شماره خبر: 39731 تاریخ /۱۳۹۱/۵/۱۷
ما نمی توانیم دموکراسی که امروز در غرب داریم را در افغانستان هم داشته باشیم چرا که آنها به دموکراسی با توجه به تاریخچه خودشان رسیده اند و دموکراسی آنها انعکاس داشته های قبلی آنهاست
جامعه جهانی به ویژه غربی ها که طبل مردم سالاری را در سال اول حضورشان نواخته بودند دیگر علاقه چندانی به ادامه آن ندارند. چنانچه دو سال قبل رییس جمهور اوباما گفت: علاقه چندانی به دموکراسی کاملا عیار ندارد و این کشور به بهشتی روی زین مبدل نخواهد شد و تنها سعی بر این است که افغانستان دوباره لانه ای برای هراس افکنان تبدیل نشود.
فرخنده زهرا نادری عضو مجلس در برنامه به روایتی دیگر در باره اینکه آیا در جامعه ای مثل افغانستان، دموکراسی از نوع افغانی وجود دارد؟ گفت : من به این باور هستم که در افغانستان دموکراسی وارد شده است. اولین بار است که در افغانستان رییس جمهور توسط آراء مردم انتخاب شده است برای ما افغانها این مهم است که از این مرحله دموکراسی به کجا برویم؟ دموکراسی را ما در شرایطی به افغانستان آوردیم که افغانستان یک مرحله بسیار جنگ و نا امنی را گذرانده بود، در این مرحله که دموکراسی را وارد می کنیم پیچیدگی هایی را در آینده خواهد داشت پس مرحله اول دموکراسی در افغانستان، وارد شده است.
وقتی می گوییم حاکمیت مردم آیا مردم به مرحله ای رسیده اند که تفاوت ها را بفهمند مثلا بین تمام کاندیدها انتخاب صحیحی داشته باشند؟
دموکراسی به این معنا نیست که وقتی دموکراسی می آید تمام داشته های انسان ها در گذشته از بین برود برای اینکه ما نمی توانیم دموکراسی که امروز در غرب داریم را در افغانستان هم داشته باشیم چرا که آنها به دموکراسی با توجه به تاریخچه خودشان رسیده اند و دموکراسی آنها انعکاس داشته های قبلی آنهاست.
دموکراسی در افغانستان وجود دارد اما همین فرصت که مردم بتوانند رهبرهای خود را درست انتخاب کنند داده نشده است.
آیا واقعا ذهنیت پذیرش دموکراسی نزد سیاستمداران افغانستان وجود دارد؟
شاید سیاسیونی باشند که این ذهنیت را داشته باشند اما از یاد نبریم کسی که به مرحله قدرت می رسد نمی تواند همه چیز را کنترل کند برای همین نیاز به نظارت مردم دارد که باید حتمی باشد اگر مردم صدای خود را نکشد سیاستمداران مسیرخود را عوض می کنند.
خوف بزرگی را که ما درافغانستان داریم این است که حالی که دموکراسی وارد افغانستان شده است چطور تثبیت شود و نهادینه شود؟ نهادینه کردن دموکراسی چطور می شود؟
نهادینه کردن با سیستم و مکانیزم انجام می شود اما هنوز در افغانستان سیستم های بسیار ضعیفی داریم که سیستم تبدیل شده به فرد و فرد وقتی میاید محور اصلی می شود اگر قدرت هم داشته باشد این قدرت بزرگی که دارد را نمی تواند کنترل کند و بسیار خطرناک برخورد می کند.
آیا می شود بستر دموکراسی را ایجاد کرد؟ و یا به حرف اوباما کنیم که دیگر دنبال دموکراسی آنچنانی نباشیم و سنت گرایی و قبیله گرایی گذشته را ادامه دهیم؟
حرف های اوباما می تواند تاثیرات خود را داشته باشد اما اگر از زاویه افغانی ببینیم این به رییس جمهور دیگر کشورها نمی رسد که افغانستان را تعریف کند و این به ما برط دارد و اگر ما افغانها می خواهیم دموکراسی داشته باشیم باید خود وارد عمل شویم.
دموکراسی تماما جنبه مثبت ندارد و جنبه های منفی هم دارد مانند حاکمیت اکثریت، که این اکثریت می تواند تا تصمیم غلط بگیرد و موضوع را درست درک نکرده باشند.
ساختارها مختلفی در افغانستان وجود دارد و متاسفانه دموکراسی در آنجا نهادینه نشده است که ربط می گیرد به سه قوه قضائیه، مقننه و اجرائیه و نهادهای جامعه مدنی که بخش قدرت بزرگ است و به رشد کافی برای کنترل نرسیده اند. انقلاب همیشه نباید با انقلاب بوجود آید بلکه می تواند با منطق مردم، تغییرات بوجود آید.
ما نمی توانیم دموکراسی که امروز در غرب داریم را در افغانستان هم داشته باشیم چرا که آنها به دموکراسی با توجه به تاریخچه خودشان رسیده اند و دموکراسی آنها انعکاس داشته های قبلی آنهاست
جامعه جهانی به ویژه غربی ها که طبل مردم سالاری را در سال اول حضورشان نواخته بودند دیگر علاقه چندانی به ادامه آن ندارند. چنانچه دو سال قبل رییس جمهور اوباما گفت: علاقه چندانی به دموکراسی کاملا عیار ندارد و این کشور به بهشتی روی زین مبدل نخواهد شد و تنها سعی بر این است که افغانستان دوباره لانه ای برای هراس افکنان تبدیل نشود.
فرخنده زهرا نادری عضو مجلس در برنامه به روایتی دیگر در باره اینکه آیا در جامعه ای مثل افغانستان، دموکراسی از نوع افغانی وجود دارد؟ گفت : من به این باور هستم که در افغانستان دموکراسی وارد شده است. اولین بار است که در افغانستان رییس جمهور توسط آراء مردم انتخاب شده است برای ما افغانها این مهم است که از این مرحله دموکراسی به کجا برویم؟ دموکراسی را ما در شرایطی به افغانستان آوردیم که افغانستان یک مرحله بسیار جنگ و نا امنی را گذرانده بود، در این مرحله که دموکراسی را وارد می کنیم پیچیدگی هایی را در آینده خواهد داشت پس مرحله اول دموکراسی در افغانستان، وارد شده است.
وقتی می گوییم حاکمیت مردم آیا مردم به مرحله ای رسیده اند که تفاوت ها را بفهمند مثلا بین تمام کاندیدها انتخاب صحیحی داشته باشند؟
دموکراسی به این معنا نیست که وقتی دموکراسی می آید تمام داشته های انسان ها در گذشته از بین برود برای اینکه ما نمی توانیم دموکراسی که امروز در غرب داریم را در افغانستان هم داشته باشیم چرا که آنها به دموکراسی با توجه به تاریخچه خودشان رسیده اند و دموکراسی آنها انعکاس داشته های قبلی آنهاست.
دموکراسی در افغانستان وجود دارد اما همین فرصت که مردم بتوانند رهبرهای خود را درست انتخاب کنند داده نشده است.
آیا واقعا ذهنیت پذیرش دموکراسی نزد سیاستمداران افغانستان وجود دارد؟
شاید سیاسیونی باشند که این ذهنیت را داشته باشند اما از یاد نبریم کسی که به مرحله قدرت می رسد نمی تواند همه چیز را کنترل کند برای همین نیاز به نظارت مردم دارد که باید حتمی باشد اگر مردم صدای خود را نکشد سیاستمداران مسیرخود را عوض می کنند.
خوف بزرگی را که ما درافغانستان داریم این است که حالی که دموکراسی وارد افغانستان شده است چطور تثبیت شود و نهادینه شود؟ نهادینه کردن دموکراسی چطور می شود؟
نهادینه کردن با سیستم و مکانیزم انجام می شود اما هنوز در افغانستان سیستم های بسیار ضعیفی داریم که سیستم تبدیل شده به فرد و فرد وقتی میاید محور اصلی می شود اگر قدرت هم داشته باشد این قدرت بزرگی که دارد را نمی تواند کنترل کند و بسیار خطرناک برخورد می کند.
آیا می شود بستر دموکراسی را ایجاد کرد؟ و یا به حرف اوباما کنیم که دیگر دنبال دموکراسی آنچنانی نباشیم و سنت گرایی و قبیله گرایی گذشته را ادامه دهیم؟
حرف های اوباما می تواند تاثیرات خود را داشته باشد اما اگر از زاویه افغانی ببینیم این به رییس جمهور دیگر کشورها نمی رسد که افغانستان را تعریف کند و این به ما برط دارد و اگر ما افغانها می خواهیم دموکراسی داشته باشیم باید خود وارد عمل شویم.
دموکراسی تماما جنبه مثبت ندارد و جنبه های منفی هم دارد مانند حاکمیت اکثریت، که این اکثریت می تواند تا تصمیم غلط بگیرد و موضوع را درست درک نکرده باشند.
ساختارها مختلفی در افغانستان وجود دارد و متاسفانه دموکراسی در آنجا نهادینه نشده است که ربط می گیرد به سه قوه قضائیه، مقننه و اجرائیه و نهادهای جامعه مدنی که بخش قدرت بزرگ است و به رشد کافی برای کنترل نرسیده اند. انقلاب همیشه نباید با انقلاب بوجود آید بلکه می تواند با منطق مردم، تغییرات بوجود آید.
No comments:
Post a Comment