آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Tuesday, January 22, 2013

'چهارده سال دارم، مرا دزدیدند و به اینجا آوردند'

تجاوز گروهی به یک دختر دانشجو در اتوبوسی در دهلی، و مرگ او، بسیاری را اندوهگین و مضطرب کرده، و بحث در باره جایگاه زنان در جامعه هند بالا گرفته است.

اسناد و مدارک زیادی در مورد رواج کشتن نوزادان و جنین‌های دختر در این کشور وجود دارد، اما به مسأله تجارت غیرقانونی دختران برای جبران کمبود دختر در بعضی مناطق هند، کمتر پرداخته می‌شود.
زمانی که مأموران پلیس وارد خانه رکسانا شدند، او مشغول نظافت بود. او با اندام لاغر و چشمان درشتش، و با جارویی در دست، وسط اتاق ایستاده بود. مأموران پلیس بالای سر او آمدند و فریاد کنان پرسیدند: "چند سالت است؟ چطور به اینجا آمدی؟" او به آرامی جواب داد: "چهارده سالم است. مرا دزدیدند و به اینجا آوردند."اما در حالی که رکسانا می‌خواست اطلاعات بیشتری بدهد، زنی مسن‌تر خود را از میان پلیس‌ها رد کرد و فریاد زد: "دروغ می‌گوید. حدود ۱۹ سالش است. برای اینجا آوردنش به والدینش پول دادم." در حالی که پلیس‌ها دختر را به سمت در ورودی می‌برند، آن زن از آنها خواست صبر کنند. بعد به سمت دختر آمد و گوشواره‌های او را در آورد و گفت: "اینها مال من هستند."
یک سال قبل از آن، رکسانای ۱۳ ساله با پدر و مادر و دو خواهر و برادرش در دهکده‌ای در نزدیکی مرز هند و بنگلادش زندگی می‌کرد.
رکسانا (نفر سمت راست) درباره ربوده شدنش با پلیس صحبت می‌کند
او می‌گوید: "من عاشق رفتن به مدرسه و بازی با خواهر کوچکم بودم." اما یک روز در راه بازگشت از مدرسه سه مرد او را به‌زور سوار خودرویی کردند. دوران کودکی او از همان روز تمام شد. او می‌گوید: "آنها چاقویی را به من نشان دادند و گفتند اگر مقاومت کنم، مرا تکه‌تکه می‌کنند." بعد از سفری سه روزه و وحشتناک با خودرو، اتوبوس و قطار، آنها به خانه‌ای در ایالت هاریانا در شمال هند رسیدند. در آنجا رکسانا به یک خانواده چهار نفره متشکل از یک مادر و سه پسرش فروخته شد. او در این یک سال حق بیرون رفتن از خانه را نداشت. به گفته رکسانا، او در این مدت تحقیر می‌شده و کتک می‌خورده، و پسر ارشد خانواده، که خود را "شوهر" او می‌خوانده، مرتبا به او تجاوز می‌کرده است.
رکسانا می‌گوید: "او می‌گفت "من تو را خریده ام، پس باید هرچه می‌گویم، انجام بدهی." او و مادرش مرا کتک می‌زدند. فکر می‌کردم دیگر هیچوقت خانواده‌ام را نخواهم دید. هر روز گریه می‌کردم."
در هند هر ساله ده‌ها هزار دختر ناپدید می‌شوند. آنها برای روسپی‌گری و بردگی خانگی به فروش می‌رسند. البته مواردی مشابه مورد رکسانا، هم رو به افزایش است، و در ایالات شمالی هند، این دختران برای ازدواج فروخته می‌شوند. در این ایالات تناسب میان تعداد مردان و زنان به‌خاطر رواج گسترده و غیرقانونی سقط جنین دختر، برهم خورده است.
• با در نظر گرفتن نسبت جمعیت زنان و مردان در سایر کشورها، برآورد می‌شود که هند حدود ۲۵ تا ۵۰ میلیون زن "کم" داشته باشد
• علاوه بر نوزاد کشی و جنین کشی، برخی دختران به‌خاطر سهل‌انگاری می‌میرند. بسیاری زنان بزرگسال هم در جوانی از دنیا می‌روند
• در هند استفاده از اولتراساوند برای تعیین جنسیت جنین غیرقانونی است، اما با وجود ممنوعیت، استفاده از این روش رواج زیادی دارد
• ایالات پنجاب و هاریانا پایین‌ترین نرخ تولد دختران را دارند
• شهرهای مدرن و ثروتمندی نظیر دهلی، چندیگر و احمدآباد یکی از پایین‌ترین نسبت‌های تولد نوزادان دختر به پسر را دارند
صندوق کودکان سازمان ملل متحد، یونیسف، می‌گوید این معضل "در حد نسل‌کشی" است، و کمبود ۵۰ میلیون زن در هند، نتیجه کشتن جنین‌ها و نوزادان دختر است. دولت هند این برآوردها را قبول ندارد، اما واقعیت‌های زندگی در هاریانا را به‌سختی می‌توان انکار کرد.

زنی که رکسانا را خریده بود، گریه‌کنان به مأموران پلیس اصرار می‌کرد بگذارند رکسانا در آن خانه بماند. او ناله‌کنان می‌گفت: "ما اینجا به اندازه کافی دختر نداریم. دخترهای بنگالی زیادی به اینجا می‌آیند. من برای او پول داده ام."
درباره تعداد دخترانی که برای ازدواج در ایالات شمالی هند فروخته می‌شوند، آمار رسمی وجود ندارد، اما فعالان مدنی معتقدند شمار این دختران رو به افزایش است، و یکی از علت‌های این افزایش را هم بالا رفتن تقاضا در شمال نسبتا ثروتمند هند، و فقر در دیگر بخش‌های این کشور می‌دانند.
یک فعال مدنی به نام ریشی کانت می‌گوید: "در شمال هند این فشار در همه خانواده‌ها احساس می‌شود. در هر خانه‌ای مردان جوانی پیدا می‌شوند که قادر به یافتن همسر نیستند، و به‌همین خاطر سرخورده و ناراحت هستند." ریشی کانت در سازمانی بنام شاکتی وهینی فعالیت می‌کند. این سازمان برای نجات قربانیان همکاری نزدیکی با پلیس دارد.
بی‌بی‌سی از پنج روستای منطقه ساندربانس در ایالت بنگال غربی بازدید کرد. در همه این روستاها کودکانی گم شده بودند که اکثرشان هم دختر بودند.
بنا بر آخرین داده‌های رسمی موجود، در سال ۲۰۱۱ گم شدن حدود ۳۵ هزار کودک گزارش شده است. از این تعداد ۱۱ هزار مورد در ایالت بنگال غربی اتفاق افتاده است. مطابق برآوردهای پلیس، تنها ۳۰ درصد موارد به پلیس گزارش می‌شوند.
قاچاق دختران در ساندربانس پنج سال پیش به اوج خود رسید. در آن سال توفانی مرگبار شالیزارهای این منطقه را از بین برد. بیمال سینگ که در مزرعه کار می‌کرد، مثل هزاران نفر دیگر بیکار شد و درآمد خود را از دست داد. برای همین وقتی یکی از همسایگان به دختر ۱۶ ساله‌اش، بیسانتی، در دهلی شغلی پیشنهاد کرد، از آن استقبال کرد. آقای سینگ می‌گوید دخترش موقع سوار شدن به قطار به او گفته: "پدر، نگران من نباش. من با پول کافی برمی‌گردم تا بتوانی مرا شوهر بدهی." اما دیگر از او هیچ خبری نشد.
آقای سینگ می‌گوید: "پلیس هیچ کاری برای ما نکرده است. آنها یک بار به در خانه قاچاقچی رفتند، اما او را دستگیر نکردند. وقتی پیش آنها می‌روم، برخورد خوبی با من ندارند، به‌همین خاطر می‌ترسم نزد پلیس بروم."
در یکی از زاغه‌های کلکته توانستیم با مردی ملاقات کنیم که از راه فروش دختران امرار معاش می‌کند. او مایل نیست نامش فاش شود، اما درباره این تجارت بی‌پرده صحبت می‌کند: "تقاضا هر روز بیشتر می‌شود، و من به‌خاطر همین تقاضای رو به رشد پول زیادی بدست آورده ام، و در دهلی سه خانه خریده ام. من هر سال موجبات فروش ۱۵۰ تا ۲۰۰ دختر را فراهم می‌کنم. کم‌سن‌ترین آنها ۱۱-۱۰ ساله اند و بزرگ‌ترینشان هم ۱۶ یا ۱۷ ساله هستند."
"من به مناطقی که دختران در آنها زندگی می‌کنند، نمی‌روم، اما افرادی در این مناطق برایم کار می‌کنند. ما به والدین این دخترها می‌گوییم که در دهلی برایشان کار پیدا خواهیم کرد. بعد آنها را به نقاطی که موسسات تعیین جای دختران در آنها هستند منتقل می‌کنیم. آنچه که بعد از آن به‌سر این دخترها می‌آید، به‌من مربوط نیست."
این مرد می‌گوید بابت هر دختر حدود ۵۵ هزار روپیه (حدود ۱۰۰۰ دلار) گیرش می‌آید. به گفته او، پلیس و سیاست‌مداران محلی نقش مهمی در کارهای او دارند: "پلیس به‌خوبی می‌داند که ما چکار می‌کنیم. وقتی دختری را از جایی به‌جای دیگر می‌برم، باید به پلیس اطلاع بدهم و در کلکته، و در دهلی و هاریانا به آنها رشوه می‌دهم. البته با مقامات به مشکلاتی هم برخورده‌ام. اما اگر به زندان بیفتم، پول کافی برای پرداخت رشوه و بیرون آمدن دارم."


BBC

No comments: