شعر سيلويا پلات به نام سگاه زنانه در زايشگاه و پيرامونش همان شعر سه زن است كه در اصل نمايشنامهاي است راديويي. خاطر سه زن در بخش زايمان بيمارستاني با واژههايي كه سرانجام اين شعر با آنها پرداخته ميشود، به ندا در ميآيد. زن اولي پيروزمندانه نوزادي به دنيا ميآورد. دومي همچنان بينوزاد ميمانَد و سومي كه مجرد است، نوزاد خود را رها ميكند
برايم ناگوار است شعر را شرح دهم و يا بيشتر از چند سطر دربارهي شاعر آن بنويسم. برگردان اين شعر برايم تمريني است در شاعري و براي شاعري، گرچه سرشار از مايههاي انساندوستانه است. خواننده ميتواند در ميان فارسي و انگليسي شعر بگردد. به جز اينكه نادرستيهاي ناشيانهاي خواهد يافت، برقهاي دو روح و دو زبان و دو خانه و ..... را نيز احساس خواهد كرد و ميتواند دستبهكار شود: خواندني ديگر و برگرداندني ديگر.
شعر را در برگردان فارسي بخشبخش كردم تا خواننده آسانتر بر آن درنگ كند. آن هم هفت بخش كه عددي است مقدس، همچنان كه سه زن هم تثليث است و غيره.
ميبيني كه خائنانه پيش رفتهام.
پس از برگرداندن اين شعر نميدانم از چه كسي پوزش بخواهم؟ از سيلويا پلات، از كتابهاي شعرش (اَبَرتنديس و شعرهاي ديگر، آريل، درختان زمستاني)، از تد هيوز (همسر او، شاعر انگليسي)، از فرزندانش كه در 1963 مامان را از دست دادند، از زنان دنيا كه برخي سر زا رفتند، از ماه و صورتهاي زنانهي فلكي؟
No comments:
Post a Comment