پرستو یاری
خشونتی که با ستاره در هرات صورت گرفت، زنگ خطری بود که باید حکومت افغانستان، پارلمان و نهادهای مدنی راهکارهای جامعتری را برای کاهش این پدیده، مد نظر گیرند.
این خشونت دردناک در هفته حقوق بشر صورت گرفت، هفتهای که کمیسیون حقوق بشر، مصروف برنامهها و فعالیتهایی برای گسترش ارزشهای حقوق بشری بود.
عکسهایی که ستاره را با بینی و لب بریده نشان میداد، فضای شبکههای اجتماعی را پر کرده است. هر کسی علیه این خشونت ابراز انزجار میکند و خواستار محاکمه عامل این خشونت میشود. اما بر ما لازم است تا راهکارهای جدیتری برای کاهش خشونت علیه زنان داشته باشیم. متاسفانه خشونت علیه زنان، با ابعاد متنوع آن در فکر مردسالارانه درکشور ما نهادینه شده است. تاسفبارتر این است که بخشی از اعمال خشونتآمیز در گذشته از تعقیب عدلی باز مانده و حتا گاهی بر آن رنگ و بوی مذهبی میدهند، در حالیکه دین همه ابعاد خشونت را منع کرده است.
نخستین راهکار این است که افغانستان قوانینی داشته باشد که خشونت علیه زنان در آن جرم پنداشته شود و هیچ بهانهای برای خشونت با زنان وجود نداشته باشد. طرح و تصویب قانون منع خشونت علیه زنان، از طرف شورای وزیران امیدواریهای زیادی را به بار آورده بود، تا با رعایت این قانون، خشونتپیشگان از جسارت خشونت کردن در هراس باشند و سند قانونمند برای ارگانهای عدلی و قضایی فراهم گردد. اما با اندوه فراوان شماری از نمایندگان پارلمان با این قانون مخالفت کردند و عملا جلو تصویب آن را گرفتند. در چنین وضعیتی نهادهای مدنی باید بیشترین تلاش را برای مذاکره و هماهنگی با نمایندگان پارلمان انجام دهند و نمایندگانی را که به ارزشهای حقوق بشری باور دارند، وادار کنند که برای تصویب این قانون، در داخل مجلس چانهزنیهای بیشتری داشته باشند تا قانون منع خشونت علیه زنان، تصویب شود.
پیروی از رسوم و عنعنات که حتا گاهی دست و پای قانون را نیز از پشت میبندد، عامل اصلی و جدی خشونت علیه زنان است. حاکمیت فرهنگ مردسالارانه، رسوم ناپسند و تعبیر مردانه از شریعت، این زمینه را فراهم کرده است تا مردها زن را جنس دوم بدانند و آنها را از حقوق انسانیشان محروم سازند. به همین دلیل ما هر روز شاهد اعمال خشونت در مقابل زنان هستیم. لتوکوب در فامیل و تحقیر و توهین و آزار و اذیت زنان در کوچه و بازار به یک امر معمولی تبدیل شده است.
هرچند نهادها و گروههای اجتماعی تلاشهایی را برای کاهش خشونت علیه زنان انجام دادهاند، اما در عمل دیده میشود که دفاع از حقوق زن و جایگاه اجتماعی زنان بیشتر جنبه سمبولیک داشته و اهداف کوتاهمدت را برای بهدست آوردن بودجه تعقیب کرده است. حالا زمان آن فرارسیده تا برای کاهش خشونت علیه زن، دولت، نهادهای حمایت ازحقوق زن و نهادهای حقوق بشری، همه دستبهدست هم بدهند و کمپاین وسیعی را برای پایان خشونت علیه زنان به راه اندازند.
خشونت علیه ستاره در ولایت هرات عمق فاجعه را در زندگی زنان کشور به نمایش گذاشت. با کمال جرات وجسارت یک مرد در حالیکه کودکان قدونیمقد در خانه دارد، با با شقاوت و بیرحمی گوش و بینی خانم خود را با کارد قطع میکند. خشونتی بیشتر از این امکان ندارد. اگر در مقابل اعمال مشابه در گذشته اهمال صورت نمیگرفت، این جنایتپیشگان هرگز جسارت این کار را نمیکردند. اگر جامعه مدنی و نهادهای حقوق بشری در تنویر اذهان عامه سعی بیدریغ مبذول میداشتند، ممکن خشونت تا این حد برهنه و غیرانسانی تجلی نمیکرد. قضیه ستاره همگان را وا میدارد تا در مورد خشونت علیه زنان از سطحی نگری بگذرند و در این مورد عمیقتر فکر کنند.
عکسهایی که ستاره را با بینی و لب بریده نشان میداد، فضای شبکههای اجتماعی را پر کرده است. هر کسی علیه این خشونت ابراز انزجار میکند و خواستار محاکمه عامل این خشونت میشود. اما بر ما لازم است تا راهکارهای جدیتری برای کاهش خشونت علیه زنان داشته باشیم. متاسفانه خشونت علیه زنان، با ابعاد متنوع آن در فکر مردسالارانه درکشور ما نهادینه شده است. تاسفبارتر این است که بخشی از اعمال خشونتآمیز در گذشته از تعقیب عدلی باز مانده و حتا گاهی بر آن رنگ و بوی مذهبی میدهند، در حالیکه دین همه ابعاد خشونت را منع کرده است.
نخستین راهکار این است که افغانستان قوانینی داشته باشد که خشونت علیه زنان در آن جرم پنداشته شود و هیچ بهانهای برای خشونت با زنان وجود نداشته باشد. طرح و تصویب قانون منع خشونت علیه زنان، از طرف شورای وزیران امیدواریهای زیادی را به بار آورده بود، تا با رعایت این قانون، خشونتپیشگان از جسارت خشونت کردن در هراس باشند و سند قانونمند برای ارگانهای عدلی و قضایی فراهم گردد. اما با اندوه فراوان شماری از نمایندگان پارلمان با این قانون مخالفت کردند و عملا جلو تصویب آن را گرفتند. در چنین وضعیتی نهادهای مدنی باید بیشترین تلاش را برای مذاکره و هماهنگی با نمایندگان پارلمان انجام دهند و نمایندگانی را که به ارزشهای حقوق بشری باور دارند، وادار کنند که برای تصویب این قانون، در داخل مجلس چانهزنیهای بیشتری داشته باشند تا قانون منع خشونت علیه زنان، تصویب شود.
پیروی از رسوم و عنعنات که حتا گاهی دست و پای قانون را نیز از پشت میبندد، عامل اصلی و جدی خشونت علیه زنان است. حاکمیت فرهنگ مردسالارانه، رسوم ناپسند و تعبیر مردانه از شریعت، این زمینه را فراهم کرده است تا مردها زن را جنس دوم بدانند و آنها را از حقوق انسانیشان محروم سازند. به همین دلیل ما هر روز شاهد اعمال خشونت در مقابل زنان هستیم. لتوکوب در فامیل و تحقیر و توهین و آزار و اذیت زنان در کوچه و بازار به یک امر معمولی تبدیل شده است.
هرچند نهادها و گروههای اجتماعی تلاشهایی را برای کاهش خشونت علیه زنان انجام دادهاند، اما در عمل دیده میشود که دفاع از حقوق زن و جایگاه اجتماعی زنان بیشتر جنبه سمبولیک داشته و اهداف کوتاهمدت را برای بهدست آوردن بودجه تعقیب کرده است. حالا زمان آن فرارسیده تا برای کاهش خشونت علیه زن، دولت، نهادهای حمایت ازحقوق زن و نهادهای حقوق بشری، همه دستبهدست هم بدهند و کمپاین وسیعی را برای پایان خشونت علیه زنان به راه اندازند.
خشونت علیه ستاره در ولایت هرات عمق فاجعه را در زندگی زنان کشور به نمایش گذاشت. با کمال جرات وجسارت یک مرد در حالیکه کودکان قدونیمقد در خانه دارد، با با شقاوت و بیرحمی گوش و بینی خانم خود را با کارد قطع میکند. خشونتی بیشتر از این امکان ندارد. اگر در مقابل اعمال مشابه در گذشته اهمال صورت نمیگرفت، این جنایتپیشگان هرگز جسارت این کار را نمیکردند. اگر جامعه مدنی و نهادهای حقوق بشری در تنویر اذهان عامه سعی بیدریغ مبذول میداشتند، ممکن خشونت تا این حد برهنه و غیرانسانی تجلی نمیکرد. قضیه ستاره همگان را وا میدارد تا در مورد خشونت علیه زنان از سطحی نگری بگذرند و در این مورد عمیقتر فکر کنند.
No comments:
Post a Comment