فردیانا - ظریفه
تن بلرزید که تا چهرهءجانان دیدم
دل تپش داشت که آن سرو خرا مان دیدمچشم مستش به نگاهی دلم از کف بربود
مستی ماه در آن جعد پریشان دیدم
پر پرواز خیالم نگهی داشت به ابر
ماه در جلوهء این ابر شتابان دیدم
دختر اهل اجابت پرواز با عشق خود
عاشق خود را میان شیر مردان دیدم
اندرون سینه ام تپش , سوز و گداز
در خیال پاک خود شاهزاده دوران دیدم
کوزه آب بدستم لرزش داشت چو بید
در سکوت راز چشم ها مهر فراوان دیدم
لرزیدم اه کشیدم تا سلام از دهانم پرید
حلقه مهر به دست را هویت جاویدان دیدم
No comments:
Post a Comment