید اجتماعی ما است. پیش از این، کار زنان و کودکان در درون دایرهی خانواده انجام شد. من نمیگویم که مشارکت زنان و کودکان در تولید اجتماعی نادرست است. به عقیدهی من هر کودک بالای نه سال باید بخشی از زمان خود را به کار مولد اختصاص دهد، اما روشی که آنان را در حال حاضر و تحت شرایط موجود به کار میگمارد، نفرتانگیز و ناپسند است (صورتجلسه، 28 جولای 1868، اسناد، جلد 2).
تنها در جلسه 4 اگوست 1868، زمانی که بحث دربارهی مکانیزاسیون ادامه مییابد، هریت لو با چند اظهارنظر در بحث مداخله میکند، اظهارنظرهایی که به نظر میرسد، نظریهی مارکس را هدف قرار دادهاست: «خانم لو اظهار داشت ماشینآلات باعث شده است که زنان کمتر از قبل به مردان وابسته باشند و سرانجام آنان را از بردگی خانگی رهایی بخشیده است. او مخالفت خود را با دیدگاه های ابراز شده دربارهی کار زنان ابراز داشت.»
این بحث در جلسهی 11 آگوست 1868 دنبال شد. آنگونه که صورتجلسهی این نشست نشان میدهد، مارکس بر کاهش ساعت کار و میزان {کاری} که باید پیشنهاد شود تا طبقهی کارگر زمان بیشتری برای بازسازی خود داشته باشد، تاکید کرد.
محدودیتهای قانونی، اولین گام به سوی بهبود شرایط روحی و جسمی و در نهایت رهایی طبقه کارگر است. هیچکس امروزه منکر دخالت دولت در حمایت از زنان و کودکان نیست؛ و محدودیت ساعت کار آنان در اکثر موارد به محدودیت ساعت کار مردان منجر میشود (اسناد، جلد 2).
لو در جلسات شورای عمومی در سال 1868 و 1869 مداخلهی اندکی داشته است. قابلتوجهترین اظهارنظر وی، پشتیانیاش از اُوالیستها (کارگرانی که با تاباندن تارهای ابریشم آن را به شکل رشته در میآورند) است که در لیون در اعتصاب بودند.
نامهای از شهر لیون مبنی بر پیوستن اوالیستهای این شهر – شامل حدود 700 زن و بیش از 300 مرد- خطاب به انجمن بینالمللی کارگران خوانده شد. این نامه با یک اظهارنامهای رسمی برای پرداخت حق عضویت آنان به بینالملل در کنگرهی باله همراه بود. این اوالیستهای در حال اعتصاب، {از بینالملل} درخواست کمک کرده بودند (صورتجلسه، 13 جولای 1869، اسناد، جلد 3).
در صورتجلسهی همین نشست آمده است که اوالیستها بهعنوان اعضای بینالملل پذیرفته شدند و «نظر به درخواست کمک مالی، پیشنهاد خانم لو این بود که مقتضی است با آقای استوارت میل مکاتبه شود تا این موضوع را در دیدار روز شنبه با انجمن حق رای زنان مطرح کند.» لو موافق کرد که بهعنوان نمایندهی انجمن بینالمللی کارگران در جلسهی بعدی انجمن زنان شرکت کند و برای اعتصابکنندگان لیون کمک مالی جمعآوری کند.لو از انجمن حق رای زنان گزارش داد که درخواست اعتصابکنندگان لیون رسماً نمیتواند پذیرفته شود، اما وی مقداری کمکهای مالی شخصی با برگهی تعهد پرداخت اعانه جمعآوری کرده است. باشگاه زنان در یونیون استریت، مایل به جمعآوری اعانه است در صورتی که این برگههای ضمانت بازگردانده شوند (صورتجلسه، 20 جولای 1869، اسناد، جلد 3). لو افزوده است که باشگاه زنان یونیون استریت آماده است تا بر اساس فهرستی از امضاها کمک مالی جمعآوری کند. (این همان جلسهای از شورای عمومی است که مارکس در آن بحث حقوق ارث را مطرح کرد و به تبادل نظرهای جدی منجر شد.) در جلسه 27 جولای 1869، لو مجموعاً دو پوند و چهار شیلینگ و شش پنس برای کمک به کارگران ماهر لیون به اوژن دوپونت، دبیر فرانسه، تحویل داد و اظهار داشت که این بانوان{کمککننده} مایل نیستند با اعتصابات مرتبط شناخته شوند.
موضوع کارگران ماهر بار دیگر در جلسه 10 آگوست 1869 مطرح شد: «اظهارنامهی پیوستن جامعهی مبلسازان لیون، 200 از اوالیستهای سنت سیمفورین د اوزن (ایزر) و اعلامیهی پیوستن اوالیستهای لیون دریافت شده است.» (صورتجلسه، اسناد، جلد 3). بر اساس پیشنهاد مارکس، شورای عمومی تصمیم گرفت که «اعتبارنامهی ویژه« ای برای فیلیمونه روزن، از اعضای بینالملل و نمایندهی جامعهی اوالیستهای لیون اعطا کند.
در همین جلسه موضوع آموزش و پرورش مطرح شد؛ این موضوع پیشتر هم در سه کنگرهی جداگانهی بینالملل در ژنو (1866)، لوزان (1867)، و بروکسل (1868) مورد بحث قرار گرفته بود. بحث دربارهی این موضوع در جلسهی 17 آگوست ادامه یافت، و ابزار نظر از سوی لو را برانگیخت که به شرح زیر است:
استنباط خانم لو از آموزش و پرورش عبارت از همهی آن چیزهایی است که که یک انسان را رشد میدهد. طبقهی کارگر ضامن بقای همهی انواع موسسات آموزشی است، اما هیچ سودی از آنها عایدش نمیشود. اموال کلیسا باید سکولاریزه شود و به مدارس اختصاص یابد. ما به کشیشهای کمتر و استادان مدرسه بیشتری نیاز داریم. نشریهی تایمز حقوقی پیشبینی کرده است که کلیساهای مسلط، بیش از بیشتر از ده سال دوام نخواهند داشت، بنابراین زمان آن فرارسیده است که در این زمینه فعالیت و کنشگری کنیم. محققان در کنار ما خواهند بود و این روحانیت کلیسای مسلط را وادار به جنبیدن و یافتن چاره خواهد کرد. پاپ گفته است که مطالعهی درست انسان بخشی از بشریت است. میلنر از ما میخواهد تا در این باره که یک کارگر چگونه انسانی است مطالعه کنیم. همشهری مینلر این موضوع را طرح میکند که کودکان باید آموزش ببینند تا دریابند ارزشکارشان چیست و چگونه باید آن را کسب کنند. اگر آنها آموزش دیده باشند، ساعتهای زیادی را کار نخواهند کرد. او {لو} پیشنهاد داد که بهعنوان بخشی از مطالباتمان، بودجهی کلیسا باید به آموزش اختصاص داده شود. (اسناد، جلد 3).
هنگامی که لو در بحث دربارهی اتحادیهها و مبارزه برای دستمزد عادلانه برای کار شرکت میکند، ما آشکارا با باورهای کمونیستی او روبهرو میشویم. او معتقد است که نظام رقابت مانع رشد قدرت خرید کارگران میشود. عرضه و تقاضای نیروی کار بر بازار حاکم است. برای کسب کل ارزش محصولش، میزانی از قدرت برای تنظیم تولید مورد نیاز است:
ما باید آنگونه که روبرت اوئن خواستار کمونیسم بود، خواهان آن باشیم. قدرت خرید نمیتواند بدون افزایش مواد خامی که در کار استفاده میشود، افزایش یابد. در شیوهی کمونیسم نیروی نظارتی میداند که چه چیز مورد نیاز است و نیروی کار بر این اساس توزیع شده است. تحت هیچ شیوهی دیگری حقوق کار و ارزش کار تضمین نمیشود، این امر نمیتواند در نظام رقابتی اتفاق بیفتد؛ او مدافع کمونیسم بود (صورتجلسه، 31 آگوست 1869، اسناد، جلد 3).
از اگوست 1870 تا اکتبر 1871، نام هریت لو در صورتجلسات شورای عمومی بینالملل دیده نمیشود. با این حال، نام او در میان امضاکنندگان قوانین عمومی و مقررات جدید اداری انجمن بینالمللی کارگران در 24 اکتبر 1871 منتشر شده است (اسناد، جلد 4). گرچه لازم به ذکر است که پیش از آن (در اکتبر 1868) در مقالهای از مارکس در پاسخ به کارزار افترا علیه بینالملل، که سازمانهای بریتانیایی حاضر در شورای عمومی را بر میشمرد، پس از نام بردن از اجتماعات تعاونی، اتحاد رفورم و انجمن ملی رفورم، این عبارت آمده است: « در نهایت، جنبش مردمی آتئیست، به نمایندگی سخنران شناختهی شدهی آن، خانم هریت لو و آقای کاپلند» (ارتباطات میان انجمن بینالمللی کارگران و سازمانهای کارگری انگلیسی، اسناد، جلد 3).
غیبت لو باید اعضای شورای عمومی را متعجب کرده باشد. در حقیقت در صورتجلسه 21 نوامبر 1871 (پس از شکست کمون پاریس)، جورج هریس، دبیر مالی شورا، میخواهد بداند که «آیا خانم لو همچنان از اعضای شورا هستند یا نه.» انگلس پاسخ میدهد که از ایشان پرسیده شده که «آیا همچنان خود را از اعضای شورا به حساب میآورند و وی پاسخ داده است قطعا.» (اسناد، جلد 5)
چندین جلسهی شورا به موضوع پناهندگان کمون پاریس در لندن اختصاص داده شده بود. در جلسهی 2 ژانویه 1872، «همشهری مارکس اعلام کرد…که خانم لو، دو پوند از درآمد حاصل از سخنرانیاش را، به نفع پناهندگان به شورا فرستاده است». نام لو در میان اعضایی که «بیانیهی شورای عمومی انجمن بینالمللی کارگران دربارهی ارعاب پلیس در ایرلند» را امضا کردهاند، دیده میشود (آوریل 1872). همچنین امضای او در کنار افرادی دیگری از اعضای این شورا، در پای بروشور 1872 با عنوان «انشعاب جعلی در بینالملل» که توسط مارکس و انگلس علیه باکونین و پیروان او در سوئیس نوشته شده بود، وجود دارد. ادامه دارد.
به طرز ناباورانهای به نظر میرسد حضور زنان در بینالملل اول در آغاز بهعنوان یک امر طبیعی پذیرفته شده نبود: هفت ماه پس از تاسیس بینالملل و پیش از آنکه نتیجه به شورای عمومی ارائه شود، به این موضوع در چند خط مختصر پرداخته شد: « این پرسش مطرح شده است که آیا زنان واجد شرایط عضویت هستند یا خیر، همشهری ویلر و پس از آن همشهری بروداژ، پیشنهاد کردند که زنان بهعنوان اعضا پذیرفته شوند. با اکثریت آرا تصویب شد» (صورتجلسه، 25 آوریل 1865، اسناد، جلد اول). بدون شک هیچ بحثی در این مورد رخ نداده است، اما اگر این مسأله که تا این اندازه مهم و مورد توجه بوده، چرا این پرسش مطرح شده و چرا به رای گذاشته شده است؟
صورتجلسه نشست شورای عمومی 3 اکتبر 1865، توجهبرانگیز است. بر اساس یادداشتها: «نامهای از مادام جین دورین نیز خوانده شد. این نامه پیشتر به کنفرانس ارسال شده، اما {بررسی آن} به تاخیر افتاده بود.» اظهارات موجزی که به نظر میرسد نیاز به توضیح بیشتری داشتهاند، سیمای شخصیت زنی خودساخته را عیان میسازد: یک لباسشوی حرفهای که به آموزگاری مبارز تبدیل شده، کسی که در جنبش بیمهی زنان فعالیت داشته، در سال 1852 به انگلستان مهاجرت کرده و در آنجا نشریات زنان را پایهگذاری کرده است.
در شورای عمومی، هنگام بحث دربارهی کارزار حمایت از فینیانها، زندانیان انقلابی ایرلندی، از دو زن نام برده میشود. در صورتجلسهی نشست 2 ژانویه 1866 آمده است:
فاکس از متن {روزنامهی} کورکدیلیهرالد، درخواست خانمها اُ دوناوان روسا و کلارک لابی را قرائت کرد مبنی بر پرداخت کمک مالی به زنان خانوادهی ایرلندیهایی که در حالحاضر و به تازگی توسط دولت زندانی شدهاند. او همچنین شواهد و مستنداتی از {نشریه} آیریشمن دوبلین را قرائت کرد که جمعهایی با این هدف در شهرهای تولیدی شمال انگلستان به وجود آمدهاست. او به آزادی اعطا شده به زنان ایرلندی از سوی دولت بریتانیا اشاره کرد که بر اساس آن این زنان اجازه یافتهاند، بدون آنکه تحت پیگرد قانونی قرار گیرند، علناً اعلام کنند که از فینیانها هستند. سخنان او با پیشنهاد ارسال درخواست {فوق} به وکلای کارگران از سوی شورای عمومی، به همراه تقاضای انتشار آن، پایان یافت (اسناد، جلد 1).
سرانجام، بیش دو سال پس از تاسیس بینالملل، یک شخصیت زن کاملاً شناخته شده ظهور کرد: هریت لو[41](1832-1897) ، از اعضای افتخاری جنبش آتِئیستهای انگلستان، که در آغاز برای شرکت در نشست شورای عمومی دعوت گردید و بعدها بهعنوان یک عضو تمامعیار پذیرفته شد. صورتجلسهی نشست شورای عمومی در تاریخ 16 آوریل 1867، نخستین برخورد با این فعال بریتانیایی را این گونه ثبت کرده است:
فاکس، نامهای از خانم هریت لو دربارهی موضوع حقوق زنان را قرائت کرد و اظهار داشت که به عقیدهی او اگر از خانم لو درخواست شود او در نشست کنگره در لوزان شرکت خواهد کرد. با رضایت متقابل، فاکس مسئولیت نامهنگاری به خانم لو را عهدهدار شد تا بدینوسیله از ایشان پرسیده شود که در صورت دعوت آیا مایل به شرکت در جلسهی شورا هستند (اسناد، جلد 1).
پذیرش لو در شورای عمومی، پس از ارائهی پیشنهاد در نشست 18 ژوئن، در نشست 25 ژوئن 1867 صورت گرفت. از آن پس مستندات، حضور تنها این یک زن را در نشستهای شورای عمومی، در طول 5 سال بعد، تأیید میکنند. به نظر نمیرسد که او به استثنای دو مورد خاص، از نقش خود بهعنوان ناظر فراتر رفته باشد. در خلال نشست 2 جولای 1867، لو تمایل خود را برای تاسیس انجمن ملی زنان کارگر در لندن ابراز داشت. مارکس در این نشست غایب بود اما بعداً توسط فاکس، دبیر شورا، از آن مطلع شد، فاکس کسی بود که به لو پیشنهاد کرده بود تا با «خانم کارول»، رهبر خیاطان زن لندن و صاحب کرسی مدیریت اجرایی خیاطان، ارتباط برقرار کند (فاکس خطاب به مارکس، 3 جولای 1867، اسناد، جلد 2). در نشست 27 آگوست 1867، در بحثی در خصوص نیاز بینالملل به تقویت پروپاگاندا، مارکس، با توجه به پیشرفتی که انجمن در برخی کشورها به دست آورده بود، مخالفت خود را دربارهی تبدیل شدن انجمن به یک «کلوپ مباحثه» ابراز داشت و اضافه کرد که او مخالف بحث دربارهی «پرسشهای پردامنه» در میان اعضای شورا که هوادار مباحثه هستند، نیست؛ نام لو در این صورتجلسه ذکر شده است. در فوریه 1868، یک زن دیگر، خانم مورگان، بخشی از شورای عمومی بود. هیچ جزئیات بیشتری ارائه نشده است، اما این زن ممکن است همسر ویلیام مورگان باشد، پینهدوزی که از سال اکتبر 1864 عضو شورای عمومی و در انجمن اصلاحات بسیار فعال بود. صورتجلسات حضور مکرر خانم مورگان را در جلسات شورا نشان میدهد اما هیچ اشارهای به مشارکت او در بحثها نمیشود.
هم هریت لو و هم خانم مورگان در نشست 28 جولای 1868، که مارکس در آن به بحث دربارهی «تأثیر ماشینآلات در اختیار سرمایهداران» پرداخت، حضور داشتند، درونمایهای که در کتاب سرمایه بهطور گسترده مورد بحث قرار گرفته است. اما هنگامی که وی از اثرات زیانآور استفاده از ماشینآلات، به ویژه بر شرایط بردگی زنان و کودکان در کارخانهها، سخن میگوید و {وضعیت} جنس زن را با نگاهی سنتی به شرایطی کودکوار تقلیل میدهد، هیچ یک از این دو زن هیچگونه اظهارنظری نمیکنند.
بنابراین زن یک عامل فعال در تولید اجتماعی ما است. پیش از این، کار زنان و کودکان در درون دایرهی خانواده انجام شد. من نمیگویم که مشارکت زنان و کودکان در تولید اجتماعی نادرست است. به عقیدهی من هر کودک بالای نه سال باید بخشی از زمان خود را به کار مولد اختصاص دهد، اما روشی که آنان را در حال حاضر و تحت شرایط موجود به کار میگمارد، نفرتانگیز و ناپسند است (صورتجلسه، 28 جولای 1868، اسناد، جلد 2).
تنها در جلسه 4 اگوست 1868، زمانی که بحث دربارهی مکانیزاسیون ادامه مییابد، هریت لو با چند اظهارنظر در بحث مداخله میکند، اظهارنظرهایی که به نظر میرسد، نظریهی مارکس را هدف قرار دادهاست: «خانم لو اظهار داشت ماشینآلات باعث شده است که زنان کمتر از قبل به مردان وابسته باشند و سرانجام آنان را از بردگی خانگی رهایی بخشیده است. او مخالفت خود را با دیدگاه های ابراز شده دربارهی کار زنان ابراز داشت.»
این بحث در جلسهی 11 آگوست 1868 دنبال شد. آنگونه که صورتجلسهی این نشست نشان میدهد، مارکس بر کاهش ساعت کار و میزان {کاری} که باید پیشنهاد شود تا طبقهی کارگر زمان بیشتری برای بازسازی خود داشته باشد، تاکید کرد.
محدودیتهای قانونی، اولین گام به سوی بهبود شرایط روحی و جسمی و در نهایت رهایی طبقه کارگر است. هیچکس امروزه منکر دخالت دولت در حمایت از زنان و کودکان نیست؛ و محدودیت ساعت کار آنان در اکثر موارد به محدودیت ساعت کار مردان منجر میشود (اسناد، جلد 2).
لو در جلسات شورای عمومی در سال 1868 و 1869 مداخلهی اندکی داشته است. قابلتوجهترین اظهارنظر وی، پشتیانیاش از اُوالیستها (کارگرانی که با تاباندن تارهای ابریشم آن را به شکل رشته در میآورند) است که در لیون در اعتصاب بودند.
نامهای از شهر لیون مبنی بر پیوستن اوالیستهای این شهر – شامل حدود 700 زن و بیش از 300 مرد- خطاب به انجمن بینالمللی کارگران خوانده شد. این نامه با یک اظهارنامهای رسمی برای پرداخت حق عضویت آنان به بینالملل در کنگرهی باله همراه بود. این اوالیستهای در حال اعتصاب، {از بینالملل} درخواست کمک کرده بودند (صورتجلسه، 13 جولای 1869، اسناد، جلد 3).
در صورتجلسهی همین نشست آمده است که اوالیستها بهعنوان اعضای بینالملل پذیرفته شدند و «نظر به درخواست کمک مالی، پیشنهاد خانم لو این بود که مقتضی است با آقای استوارت میل مکاتبه شود تا این موضوع را در دیدار روز شنبه با انجمن حق رای زنان مطرح کند.» لو موافق کرد که بهعنوان نمایندهی انجمن بینالمللی کارگران در جلسهی بعدی انجمن زنان شرکت کند و برای اعتصابکنندگان لیون کمک مالی جمعآوری کند.لو از انجمن حق رای زنان گزارش داد که درخواست اعتصابکنندگان لیون رسماً نمیتواند پذیرفته شود، اما وی مقداری کمکهای مالی شخصی با برگهی تعهد پرداخت اعانه جمعآوری کرده است. باشگاه زنان در یونیون استریت، مایل به جمعآوری اعانه است در صورتی که این برگههای ضمانت بازگردانده شوند (صورتجلسه، 20 جولای 1869، اسناد، جلد 3). لو افزوده است که باشگاه زنان یونیون استریت آماده است تا بر اساس فهرستی از امضاها کمک مالی جمعآوری کند. (این همان جلسهای از شورای عمومی است که مارکس در آن بحث حقوق ارث را مطرح کرد و به تبادل نظرهای جدی منجر شد.) در جلسه 27 جولای 1869، لو مجموعاً دو پوند و چهار شیلینگ و شش پنس برای کمک به کارگران ماهر لیون به اوژن دوپونت، دبیر فرانسه، تحویل داد و اظهار داشت که این بانوان{کمککننده} مایل نیستند با اعتصابات مرتبط شناخته شوند.
موضوع کارگران ماهر بار دیگر در جلسه 10 آگوست 1869 مطرح شد: «اظهارنامهی پیوستن جامعهی مبلسازان لیون، 200 از اوالیستهای سنت سیمفورین د اوزن (ایزر) و اعلامیهی پیوستن اوالیستهای لیون دریافت شده است.» (صورتجلسه، اسناد، جلد 3). بر اساس پیشنهاد مارکس، شورای عمومی تصمیم گرفت که «اعتبارنامهی ویژه« ای برای فیلیمونه روزن، از اعضای بینالملل و نمایندهی جامعهی اوالیستهای لیون اعطا کند.
در همین جلسه موضوع آموزش و پرورش مطرح شد؛ این موضوع پیشتر هم در سه کنگرهی جداگانهی بینالملل در ژنو (1866)، لوزان (1867)، و بروکسل (1868) مورد بحث قرار گرفته بود. بحث دربارهی این موضوع در جلسهی 17 آگوست ادامه یافت، و ابزار نظر از سوی لو را برانگیخت که به شرح زیر است:
استنباط خانم لو از آموزش و پرورش عبارت از همهی آن چیزهایی است که که یک انسان را رشد میدهد. طبقهی کارگر ضامن بقای همهی انواع موسسات آموزشی است، اما هیچ سودی از آنها عایدش نمیشود. اموال کلیسا باید سکولاریزه شود و به مدارس اختصاص یابد. ما به کشیشهای کمتر و استادان مدرسه بیشتری نیاز داریم. نشریهی تایمز حقوقی پیشبینی کرده است که کلیساهای مسلط، بیش از بیشتر از ده سال دوام نخواهند داشت، بنابراین زمان آن فرارسیده است که در این زمینه فعالیت و کنشگری کنیم. محققان در کنار ما خواهند بود و این روحانیت کلیسای مسلط را وادار به جنبیدن و یافتن چاره خواهد کرد. پاپ گفته است که مطالعهی درست انسان بخشی از بشریت است. میلنر از ما میخواهد تا در این باره که یک کارگر چگونه انسانی است مطالعه کنیم. همشهری مینلر این موضوع را طرح میکند که کودکان باید آموزش ببینند تا دریابند ارزشکارشان چیست و چگونه باید آن را کسب کنند. اگر آنها آموزش دیده باشند، ساعتهای زیادی را کار نخواهند کرد. او {لو} پیشنهاد داد که بهعنوان بخشی از مطالباتمان، بودجهی کلیسا باید به آموزش اختصاص داده شود. (اسناد، جلد 3).
هنگامی که لو در بحث دربارهی اتحادیهها و مبارزه برای دستمزد عادلانه برای کار شرکت میکند، ما آشکارا با باورهای کمونیستی او روبهرو میشویم. او معتقد است که نظام رقابت مانع رشد قدرت خرید کارگران میشود. عرضه و تقاضای نیروی کار بر بازار حاکم است. برای کسب کل ارزش محصولش، میزانی از قدرت برای تنظیم تولید مورد نیاز است:
ما باید آنگونه که روبرت اوئن خواستار کمونیسم بود، خواهان آن باشیم. قدرت خرید نمیتواند بدون افزایش مواد خامی که در کار استفاده میشود، افزایش یابد. در شیوهی کمونیسم نیروی نظارتی میداند که چه چیز مورد نیاز است و نیروی کار بر این اساس توزیع شده است. تحت هیچ شیوهی دیگری حقوق کار و ارزش کار تضمین نمیشود، این امر نمیتواند در نظام رقابتی اتفاق بیفتد؛ او مدافع کمونیسم بود (صورتجلسه، 31 آگوست 1869، اسناد، جلد 3).
از اگوست 1870 تا اکتبر 1871، نام هریت لو در صورتجلسات شورای عمومی بینالملل دیده نمیشود. با این حال، نام او در میان امضاکنندگان قوانین عمومی و مقررات جدید اداری انجمن بینالمللی کارگران در 24 اکتبر 1871 منتشر شده است (اسناد، جلد 4). گرچه لازم به ذکر است که پیش از آن (در اکتبر 1868) در مقالهای از مارکس در پاسخ به کارزار افترا علیه بینالملل، که سازمانهای بریتانیایی حاضر در شورای عمومی را بر میشمرد، پس از نام بردن از اجتماعات تعاونی، اتحاد رفورم و انجمن ملی رفورم، این عبارت آمده است: « در نهایت، جنبش مردمی آتئیست، به نمایندگی سخنران شناختهی شدهی آن، خانم هریت لو و آقای کاپلند» (ارتباطات میان انجمن بینالمللی کارگران و سازمانهای کارگری انگلیسی، اسناد، جلد 3).
غیبت لو باید اعضای شورای عمومی را متعجب کرده باشد. در حقیقت در صورتجلسه 21 نوامبر 1871 (پس از شکست کمون پاریس)، جورج هریس، دبیر مالی شورا، میخواهد بداند که «آیا خانم لو همچنان از اعضای شورا هستند یا نه.» انگلس پاسخ میدهد که از ایشان پرسیده شده که «آیا همچنان خود را از اعضای شورا به حساب میآورند و وی پاسخ داده است قطعا.» (اسناد، جلد 5)
چندین جلسهی شورا به موضوع پناهندگان کمون پاریس در لندن اختصاص داده شده بود. در جلسهی 2 ژانویه 1872، «همشهری مارکس اعلام کرد…که خانم لو، دو پوند از درآمد حاصل از سخنرانیاش را، به نفع پناهندگان به شورا فرستاده است». نام لو در میان اعضایی که «بیانیهی شورای عمومی انجمن بینالمللی کارگران دربارهی ارعاب پلیس در ایرلند» را امضا کردهاند، دیده میشود (آوریل 1872). همچنین امضای او در کنار افرادی دیگری از اعضای این شورا، در پای بروشور 1872 با عنوان «انشعاب جعلی در بینالملل» که توسط مارکس و انگلس علیه باکونین و پیروان او در سوئیس نوشته شده بود، وجود دارد. ادامه دارد.
اخبار روز
This email has been checked for viruses by Avast antivirus software.
www.avast.com |
No comments:
Post a Comment