آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Monday, November 26, 2012

کرزی پسر را دنبال پدر میفرستد

صلاح الدین ربانی به فرمان کرزی پاکســـــتان قاتلان پدرس را از زندان رهـــــا کرد تا آنهـــــا به اشـــــاره کـــــرزی وی را نزد پدر بزرگـــــوارش بفـــــرســـــتند

روزی چند جوان شوخ طبع کابل در سینما بهارستان انتظار آغاز یک فلم هندی را در پرده سینما داشتند که چشم شان به یک نفر با کله طاس که می شد عکس خود را در سرش ببینی در قطار پیش روی افتاد.
قیوم قرت بچه قاری قیام الدین قولته که در شیطنت و فتنگی مرغ هوا از دستش آرام نبود و هیچ معلمی در مکتب از او خاطره خوشی نداشت رو به همراهانش کرده و پرسید :

اگر یک سیلی کشکی بر فرق این کل بی پدرحواله کنم بمن چند میدهید ؟
دوستانش خندیده و جواب دادند که اگر چنین جرأت به خرچ دهی لایق دریافت صد افغانی می باشی.
قیوم قرت یک نفس عمیق کشیده و بی مهابا دستش را بالا برده و سیلی محکمی بر سر طاس آن مرد حواله کرد ، مرد رویش را به عقب گشتانده و با بروت های زخیمش چنان نگاهی هولناک بسوی قیوم قرت انداخت که گویی میخواست او را خام قورت کند.
قیوم قرت به زاری و تزرع افتاده و سوگند یاد میکرد که او وی را بجای کسی دیگری اشتباهی گرفته و لهذا صد ها بار پوزش و معذرت میخواهد و اگر او وی را لگد مال هم کند حق بجانب خواهد بود.

مرد کله طاس سرش را تکان داده لاحول گویان از جایش برخاسته بسوی دیگر صالون سینما رفته وآنجا نشست.
قیوم قرت که با بانکنوت صد افغانیگی خود را پکه میکرد رو بسوی دوستانش کرده پرسید:
اگر باز هم یک سیلی دیگر بر فرق کل بی پدر حوله کنم بمن چند میدهید ؟
دوستانش با تعجب و ناباوری بسوی او نگاه انداخته و هردو همزمان صدا زدند که :
اگر از این خودکشی جان به سلامت بردی هزار افغانی را صدقه سرت خواهیم کرد.
قیوم قرت بی درنگ از جایش برخاسته و بسوی مرد کله طاس رفته باز هم  ازپشت سر سیلی محکمی به فرق او حواله کرده و به آواز بلند صدا زد :

او قدوس بی پدر تو درینجا بودی و من یک  بیچاره دیگر را به خیال تو سیلی محکمی بر فرقش زدم.
مرد کله طاس که کم بود از فرط خشم و غضب منفجر گردد بسوی قیوم قرت چنگ انداخته و میخواست که حلقومش را بدست آورده و خام قورتش کند ولی او خود را خم  کرده و از بین چوکی های بسوی دیگر سینما فرار کرد.
در آنجا بانکنوت هزار افغانیگی را از دوستانش بدست آورده و عرق های پیشانیش را با پکه زدن با آن خشک میکرد.
حامد کرزی نیز هنگام حیات برهان الدین ربانی روزی در جمع یاران منجمله کریم خرم ، اسمعیل یون و فاروق وردک شروع به لاف زدن کرده و ادعا میکند که اگر او بخواهد می تواند توسط هیئت صلح طالبان ربانی را در منزل خودش به قتل رساند.
دوستانش این بلندپروازی کرزی را لاف بزرگ پنداشته و میگویند اگر وی موفق به انجام اینکار گشت آنها حاضرخواهند شد که هریک چپن ابریشمی جدیدی برای کرزی بخرند.

کرزی بعد از انجام موفقانه ترور ربانی توسط برادران ناراضش برای فرونشاندن خشم هواداران ربانی تپه بی بی مهرو را به زیارتگاه او تبدیل کرده و دانشگاهی صلح بنامش افتتاح میکند.
کرزی ازین توفیق بزرگ که نصیبش شده بود خیلی مغرور شده و بار دیگر نزد دوستان دهان به لاف گشوده و میگوید که او اگر بخواهد می تواند پلان قتل برهان الدین ربانی را بالای پسرش تکرار کرده و توسط صلاح الدین ربانی پسر مولوی جنت گل قاتل پدرش را از قید پاکستان رها کرده و توسط او خود صلاح الدین ربانی را در منزلش به قتل رساند، در اخیر هم جهت آرام ساختن صدای اعتراض طرفدارانش او را به زیر پای پدرش در تپه بی بی مهرو دفن کرده و دانشگاهی جدیدی بنام پوهنتون صلح شهید صلاح الدین ربانی افتتاح خواهد کرد.

دوستانش گفتند که این کار بکلی غیر ممکن است و هیچ کوری دو بار پشت سر هم عصایش را گم نمیکند ولی اگر کرزی موفق به اجرای این عمل غیر قابل تصور گشت آنها هر خواست که او داشته باشد عملی خواهد کرد.
کرزی گفت من در صورت موفقیت فقط از شما میخواهم که در انتخابات بعدی به نفع برادرم قیوم کرزی رای بدهید حالا دیده شود که کرزی در پلانش موفق می شود یا خیر !؟

با تقـــــــــديم حــــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی
Shirin Naziry
http://www.facebook.com/#!/voiceofwomenafg                                                                                           

No comments: