آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Saturday, January 26, 2013

زنان افغانستان ومشکلات فرا راه شان

بیش از سه دهه جنگ و خشونت در افغانستان بخودی خود زمینه ساز بروز هر نوع رفتارهای خشونت آمیزدر جامعه افغانستانی شده و افراد جامعه با الگو پذیری از فرهنگ جنگ عملا در برخورد با همدیگر خشن ترین رفتار های ممکن را بروز می دهند.

 یکی از اسیب پذیر ترین قشر جامعه افغانی که از خشونت متاثر می شوند زنان است.

البته خشونت علیه زنان تنها در خانواده و محیط خانه محدود نمی شود بسیاری از مردان افغانستانی حضور زنان را نه تنها در عرصه رقابت های سیاسی بلکه حضورزنان را در فعالیت های اجتماعی نیز نمی توانند بپذیرند. در افغانستان ممانعت از حضور زنان در بازار کار و رقابت با مردان يك مشكل جدي است برخي از مردان جامعه ما حتا نمی توانند عکس و یا تصویر یک بانو را تحمل کنند. مثلا پاره كردن يا برداشتن عكس هاي بانوان كانديدا در سطح شهر در ایام انتخابات یک امرعادی جلوه می کند علاوه براین در افغانستان مشكل آفريني ها حتا به تماس هاي تهديد آميز تلفوني نيز كشيده مي شود. متاسفانه پایین بودن سطح انديشه وقكر وباورهاي به شدت مرد سالارانه مردان افغانستانی باعث گرديده است كه اين عده نتوانند بپذیرند كه زن و مرد مي توانند برابرانه در عرصه رقابت هاي آزاد مشاركت نمايند و اين حق قانوني بانوان كشور مااست.
از جانب دیگر نوع رفتار طالبان با زنان در جامعه ما همواره نگرانی های زنان را در فرایند صلح افزایش می دهد. در واقع پرسش اساسی جامعه زنان این است که با ظهور دوبارهء طالبان در صحنهء سیاسی افغانستان و خروج قوای خارجی از این کشور، سرنوشت زنان چه می شود و کی؟ از دست آوردهای چند ساله آن ها حفاظت خواهد کرد؟
به هر حال نگراني ها در اين مورد كه مبادا تلاش های مصالحه با طالبان باعث عدم اهتمام به حقوق زنان گردد وهمچنین در قانون اساسی افغانستان تغییراتی بارنیاید كه در نتيجه سهم زنان و دختران در جامعه محدود گردد. این درحالیست که بسياري از فعالان حقوق زنان چنين باور دارند كه نقش زنان در دولت افغانستان نمادین است و بايد در این راستا اقدامات جدی صورت گیرد. اما اين واقعيت را هم نبايد ناديده انگاشت كه پس از سقوط طالبان که بیشتر فعالیتهای اجتماعی زنان رامحدود ساخته بودند؛ حضور جامعه و فعالیتهای آن در جامعه بیشتر شده است. اما شدت بخشیدن طرح گفتگو با طالبان نگرانی هایی را درباره محدودسازی فعالیت زنان برانگیخته است. به هر ترتيب اگرچه تاكنون گروه طالبان هیچ‌گونه تمایلی برای مذاکره با دولت افغانستان از خود نشان نداده‌اند اما احتمال سهیم کردن طالبان در قدرت این نگرانی را به همراه داشته که مبادا چنین مصالحه‌ای باعث شود زنان در افغانستان فرصت‌هایی که در سال‌های اخیر به‌دست آورده‌اند بار دیگر از دست بدهند. پیش از این نیز شماری از نهادهای دفاع از حقوق زنان تأکید کرده بودند که تنها راه تضمین حقوق زنان در مذاکرات صلح با طالبان این است که به نهادهای فعال در عرصه حقوق زنان و به فعالان زن اجازه حضور و مشارکت درتصمیم‌ گیری‌ها در این عرصه داده شود.
در حالی که در گذشته کارهای برای برطرف ساختن مشکلات زنان در افغانستان انجام یافته اما هنوز هم به تلاش های بیشتری به هدف از میان برداشتن چالش ها و خشونت های موجود در برابر زنان افغانستان نیاز است. بدون ترديد اگر طالبان نتوانند به قانون اساسي افغانستان و دست آورد هاي دولت افغانستان در مورد حقوق زنان اهتمامي داشته باشد امكان جلب و جذب آنان به قدرت با چالش هاي جدي مواجه خواهد بود.
پرسش اساسي بنيادين اين است كه اصلا چرا در افغانستان خشونت‌های خانواده گی، ازدواج‌های اجباری ، افسرده گی شدید و ... دامن گير زنان است و در جوامع ديگر اين مشكل يا اصلا وجود ندارد يا اگر هم دارد بسيار كم و غير قابل مقايسه با افغانستان است. بدون شك فقر شديد مالي و نبود امكانات لازم زنده گي در اين زمينه بي تاثير نيست. اما واقعا اين پرسش كه چرا خشونت عليه زنان و افسرده گي شديد در ميان زنان افغانستان وجود دارد تا كنون پاسخ اساسي داده نشده است. مهم اين است كه اين مسائل ريشه يابي گرديده و راه حل هاي مناسب ارائه گردد نه اينكه با بر شمردن آن فكر كنيم مشكل حل شده است. برشمردن معلول ها مشكل را حل نمي كند مشكل زماني مي تواند حل گردد كه به علت ها و عوامل اصلي برسيم. و قرار دادن معلول ها بجاي علت اصلي اشتباه بزرگي است كه در اين زمينه هر كس مي توان مرتكب شود.
نكته ديگر اينكه بررسي ريشه ها و عوامل اصلي اين مسائل در افغانستان از حوصله اين نوشتار خارج است. اما به يك نكته كليدي مي توان اشاره كرد و آن اينكه نگاه انسان افغاني به زن و جنسيت او عامل اصلي اين مشكلات است. حال اينكه اين نگاه برخواسته از فرهنگ و سنت هاي افغان ها است يا به دليل برداشت هاي اشتباه از دين و باور هاي اسلامي است مي توان گفت هر دو عامل موثر است. بنا بر اين هم بايد اين عوامل ريشه يابي گردد و هم راه هاي برون رفت از آن بررسي و طرح گردد.




No comments: