محمد طارق سعیدی
بکارت که به معنای دستنخوردگی و نوبودگی میباشد؛ در فرهنگ پدرسالار افغانستان دلالت به
پردهیی در مهبل زن میکند که توسط آلت تناسلی مرد در زمان دخول به مهبل زن پاره شده و این پارهگی باعث خونریزی از مهبل زن میشود. شدت خونریزی و نوعیت این پرده و نبود آن در مهبل زن براساس فیزیولوژیک زنان متفاوت است.
پردهی بکارت که بعضی از زنان به صورت مادرزادی آن را ندارند؛ در مناسبات فرهنگ پدرسالار افغانستان تبدیل به نشانهیی شده است که دلالت بر نوبودگی و دستنخوردگی زن میکند و این چنان در فرهنگ افغانستان مهم تلقی میشود که زنان نو عروسی که به دلایل فیزیولوژیک از داشتن آن محروم هستند؛ با بدترین برخورد شوهر و خانواده شوهر روبهرو میشوند بنـا بـر بعضـی رسـوم، نوعروسـی را کـه بـکارت ندارد، از پشـت بر خـر سـوار کـرده بـه خانـه پـدرش میفرسـتند و در بسـیاری مـوارد حتـا دمـاغ یـا گـوش زن را بریـده بـه خانــهی پــدریاش روانــه میکننــد.
در شب عروسی معمولن دو زن از خانواده عروس و داماد به عنوان شاهد در پشت اتاقی که قرار است؛ عروس و داماد سکس کنند؛ حضور دارند و منتظر آن هستند تا داماد پارچهی آلوده به خون که نتیجهی پارگی پردهی بکارت زن است؛ را به آنها تسلیم کند. تسلیم این پارچهی خونین باعث سرفرازی دختر، مادرش و خانوادهی او میگردد و با افتخار آن را درمجلس زنانه برای دیگر مهمانّها توسط مادر دختر نشان داده میشود؛ تا دلیلی بر دست نخوردگی و نوبودگی این کالای سکسی ( زن ) و تحویل آن به خانوادهی داماد باشد.
واژهی بکارت که به صورت مستقیم دلالت به دستنخوردگی و نوبودگی دارد؛ نشاندهنده آن است که زنان تا قبل از ازدواج حق سکس را ندارند و تن خود را تنها باید دراختیار یک مرد و آن هم شوهر خود قرار دهند - این جدایی روان و تن زن از صبحگاه مالکیت خصوصی شکل گرفت و تا جامعهی فیودالیته ادامه پیدا کرد - اما همین رویکرد در مقابل مردها وجود ندارد. مرد نه تنها به صورت رسمی میتواند با چهار زن در خانواده سکس داشته باشد؛ حتی به صورت غیر رسمی قبل و بعد از ازدواج نیز میتواند با زنان متعددی سکس کند و در این زمینه با وجود این که محدودیتهای اخلاقی وجود دارد. اما واکنش جمعی را تا زمانیکه به حق مالکیت سکسی مردی دیگری تجاوز نکرده باشد؛ روبهرو نمیشود.
مسیلهی بکارت زن بیشتری از این که یک موضوع فیزیولوژیک باشد؛ یک مسیله فرهنگی و اقتصادی است که با رویکرد کالایی به تن زن در تلاش حفظ آن است و زن تا زمانی که مشروعیت سکس با مرد را به هدف تولید مثل یا خدمات رسانی سکسی به مرد را از طریق نهاد ازدواج به دست نیاورده است؛ به سکس مبادرت نورزد. چون سکس قبل از ازدواج نه برای تولید مثل بلکه برای لذت بردن هر دو طرف ارتباط سکسی است و از آن جایی که زن مالک تن خود نیست و نسبت به آن بیگانه شده است؛ حق لذت بردن از تن خود را ندارد.
این رویکرد چنان بدوی است که اوج لذت سکسی زن را تنها با دخول آلت تناسلی مرد در مهبل زن میداند. در صورتی که راههای مختلفی وجود دارد تا یک زن وارد سکس با دیگرجنس، همجنس و خودش گردد و به اوج لذت سکسی برسد؛ بدون از این که به پردهی مهبلی آن صدمهیی وارد شود. با پیشرفتهای علم پزشکی حال حتی اگر زنی با پارهگی پردهی بکارت روبهرو شود به آسانی قابل بازسازی است. اما چون فرهنگ پدرسالار در تلاش حفظ خانواده به نفع مرد است؛ با سازکارهای مختلف تلاش میکند که تک همسری را برای زن و چند همسری برای مرد را مشروعیت دهد.
از طرف دیگر اهمیت داشتن پردهی بکارت برای زن برای تشکیل خانواده از چنان اهمیت برخوردار است که اگر چنین پردهیی نداشته باشد؛ در آغازین قدمها با واکنش جمعی و برخوردهای خشونتآمیز جامعه و خانواده خود و شوهرش روبهرو میشود و پاره نکردن این پرده توسط مرد در شب اول عروسی به معنای ناتوانی مرد برای سکس است و منتج به گرفتن صفت مردانه از مرد در اذهان عامه میگردد. مرد از طریق سکس و تولید مثل است که در فرهنگ پدرسالار جایگاه خود را حفظ میکند و باعث بقای مالکیت خصوصی خود میشود و با از دست دادن این توانایی به جنس دوم سقوط کرده و جامعه او را مانند زن میبینند. اما زن برعکس مرد در فرهنگ پدرسالار نه از طریق توانایی برای سکس بلکه از طریق ناتوانی در سکس و توانایی برای تولید مثل است که ارزش پیدا میکند.
تن زن براساس مناسبات مالکیت خصوصی در خانواده تبدیل به شی با ارزش مصرف شده است در مناسبات اجتماعی در دو سطح دارای ارزش مبادله است. سطح اول دستنخوردگی و نوبودن کالای سکسی ( تن زن ) و سطح دوم توانایی برای تولید مثل زن میباشد.
نوبودن کالای سکسی ( تن زن ) چنان در فرهنگ پدرسالار از اهمیت بالای برخوردار است که در بعضی از افسانهها ارزش زن برابری میکند با نو بودن سکس زن برای همسرش و برای این که نشان دهند؛ بعضی از زنان در سکس با همسران خود همیشه نو بودهاند؛ میگویند:« در هر شبی که همسرش با او نزدیکی میکرد؛ او زن بکاره بود.»
زنان که در خانواده از کودکی نسبت به تن خود بیگانه شدهاند و حتی علاقهیی برای دیدن و شناختن فیزیولوژیک تن خود ندارند؛ تن خود را به عنوان شییی میبینند که باید تا زمان ازدواج از آن نگهداری کنند و پرداختن به لذت جسمی را نوعی گناه میبینند که برایشان آزار دهنده است. اما از آنجاییکه چه ما بخواهیم و چه نخواهیم سکس به عنوان یک ضرورت انسانی نه فقط به هدف تولید مثل، قبل از ازدواج نیز بین زن و مرد اتفاق میافتد؛ پس بکارت نه بر پایه واقعیت اجتماعی در ارتباط زن و مرد بلکه به عنوان نشانهیی فرهنگی که دلالت بر نو بودن کالای سکسی ( تن زن ) میکند؛ است و این نشانه امکان مبادلهی تن زن را در سطح اجتماع مهیا میسازد. جامعه فیودالی افغانستان که برپایه اقتصاد خانواده است؛ با خلق ارزشهای فرهنگی در حفظ مالکیت خصوصی مرد در خانواده میباشد و از طرف دیگر زن را در سطح شی و کالا فروکاسته و آن را در اختیار مرد میگذارد.
اما زنان با تجربههای زیستی که در جامعه پیدا کردند به آسانی میتوانند؛ سختگیریهای فرهنگی بر تن خود را که اجازه سکس را به آنها نمیدهد را دور زده و با حفظ پردهی بکارت خود مشروعیت نوبودگی و دستنخوردگی خود را نیز در شب ازدواج از دیگران به دست آورند.
ارزش تن زن بر تولید مثل و ارزش مبادلهی آن بر نوبودگی و دستنخوردگی او به عنوان یک کالای سکسی میباشد که این ارزش را از طریق پردهی بکارت به دست میآورد. اما هیچ وقت در زمان مبادله تن زن با پول و یا کالای سکسی دیگر ( تن زن دیگر ) موضوع بکارت به صورت مستقیم مطرح نشده و آن را پیشفرضی در نظر دارند که با نبود آن مبادله صورت نخواهد گرفت و اگر معامله صورت گیرد؛ باید پاره شدن پردهی بکارت در ازدواج قبلی زن مشروعیت پیدا کرده باشد که در این صورت از ارزش او در مبادله کاسته میشود.
این سکوت در مقابل سکس زن، زن را هرچه بیشتر نسبت به تنش بیگانه میسازد و زن تن خود را که بکارت نشانهیی از نو بودن آن است؛ تا شب عروسی مانند تحفهیی برای مرد نگه میدارد؛ تا در مقابل آن از شوهرش خواهان توجه و ارزش به خود شود. فرایند این مبادله بین زن و مرد در زمان دخول آلت تناسلی مرد در مهبل زن و خونریزی از مهبل زن تکمیل شده و در آن زمان است که زن منتظر رضایت خاطر مرد که نشانهیی از دادن یک سلسله امتیازها به زن است؛ میماند.
اگر مردی در چنین فرایندی ناتوان از انجام سکس با همسرش باشد و نتواند پردهی بکارت زن را در شب عروسی پاره کند. اجتماع به صورت خودکار در مقابلش سوکت میکند و با این وجود مرد صفت مردانهی خود را از دست میدهد؛ تا زمانی که بتواند دخول را انجام دهد و باعث پارگی پردهی بکارت زن گردد.
پردهی بکارت زن که یک پدیدهیی کاملن فیزیولوژیک است؛ در فرهنگ پدرسالار افغانستان تبدیل به ابزاری برای تحت ستم قرار دادن زن شده است. زن در شب عروسی برای اثبات ارزش مبادله خود باید به پیشگاه مالکیت خصوصی مرد تحفهیی ارایه دهد که نوعی قربانی برای پذیرش او توسط مرد است. این قربانی یا با خون بکارت او خواهد بود و یا با خون تن و جانش!
https://plus.google.com/u/0/112610024058402079714/posts
https://www.facebook.com/profile.php?id=100008822536258
https://www.facebook.com/profile.php?id=100008822536258
This email has been checked for viruses by Avast antivirus software.
www.avast.com |
No comments:
Post a Comment