آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Tuesday, October 8, 2013

درشهرمونتريال کيها ميخوانند ومينوازند؟

استاد صباح
 
نصير(ايام ): من موسيقي رابشکل اماتورفراگرفته وکوشش مينمايم تابااحساس تقديم مردمم نمايم.
موسیقی هنر بیان احساسات به وسیله ی صداهاست، موسیقى تراوش احساسات و اندیشه‌هاى آدمى ومبین حالات درونى وى مى‌باشد.
 
موسیقی، طنین از دل برآمده‌ای است که لاجرم بر دل می‌نشیند.
زنده گي فصل پر از روياست  
زند ه گي دشتي پر از غوغاست
زنده گي پرواز افکار نگاه ما به دلهاست
زنده گي رفتن به اوج ديدني هاست
شيوه رقص پرستو هاست
 زنده گي روييدن گلها در تن صحراست
آري زنده گي زيباست.
موسیقی هنر بیان احساسات به وسیله ی صداهاست ، موسیقى تراوش احساسات و اندیشه‌هاى آدمى و مبین حالات درونى وى مى‌باشد. موسیقى یا ترانه به هر نوا و صدایی گفته می‌شود که شنیدنی و خوش‌آیند باشد و انسان را دچار تحول کند.   موسیقی هنری است دارای نوا و سکوت. شنیدن یک آهنگ آرام بخش و جذاب مى‌تواند پایان‌پذیر خستگى‌ روزانه باشد. واژهٔ موسیقى ریشهٔ یونانى دارد و گرفته شده از کلمه Mousika و مشتق از کلمه Muse می‌باشد و در عربى قَى تلفظ مى‌شود. از زمان منصور خلیفهٔ عباسى توجه به آثار یونانى آغاز شد و سپس در دوران هارون پنجمین خلیفهٔ عباسى (۱۹۸-۲۱۸ هـ) با تأسیس بیت‌الحکمه به اوج خود رسید.
مقارن همین دوران بوده است که واژهٔ موسیقى راه یافته و به‌تدریج جایگزین غناء عربى شده است. براساس مدارک موجود واژۀ موسیقى و هم‌خانواده‌هاى آن در مفاتیح‌العلوم خوارزمى و رسالهٔ موسیقى اخوان‌الصفاء دیده مى‌شود که هر دو متعلق به سدهٔ چهارم هجرى (دهم میلادی) است. خوارزمى در تعریف موسیقى مى‌گوید: موسیقى به معنى پیوند آهنگ‌هاست… تعریف سادهٔ موسیقى یا صداهاى موسیقایی، صداهاى خوشایندى مى‌شود که انسان از شنیدن آنها احساس لذت مى‌کند.
با بالا رفتن سطح فرهنگ و هنر معلوم شد صداهاى خوشایند، صداهایى هستند که از نظمى خاص پیروى مى‌کنند و بین آنها نسبت‌هاى معینى وجود دارد. براى همین عدد در موسیقى داراى اهمیت بسیارى است. تا جائى‌که فیثاغورث معتقد است که عدد اصل وجود در آفرینش است. پیروان او اجسام را هر یک عدد مى‌داشتند و معتقد بودند که چون کرات آسمانى و افلاک از یکدیگر فاصله‌هاى معینى دارند، از نسبت آنها نغمه‌ها ساخته مى‌شود و آوازها در اصل ناشى از حرکت افلاک هستند.
ابوعلى‌سینا مى‌گوید: موسیقى علمى است ریاضى که در آن از چگونگى نغمه‌ها، از نظر ملایمت و تنافر و چگونگى زمان‌هاى بین نغمه‌ها بحث مى‌شود تا معلوم شود که لحن را چگونه باید تألیف کرد.
ابونصر فارابى در احصاءالعلوم موسیقى را علم شناسایى الحان مى‌داند که شامل دو علم است: یکى علم موسیقى عملى و دیگرى علم موسیقى نظری. امروز نیز این تقسیم‌ بندى در موسیقى وجود دارد. افلاطون در تعریف موسیقى مى‌گوید: "موسیقى یک ناموس اخلاقى است که روح و جهانیان و بال به تفکر، و جهش به تصور، و ربایش به غم و شادی، و حیات به همه مى‌بخشد." و بتهوون در تعریف زیباى خود مى‌گوید: موسیقى مظهرى است عالى‌تر از هر علم و فلسفه‌ای.
 
مونتريال بزرگترین شهر ایالت کبک در کانادا و دومین شهر بزرگ این کشور و پانزدهمین شهر بزرگ آمریکای شمالی می باشد. مونتريال دومین شهر بزرگ فرانسه‌زبان جهان (پس از پاریس) است. این شهر هم‌چنین میزان قابل توجهی جمعیت انگلیسی‌زبان و مهاجر متفرقه دارد. از لحاظ جغرافیایی مونتریال در شرق کانادا در جنوب غرب کبک قرار دارد. مونتريال در ۵۳۹ کیلومتری شمال شرقی تورنتو و در ۱۹۰ کیلومتری شرق اتاوا قرار دارد. این شهر بزرگ‌ترین مرکز تجاری-صنعتی و فرهنگی کبک است. حدود ۶۷٪ ساکنان آن فرانسه زبان می‌باشند. شهر مونتريال یک شهر با مجموعه‌ای از فرهنگ‌های مختلف است. شهر مونتريال یکی از مراکز عمده زيست گاه مهاجرين در کانادا می‌باشد. مونتريال دومین شهر پرنفوس کانادا (پس از تورنتو) و بزرگترین شهر کبک، ولايت فرانسوي‌زبان کانادا است. نام مونتريال از مونت رویال آمده است که نام تپه ي است که مونتريال در میانش گرفته است. مونتريال جزو اولین شهرهای مهاجرين آمریکایی شمالی است و توسط فرانسوی‌ها بنا گذاشته شده است.
این شهر در اصل یک جزیره‌ی بسیار بزرگ است در میان رودخانه سن لوران، رودخانه‌ای که از اقیانوس اطلس شروع می‌شود و به دریاچه‌ی آنتاریو می‌ریزد. نفوس مونتريال يک ونيم تادو میلیون نفر گفته ميشود و با حومه به سه میلیون می‌رسد. شهر بین فرانسه‌زبان‌ها و انگلیسی‌زبان‌ها نصف شده است. این دو ملت که در اروپا با هم در سازش نبودند، اینجا هم چندان عاشق سینه‌چاک هم نیستند. غرب جزیره انگلیسی‌زبان است، شرقش فرانسه زبان. البته مناطق استثنا کم نیستند.
درولايت کيوبک وشهرمونتريال گفته ميشود که ده تاپانزده هزارخانواده افغان زنده گي دارند. اين افغانان دوشادوش مليتهاي ديگرمصروف کاروزحمتکشي است . درجامعه افغانان مونتريال متاسفانه تشکل هاي هنري وفرهنگي چندان به چشم نميخورد وعلت اصلي اين کم کاري راميتوان درمصروف بودن وپراگنده گي افغانان جستجوکرد . درشهرمونتريال يگانه نهاد فعال واکتيفي که درمراسم هاي ملي وتاريخي فعالانه سهم ميگيرد کميته فرهنگي واجتماعي افغانان کيوبک است که حدودآ يک دهه قبل وسيله فرهنگيان وانديشمندان چون محترم دکتورثنا متين نيکپي ، برهان شيرزاد ، رازق حسامي ... پايه گزاري وتااکنون به مسووليت محترم برهان شيرزاد نفس ميکشد . اين نهاد درامورات فرهنگي وهنري نقشي چشمگيري دارد ومسووليت موسيقي اين انجمن رانصير( ايام ) آوازخوان مطرح جامعه افغانان مونتريال بدوش دارد ووي باشوروهيجان زيادي ميخواند ومينوازد.
 
ازراست ( حقداد رباب نواز، نادرعاطف اوازخوان وطبله نواز، استاد صباح، بصير گيتاريست ونصيرايام آوازخوان )
هنرمندان ديگري چون : نظام دنيا ، فردين فرياد ، داوود فاضلي، نادرعاطف ، نجيب ترنم ، حسيب همنوا. نوازنده گان-  لطيف غفوري  ونادرعاطف درتبله وحقداد دررباب وغيجک شهرت خوبي دارند .
يکي ازآهنگهاي مشهورومعروف نصيرايام آهنگي هزاره گي وي است که بانشاط وآوازرسا آن راميخواند :
اگر از عاشقت  جداشوي  تو
دعاگويم که خوب رسواشوي تو
اگربوري ديگرياري بگيري
گرفتارشبي سرما شوي تو-
 
سوي چشمه موري چادردشانه
موي سياه سرروي  دانه  دانه
مني آغيل پس آغيل ديده جو
خبرباشي که  ميايم  شبانه - 
 
الا ديده توماه ي پس بندي
سياه پيکي دري ابروکمندي
نخند بلند بلند مني آغيل
نکوخنده که بيخ موري کندي.
نصيرايام درشهرزيبايي کابل به دنيا آ مد وا زايام طفوليت با سازوآوا زوبا نواي دل انگيزموسيقي علاقه داشت ، وي ازکودکي بخاطرفراگيري بهتروخوبترموسيقي  تلاشهاي فراواني نمود . ايام باآغازناسازگاري هاي اجتماعي مجبوربه مهاجرت گرديد واکنون درشهرمونتريال کانادا باخانواده اش زنده گي  دارد.
آهنگهاي نصيرايام گرم و صميمی است، آنقدر گرم كه او با اميدواری زمستان های سرد غربت و پاييزهای غم انگيز را به سوی واژگانی گرم می‌كشاند. مثلا ً درآهنگ ( بخوانم ازوطن)  هنگامی كه تما م آهنگ در احاطه‌ی تركيباتی از قبيل سرود پرسوزوآوازگيرا ، تابستان گرم غربت وبهاري بي وطني وپاييز غم انگيز هجرت ، مرغزارهای لگدمال شده زا دگا هش را به خوبي می نماياند . نصيرايام  هنرمندی است اماتورو با احساس ، صميمی ، مهربان با زنده گی ، مسلط به صحنه و بسيار جسور. او عا شق پاك باخته‌ی کشورش است وهميشه يادوخاطره ميهن ذهنش راميفشارد.
بخوانم ازوطن تاگل برويد
غم جانکاه غربت رابشويد
بگويد مادرميهن غمم را
براي نسل هاي بعد بگويد
 
من آن مسکين تنهاي غريبم
ديگرازسهم کشوربي نصيبم
بخود گفتم وطن آباد  گردد
همه داند که خودراميفريبم
 
زمانرايخ گرفت ازآه سردم
سرا پاغصه وفرياد ودردم
قسم خوردم بنام مام ميهن
زرنجي مردمم غافل نگردم
بدوشم کوله باري ازجدايي
به دورازدوستي  وآشنايي
وطن اي زاد گاهي نازنينم
چراخوابي زچشمم ميربايي.
نصيرايام هنرمنديست گرم وصميمي و انسانيست خوش قلب ومهربان وخوش برخوردوقدرشناس.  وي اکنون دراوج محبوبيت وشهرت قراردارد ودرمحافل وخوشي باتمام توان تلاش مينمايد تا رضايت خاطرهموطنانش راجاب نمايد. موصوف درمحافل ومجالس افغانان ازمانتريال تا تورنتو، اتاوا، کا لگري، کيوبک ستي ... شرکت مينمايد وخودراشريک شادي ونشاط همميهنانش ميداند نامبرده تااکنون بخاطرماديات کسي رانرنجانيده است. ووي درتمام محافل ومجالس وطني وافغاني داوطالبانه شرکت وحتادرنشست هاي وطني کمک مادي نيزمينمايد.
باري برهان شيرزاد ريس انجمن فرهنگي افغانان کيوبک ميگفت: " نصيرايام نه تنها شريک مطمين درکارهاي اجتماعي وفرهنگي وبلکه  همکاروهمياردرامورات وطني وافغاني است وايام انسانيست پاک دل وخوش برخورد وصميمي وهميشه درکارهاي انجمن بي دريغانه وسخاوتمندانه مرا ياري رسانيده است. "
نصيرايام ميگويد: "موسيقي آيينه است و همواره تصويري جامع از حيات اجتماعي را ارائه مي دهد.  موسيقي در طول حيات خود هميشه با فرازو فرودهاي بسياري مواجه بوده و بنابر شرايط جديد دستخوش تغييرشده است به همين دليل بررسي رشد كيفي هنرموسيقي بايد درمقايسه با زمان خود مطرح شود.
اکنون موسيقي ما، با نگرش و موجي جديد، حيات دوباره را آغاز كرد. در اين دوران نسل جديدي از جوانان تحصيل كرده ، به صحنه موسيقي آمدند و رشد مطلوبي را در موسيقي ايجاد كردند. امروزكيفيت كار آوازخوانان، کمپوزگران  و نوازندگان در مقايسه با گذشته رشدي چشمگيري داشته و آهنگسازان و نوازنده گان بيشتر آگاهانه عمل مي كنند.
ايام درادامه افزود: " آنچه از موسيقي در حال حاضر باقي مانده حاصل تلاش بزرگان موسيقي از گذشته تا به امروز بوده است و در اين رهگذر افراد و هنرمندان بسياري آمدند و رفتند كه به اندازه خود براي هنر موسيقي خدمات شايسته اي را انجام دادند ". قراراست نصيرايام آهنگ جديدي رابه دوستداران هنرش با اين اشعارعرضه نمايد .
زمستان تابهاران خوانده ام من
به ياد فصل باران ما نده ام من
بهارو سال نوو روز  نوروز
نهال آرزو را
 شا ند ه ام  من.
 
صفاي زنده گي درکامرانيست
نوايي دايمي درزند گانيست
بياباهم شويم دستي بگردن
بهارزنده گي د رمهربا نيست.
 
بهاران- کدورت ها را بشويد
حد يث  مهرو وفا را بگو يد
به باغ قلبهاي خسته ازجنگ

درخت صلح ودوستيهابرويد.
 
دعا گويم بهار زود تر بيايد
به شهري آرزوها يت بپا يد
بهاروروزنو،نوروزبا ستان
قناري خوشي ها آرد برايد.
 
بهار! باران رحمت ها ببارد
صفاوصلح ويکرنگي بيکارد
خدا خواهد به شهروخانه ما
پيام عشق و دوستي را بيارد.
امروزنصيرايام يک سروگردن ازهمقارانش درشهرمونتريال بالاست ودرکنسرتها ومحافلش هميشه ازدهام ميجوشد. من زماني ازايام پرسيده بودم که علت موفقيت وگرمجوشي برنامه هاي هنري تان درچيست؟؟؟ بالبخند هميشگي اش گفت: استاد ! من ازصميم قلب به مردمم علاقه دارم وهمين علاقمندي باعث ميشود که ازته دل بخوانم وبنوازم تا خنده رابرلب وشوق رابردل هموطنانم به ارمغان بياورم.
من موسيقي رابشکل اماتورفراگرفته ام وکوشش زياد مينمايم تابااحساس تقديم مردمم نمايم .
ايام درمورد موسيقي ميگويد: هنر موسيقي داراي ظرفيت هاي بسيار مناسبي است که بايد مورد استفاده قرار گيرد.  هنر موسيقي در نزد هنرمندان کشور رشد و شکوفان گرديده و به بالنده گي و بلوغي رسيده است وموسیقی یگانه وسیله است برای تسکین درد ها آلام وایجاد شادی وسروردربین مردم .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

No comments: