حضرت خواجه حافط
به عزم توبه سحرگفتم استخاره کنم بهارتوبه شکن میرسد،چه چاره کنم ؟
سخن درست بگویم، نمیتوانم دید که می خورند حریفان و من نظاره کنم
به عزم توبه سحرگفتم استخاره کنم بهارتوبه شکن میرسد،چه چاره کنم ؟
سخن درست بگویم، نمیتوانم دید که می خورند حریفان و من نظاره کنم
چوغنچه با لب خندان به یاد مجلس شاه پیاله گیرم و از شوق ، جامه پاره کنم
به دور لاله دماغ مرا علاج کنید گر از میانه بزم طرب ، کناره کنم
ز روی دوست مرا چون گل مرا بشکفت حواله سر دشمن به سنگ خاره کنم
گدای میکده ام لیک وقت مستی بین که ناز بر فلک و حکم بر ستاره کنم
مرا که نیست ره و رسم لقمه پرهیزی چرا ملامت رند شرابخواره کنم ؟
به تخت گل بنشانم بتی چو سلطانی *به سنبل و سمنش ساز طوق پاره کنم
ز باده خوردن پنهان ، ملول شد حافظ
به بانگ بربط ونی رازش آشکاره کنم
This email has been checked for viruses by Avast antivirus software.
www.avast.com |
No comments:
Post a Comment