آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Saturday, March 23, 2013

زنان نامدار تاریخ

دستګیر نایل
       
چنانکه میدانیم، زن در طول تاریخ همیشه مورد ستم، آزار جنسی و بهره برداری ظالمانه ً مردان قرار ګرفته و بعنوان جنس درجه دوم،شناخته شده اند.
 





با وصف هدایات روشن معلمان اخلاق وتاکید قوانین مدنی مبنی بر حمایت از حقوق زنان،باز هم این جنس لطیف وزیبا ومهربان که آغوش ګرم او، مردان بزرګ تاریخ را پرورده ،مورد اذیت وآزار قرار داشته است. در میان انهمه شرایط اختناق، محیط رنج آور و ظابطه های استخوانسوز سنت ها و قوانین  سختګیرانهء مذهبی، بوده اند عده ای از زنان دلیر وبا تدبیر که ګلیم خویش را از امواج توفانزای حادثه های زمان بیرون کشیده هم بر اوضاع روزګار خویش تسلط داشته  باشند و هم برغنای فرهنګ، دانش و هنر بیفزایند..              
تاریخ اجتماعی ومبارزات سیاسی زنان در دوران های اسطوره ای در میان هاله ای از افسانه ها مسطور است. اما اقتدار وتسلط زنان برحکومتها ونظام ها بویژه درعصر تمدن اسلامی،سایه روشن هایی دارد که قابل تامل است. در این میان، زنانی هم وجود داشته اند که با مداخله در امور کشور داری،سبب اقتدار و بعکس سبب زوال دولت ها و امپراطوری ها هم شده اند.در این یاد داشت ها،اسامی برخی از زنانی آورده میشود که در دوران تمدن اسلامی در هنر وفرهنګ و امور کشور داری وهمیاری با مرد ها،مستقیم وغیر مستقیم سهم و نقش کلانی داشته اند.                      
وضع اجتماعی زنان در صدر اسلام، بقول جرجی زیدان ،مولف تاریخ تمدن اسلام رویهمرفته بهتر از دوره های بعدی بود.«خدیجه» دختر خویلد از زنان ثروتمند قریش بود که کار بازرګانی داشت و محمد(ص ) را پیش از رسیدن به رسالت بنا بر امانتداری و صداقتی که نشان داده بود،عامل خویش انتخاب کرده بود که در کار داد و ستد، خدیجه را یاری می رسانید.درسن چهل سالګی که اولین وحی برایش نازل شد،نخستین یار وهمرازش خدیجه بود که پیامبر اسلام، نازل شدن وحی برایش را با او درمیان ګذاشت..خدیجه که اولین زن مسلمان در تاریخ اسلام است، در راه اشاعه  و پیشرفت دیانت اسلام با پیامبر، خدمات شایسته  و جانبازی های فراوان کرد. و ثروت خود را در راه اسلام بنفع پیامبر مصرف می کرد.ازدواج  خدیجه بامحمد، سبب آسایش و رفاه محمد شد در واقع خدیجه، تکیه ګاه مطمینی برای محمد بود که میتوانست در راه اهدافش از ثروت آن بهره مند ګردد.خدیجه، در راه نشر و اشاعهء دین اسلام، روزهای دشوار گرسنگی ها، پیگرد ها و آزار ها را با پیامبر اسلام تحمل کرد پیامبر تا زمانی که خدیجه زنده بود،اقدام بګرفتن زن یازنان دیګری نکرد.پس ازفوت خدیجه بودکه پیامبر بدلایل مختلف به تعدد زوجات خود افزود.      زن دیګری که در تاریخ اسلام بیش ازهمه نامش برسر زبان هاست،«عایشه رض» دختر ابوبکر(رض) است. که درسن نهُ سالګی با پیامبر اسلام ازدواج کرد.ازعایشه،احادیث فراوانی از زبان پیامبر اسلام روایت شده است. او، با وصف آنکه از لحاظ سن،خورد بود،مګر زن هوشیار نقاد،کنجکاو،معترض و عدالتخواه بود ودر بسیاری از موارد و نزول آیات، بخصوص که در مورد زنان وامتیاز دادن به مردان میبود،اعتراض میکرد.رقیب عایشه درحرم پیامبر، زینب بود و هردو از زنان نزدیک و دوستدار پیامبر بودند.عایشه،با دلایلی باعلی ( رض ) ابن ابی طالب، پسر عمو و داماد پیامبر نیز میانه ء خوبی نداشت.پس از قتل عثمان (رض ) توسط غلامش،معاویه بن ابو سفیان که والی شام و مدعی خلافت بود، علی را عامل قتل عثمان دانست.که جنګ ( جمل ) واقع شد. در این جنګ، عایشه طرف معاویه را ګرفت « ..این جنګ را از انرو جمل یا شتر میګویند که عایشه زوجهء پیغمبر (ص) برای دشمنی با حضرت امیر همراه خواهر زاده خود « زبیر » از مدینه به عراق آمد و در میدان کار زار، میان هودجی نشست. هودج را برپشت شتر ګزارد ومیان هودج، به تیر اندازی و جنګجویی مشغول شد.وهمین که علی علیه السلام پیروز ګشت، با احترام مقام حضرت رسول، عایشه را با احترام فراوان از میدان جنګ، به خانه اش مدینه آورد.( ۱ )ا
      
به روایت «جرجی زیدان»، زنان درصدر اسلام، بیشترین شرکت کننده ګان جنګ ها بودند.جوانان وجنګجویان را تشویق به حمله و پیشرفت می نمودند، به  مریضان و زخمی شده ګان رسیده ګی و پرستاری میکردند، در واقع همان کاری که امروز پرستاران جنګ انجام میدهند.و حتا زنان ومردان درکعبه یکجا مناسک حج را بجا می آوردند. البته موقعیت اجتماعی و سیاسی زنان درعصر اموی ها وعباسی ها  تغییر کرد و زنان، به  برده ګان  فروخته شده ،جنس بی بها ومزدوران خانه بدل ګشتند.زنانِ اسیر وبرده ګاهی به بهای ګزافی هم داد وستد میشدند.ګویند «هارون الرشید خلیفه ی عباسی، کنیزی رابه  یکصد هزار دینار خریداری نمود.و سعید برادر سلیمان عبدالملک برای خرید کنیزی خوش آواز، یک ملیون درهم تسلیم کرد...» ( ۲ )                                                                              
در دورهِ خلافت عباسیان، برخی زنان درباری برغم زنان فقیر ودر بند نشسته که با شرایط اختناق آور وفقر اقتصادی زنده ګی داشتند، از قدرت خلافت و موقعیت سیاسی استفاده کرده .در امور کشور داری وسیاست ګذاری ها مداخله میکردند وقدرت دربار را بدست میګرفتند.از جمله این زنان، یکی هم ( خیزران) مادر هارون الرشید است. جرجی زیدان مینویسد « منصور، دومین خلیفه عباسی به پسرش مهدی، سفارش کرده بود که به  زنان اجازه ندهد تا در امور مملکت  داری مداخله نمایند.و آینده ګانش نیز از چنین سیاستی، بیروی نمایند.« . با اینهمه،« خیزران» مادر هارون در ایام خلافت هادی و هارون، همه کاره ی دولت بود.و یحی  وزیر هارون، فرمانبرُدار خیز ران ګشته بدستور آن زن رفتار میکرد. خیزران در نتیجه ی این اختیارات ، املاک و اموال دیګری ګرد آورد . به قسمی که در آمد املاک او به سالی ۱۶۰ ملیون درهم، یا نصف عایدات مملکت عباسی بالغ شد اما « زبیده » همسر هارون،زن خردمند و اهل سیاست  وبا تدبیری بود.» (۳ )                                                                                       
بقول مولف این تاریخ،« خیزران زنی طماع و جاه طلب ودر عین حال با تدبیر، دانشمند وکاردان بود.که دوره طلایی عباسیان را پشت سر ګذاشت.شګفتی آور این بود که دوره  افول قدرت عباسیان را مادر برخی از خلفا با تهی کردن خزانه ی دولت و اضافه خرچی ها، فراهم آوردند. بعنوان مثال: در سوراخ و پستو خانه دالان های عمارت قبیحه ی مادر خلیفه ً عباسی، دوملیون دینار و مقدار زیادی از جواهرات و اشیا نفیس یافتند.»( ۴ )
                           
عصر سامانیان که عصر شګوفایی فرهنګ ،هنر و شعر فارسی دری است، زنان، جایګاه انچنانی نداشتند و کماکان در زیر چکمه های آهنین سنت ها و ظابطه های مذهبی و قبیله ای ضجه  می کشیدند. یکی از قربا نیان این سنت های ناموسی، ( رابعه بنت کعب ) قزداری است.رابعه، همعصر پدر شعر فارسی دری،« رودکی » سمرقندی بود. او، در سیاست و امور کشوری مداخله ای نداشت، بلکه یکی از شاعره های نامدار عصر سامانی بود که مادر شعر فارسی بشمار می رفت. رابعه، عاشق « بکتاش »غلام برادر خود حارث بود.« کعب » پدر رابعه ، از طرف دولت سامانی به حکومت بلخ و مضافات آن منسوب بود که رابعه را دوست داشت وبه هنر شاعری وفضیلت او ارج فراوان میګذاشت.رابعه،درمحافل هنری وادبی معاصران خود شرکت میکرد و استعداد خود را بنمایش می ګذاشت او نسبت عشق آتشینی که به بکتاش داشت، برایش نامه های عاشقانه می نوشت و از بکتاش نیز پاسخ هایی دریافت میکرد. این رابطه ها، سبب خشم ناموسی برادرش حارث ګردید تا انکه رابعه را در حمام بلخ، رګ زد و به حیات پر بارش خاتمه داد.خشم ناموسی حارث، داغ ننګ بزرګی بر پیشانی روزګار بود که به جرم عاشق بودن،صدای دلکش آن بلبل بوستان شعر فارسی را خاموش کرده بود.مولانا جامی در نفحات الانس درباب رابعه مینویسد:«..دختر کعب، عاشق بود برغلامی، اما پیران همه اتفاق کردند که این سخن که او می ګوید، نه ان سخن باشد که بر مخلوق توان ګفت،او را جای دیګری کار افتاده بود.روزی غلام ،دختر را ناګاه دریافت،سر آستین او ګرفت دختر بانګ بر غلام زد و ګفت: « ترا این بس نیست که من با خداوندم و انجا مبتلایم برتو،دیګر چه طمع میکنی.» (۵)غزل بهار بلخ، یکی از شیوا ترین سروده های رابعه است که با هم میخوانیم:

زبس ګل که در باغ، ماوا ګرفت    چمن،  رنګ  ارژنګ  مانا  ګرفت
  صبا  نافه ً مشک  تبت  نداشت     جهان بوی مشک،ازچه معنا ګرفت؟
 مګرچشم مجنون به ابر اندراست   که  ګل، رنګ  رخسار  لیلا ګرفت    
  به  میَ  ماند ا ندر عقیقین قدح     سرشکی که  در لاله  ماوا  ګرفت          
  قدح  ګیر چندی  و  دنیا  مګیر      که  بد  بخت شد آنکه  دنیا ګرفت     
  سر نرګس  تازه  از زر و سیم       نشان   سرِ  تاج    کسرا   ګرفت  
  چو رهبان شد اندر  لباس کبود       بنفشه   مګر   دین  ترسا  ګرفت

  و از بیګناهی خود به عشق، چنین میګوید:
مرا به عشق همی متهم کنی به حیل     چه حجت آوری پیش خدای عزوجل  

 به  عشقت  عاصی  همی  نیارم شد      به  دینم  اندر  طاغی   شوی  بمثل

نعیم بیتو نخواهم،جحیم با تو رواست    که بیتوشکر زهر است وباتو زهر،عسل         
از این شعر و بسا اشعار دیګر رابعه پیداست که عشق رابعه،یک عشق زمینی وکاملن حسی و عاطفی بود داستان عشق و شهادت داغ آفرین رابعه را شیخ عطار به نظم کشیده  و نشان داده که چګونه زن، و انهم به جرم عاشقی و حساسیت های ناموسی، بعنوان شرم نامه ای در تاریخ مرد سالاری ثبت زمانه ها می ګردد.«خیز ران» مادر هارون خلیفه ً بغداد، سیاست کرد و سیم وزر اندوخت ورابعه ، بانوی شعر فارسی در خراسان،آیین عاشقی آموخت و چراغ علم وهنر افروخت.« ببین تفاوت ره،از کجاست تا بکجا !!»                              

دولت فاطمیان مصر که در واقع یک دولت کاملن مذهبی شیعی اسماعیلی بود،وخلفای ان پسانها غرق عشرت و خوشګذرانی ها شدند،نیز دربار شان مثل دیګر حکام و خلفای اموی و عباسی پر از کنیز و غلام و امرد شده بود. جرجی زیدان در کتاب تاریخ تمدن اسلام می نویسد که علاوه بر خود الحاکم بالله خلیفه ً فاطمی مصر، خواهر او نیز برای خود بساطی ګسترده بود که چشم روزګار نظیر انرا ندیده است.او مینویسد:« ....ست الملک، خواهر الحاکم در کاخ اختصاصی خود، هزار کنیز سفید وسیاه نګهداشته بود که هر کدام برای کار هایی مثل سازندګی  و نوازندګی و آرایشګری وجامه داری و کفشداری،تربیت شده بودند.وپنجاه کنیز با صدای خوش تربیت کرده بود که هر روز صبح که ست الملک از خواب برمی خاست،این دختران لباس حریر سفید برتن میکردند ودر حضور او به آهنګ قرآن می خواندند.اما درعین حال،شب نیز دسته ً دیګری از کنیزان مغنیه، پای تخت او حاضر بودند و به هنر نمایی می پرــ داختند...ست الملک،شنیده بود که کلوپاترا ملکهً قدیم مصر با شیر،تن خودرا می شسته است،برای او نیز حوضچه هایی بلور پر از شیر تازه تهیه میکردند تا ست الملک با برګ سدر،اندام خود را بشوید..» (۶ )                 

در عصر سلطنت غزنویان، با وصف انکه هنر و فرهنګ ګسترش یافت ودربار سلاطین غزنوی بویژه محمود ملجا و پناه ګاه شاعران و دانشمندان بود، معی الوصف جایګاه زنان در زنده ګی مدنی مانند ګذشته ها بود و چندان تغیری نکرد.زیرا که غزنویان، یک حکومت دینی و مذهبی سختګیرانه  تری را رویکار اورده بودند. بخصوص که سلطان محمود سیاست دین دوستی عوام فریبانه ای را پيشه کرده بود « ....اما پس از مرګ محمود، زنان نسبت به ګذشته درمسایل سیاسی وفرهنګی فعال تر شده بودند.از جمله  ( حره ختلی ) خواهر سلطان بخاطر رویکار اوردن مسعود برای احراز مقام سلطنت،دست به تلاش هایی زد تا مسعود را به کرسی سلطانی بنشاند. مادر مسعود نیز زنی با شخصیت و متنفذی بود که به سلطنت رسانیدن مسعود نقش مهمی را ایفا کرد.».

(۷ ) در این دوره، زنان دیګری هم بودند که درامور سیاسی سلطنت دست می زدند واوضاع را بنفع آدم دلخواه خود تغیر میدادند. سلطان مسعود که سلطانی عیاش و خوشګذران بود و توجه بیشتر به زنان داشت تا امور کشوری و مردم داری، با وصف انکه زنان بیشماری را در حرم سرایش ګرد اورده بود، از ازدواج های مصلحتی وسیاسی هم کار میګرفت.:« .....مسعود برای آنکه از جانب همسایه شمال شرقی خود آسوده خاطر باشد، دختر قدر خان ترک را برای خود و دختر بغراتګین پسر خاقان را برای مودود،پسر و ولیعهد خویش یکجا خواستګاری کرد.مسعود از جهت اهمیتی که برای ایشان قایل بود، مهری که برای این ازدواج ها معین کرد ،مقدار پنجهزار دینار هریوه برای همسر خود وسی هزار دینار هریوه برای همسر مودود بوده است.»
(۸ )                                                     


ادامه دارد

پی نوشت ها:

(۱ ) تاریخ تمدن اسلام، تالیف جرجی زیدان ـ ص ۵۸                                           
(
۲ ) پشت پرده های حرمسرا، تالیف حسن آزادــ ص ۱۲۱                                      
(
۳ ) تاریخ اجتماعی ایران، ص ۱۴۶                                                      
 (
۴ ) همانجا                                                                            
 ( ۵ ) رابعه ً بلخی، تالیف غلام حبیب نوابی ـ چاپ موًسسه انتشارات الاذهر ، پشاور            
( ۶ ) پشت پرده های حرمسرا، تالیف حسن آزادـ ص ۱۵۳                                      
( ۷ ) همان اثر                                                                         
(۸ ) همان اثر صفحات ۱۶۴ ـ۱۶۵






No comments: