آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Saturday, March 25, 2017

مسـاله زن

صفیه حقوق حسابی
تمام تاریخ جوامع تقسیم شده به نیرو های اجتماعی ناهمساز از آغاز تا کنون ،تاریخ مبارزۀ این نیرو های اجتماعی انتاگونسیت است . زن در متن این فرآیند حضور زنده دارد، نه در حاشیه ونظاره گر ساده در ساحل دریای متلاطم و پر آشوب تاریخ.


در برهۀ زمان طبقات و اقشار حاکم و نمایندگان آگاه این نیرو ها با شگرد ها و ترفند های رنگارنگ زن را از متن به حاشیه بردند.کدکس های اخلاقی و قانونی ،سنت ها، رسم و رواجهای های خفت آور، اخلاقیات رسمی ،ادیان و مذاهب رنگارنگ، جوامع طبقاتی را به زندان زن مبدل نموده که چون کوه همالیا سنگینی ان بر مغز زندگان فشار می آورد. استنتاج اینست که «مسلۀ زن» را نمی توان بیرون از روابط تولید و وجه تولید و جنبش زن را موازی و یا جدا از جنبش دمکراتیک داد خواهانۀ زحمتکشان بررسی نمود.
فمنیست ها در امریکا و اروپا اندیشه های رنگارنگ را نمایندگی می کنند. فمنیست های سوسیالیت، باورمند اند که بازار و تقسیم کار ، زن را محدود نموده است. فمنیست های برابری حقوق، بر نبود امکانات برابر زن با مرد تاکید می کنند.
از پرویزن فمنیست های رادیکال ، مر د پرابلم است و فمنیست های انقلابی باور دارند که ستم و استثمار در اشکال کار خانکی و مراقبت از اطفال، زن را در موقعیت فرو دست کشانیده است . فمنیست های برتری جو باور دارند که از دید بیولوژی و اخلاقی، زن بر مرد برتری دارد که مرد با وسیلۀ قهر این موقعیت را از زن ستانیده است و مکاتب متعدد دیگر. برخی ازین اندیشه ها تامل پذیزند.و میتوان با فانکسیونالیزم(نیاز به نظم اجتماعی با ثبات و هم رایی در خانوادۀ تگ زوجی)و تیوری های بیولوژیکی(آبشخور رفتار اجتماعی بیولوژی است بنأ روابط اجتماعی با باز تولید خانگی مشروط می گردد) موافق بود .اما باز گوی تمام واقعیت موقعیت نا برابر زن در جامعه نیست.
تاریخ گواه اشکال رنگارنک روابط زن و مرد و خانواده بوده است. نا برابری جنسیتی از نا برابری طبقاتی جدا نیست .تا آنگاه که جامعه سر در گم تضاد های نا همساز است و ستم طبقاتی ادامه دارد، زن دو مرتبه بیشتر از ناهنجاری های اجتماعی نسبت به مرد صدمه می بیند.
افغانستان در چهار دهۀ اخیر، با وحشییانه ترین جنگ دنیای متمدن ومزدوران آنها، در شکل جنگ اعلام نا شده مواجه گردیده است. جنگ با آماج های اشغال این مملکت، اسارت مردم آن ،ایجاد پایگاه های نظامی به خاطر اهداف استراتژیک نظامی ،اقتصادی و سیاسی درین منطقه و آسیای مرکزی و ایجاد یک رژیم پوشالی مزدور حرف شتوعاری از نورم های قانونیت و مشروعیت که نمایندۀ طبقات و اقشار ستمگر بورژوا-ملاک و بیروکراتیک،کمپرادور و جهادی مافیای مواد مخدره؛است ، هنوز ادامه دارد.
.فساد گستردۀ در ادارۀ دولت ،نهب و غارت ثروت های ملی، انحطاط فرهنگی ،تخریب پایه های مادی و معنوی زندگی اجتماعی و به بردگی گشانیدن مردم افغانستان و تحقیر و اهانت به زن و زن ستیزی ومحروم کردن زن از حق زندگی پالهنگ ها را گسیخته و سیطرۀ فرهنگ قشر لومپن ، تمام کشور را بلعیده است. شاخص های اعتیاد به مواد مخدره(بیشتر از سه ملیون پیر ، جوان ، زن و مرد) بیکاری همگانی ، سقوط سیستم های آموزش و پرورش ، فساد اداری ( رسانه ها رقم سه هزار ملیون دالر رشوه را برجسته نموده اند) فساد اخلاقی و...همه نشانۀ مرگ تمدن و آدمیت درین کشور است .
در شرایط تشدید تضاد ها و تناقصات نا همساز و گستردگی ناهنجاری های اجتماعی در کشور، مسله ی زن و جنبش زن حایز اهمیت ویژه واستثنایی است. درک این مطلب ضرور است که بدانیم مقولۀ جنسیت در مبارزه اجتماعی به عنوان طبقه ، مفهوم نمی یابد ونیز در سیاست نمی تواند در ورای نیروی اجتماعی مفهوم داشته باشد. مقولۀ جنسیتی شرایط عینی رهایی از ساختار های اقتصادی مبتنی بر نیرو های اجتماعی نا همساز را ندارد و نمی تواند نیروی اجتماعی تلقی گردد که رسالت آن دگر سازی ساختار های کهنه است .
جنبش زن در رابطه با حقوق اجتماعی ،مدنی ،سیاسی با سیستم مسلط در تضاد است .در ین مقوله اتحاد جنسیتی نشانگر همبستگی زن است که نقش ارزشمندی در مبارزۀ زن ایفا می کند.
موقعیت تاریخی،اجتماعی و انسانی زن را نمی توان در برون از ساختار اقتصادی معین مناسبات و شیوۀ تولید معین برسی نمود.
مسلۀ کار خانگی زن در موسسۀ خانواده در شمار شعار های دلپذیر «فمنیست های انقلابی» است که آنرا با اصطلاحات «وجه تولید خانگی» و«باز تولید کار خانگی زن» مشخص و برجسته نموده اند.
کار خانگی زن نه ماهیت تولید کالایی و نه جایی در بازار آزاد دارد.تا آنجا که ساختار جامعه بر تضاد ها و تناقصات نیرو های اجتماعی انتاگونیست مبتنی است زحمتکشان حتی در شرایط آزادی های سیاسی، در انقیاد بردگی کار مزدوری بسر می برند و بار سنگین این روابط بر دوش زن مضاعف است.
خواست های مرکزی جنبش زن دایر بر برابری با مرد در عرصۀ کار ،استخدام، مزد، حمایت های دولتی از مادر و طفل، بهداشت، بیمۀ های اجتماعی ،آموزش و پرورش، کمک های دولتی به خانواده های پر جمعیت و آزادی های مدنی ، سیاسی و اجتماعی به این واقعیت سر سخت بر می گردد که جامعه با تضاد های نا همساز نیرو های اجتماعی مواجه است.
جنبش زن بخش تفکیک ناپذیر جنبش آزادی بخش دموکراتیک و داد خواهانه است . نیاز مبرم تاریخی است تا کار با زنان زحمتکش در زمینه های تغییر مفاهیم زندگی در ذهن زن، چیرگی بر سا یکولوژی عقب ماندگی ، ذهنیت دوری از سیاست و پراتیک و رهایی از انزوای تاریخی تشدید گردد و زمینه را برای رهایی زن از بردگی باز تولید خانگی که شخصیت زن را در خودش زایل نموده است ، فراهم کند.
در فرآیند تاریخ تا آن گاه که انسان بتواند خودرا متحقق سازد و از پدیده های ضد انسانی تسلط مرد بر زن و زن ستیزی و تغیر در فرهنگ کهنه روابط خانوادگی رهایی یابد راه درازی در جلو است وزمان گیر.
اتحاد و همبستگی جنبش زن ؛ شورا ها ، کانون ها و سازمان های سیاسی دموکراتیک داد خواهانه در یک جبهۀ بزرگ با شعار ها و خواسته های مشخص که با زندگی و پراتیک جاری زحمتکشان پیوند زنده دارد می تواند این راه دشوار را کوتاه و نقش اثر گذار در سمت دهی وشکل دهی جریانات تاریخ ایفا کند. سخن اصلی نه توضیح جامعه بل تغییر آن است.
 
 
 
 
 
 
 



Avast logo
This email has been checked for viruses by Avast antivirus software.
www.avast.com

No comments: