محمد اسحاق " ثنا "
میهن تو بکن فریاد، فریاد بکش فریاد
آزرده ترا شداد ، فریاد بکش فریاد
نی
مانده ترا نامی نه رهبر و نه حامی
آخر تو شدی برباد، فریاد بکش فریاد
سیل ستم است جاری در هر طرف ات آری
بر باد شود بنیاد ، فریاد بکش فریاد
زنجیر ترا بر پاست بیچاره شدی پیداست
از بند شوی آزاد فریاد بکش فریاد
از ذهن فراموشی افتاده و خاموشی
دستی گره ات نگشاد، فریاد بکش فریاد
گوید " ثنا " تا چند افتاده توئی در بند
بر کش ز گلو فریاد ، فریاد بکش فریاد ونکوور، کانادا
No comments:
Post a Comment