آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Monday, February 28, 2011

ژورنالست ورزیده و توانای کشور


مصاحبه کننده: انجینیر عبدالقادر مسعود
Wednesday, 09 February 2011
 باچهره سرشناس وگوينده محبوب کشورمامحترمه (جميله زمان انوری) آشنا شويد!
زن که نیمی از پیکر حامعه ما است، نمیتوان از نقش سازنده اش چشم پوشید. مقام و منزلت والای مادرو زن در سرزمین باستانی و مردخیز ما قابل افتخار و ستایش است.
یکی از شاخصه های توسعه جامعه انسانی حضور فعالانه زنان در خدمات و فعالیتهای عرصه های گوناگون سیاسی، تاریخی، علمی، اجتماعی، اقتصادی، ادبی و فرهنگی میباشد، زیرا زنان با داشتن دانش، ذکاوت، خردمندی، هنرمندی، تدبیر، وفاداری و دلسوزی نقش مو‌ثر و سازنده میتوانند ایفا نمایند. زن به حیث یک مادر مهربان ومحبوب، خردمند، پاک اندیش، خانواده دوست، آگاه به آداب و رسوم زمان، دلیروآگاه از امورات سیاسی، اجتماعی وفرهنگی جامعه میتواند پیام آور صلح وآرامی وشگوفانی جامعه باشد.
در فرهنگ وادبیات کشورما مقام زن بمثابه یک مادر و مربی شایسته در پرورش ارزشهای والای انسانی، مهر و محبت، عطوفت، تربیت، برده باری، اخلاق، عفت، ذیرکی وذکاوت، شرم وآداب، ایمان به خداوند وشکیبایی، اعتقاد به سرنوشت، صمیمیت وصداقت نسبت به شوهرو دها صفات وخصایل پسندیده دیګر انسانی در خور ستایش وحرمت است.
با نام محترمه جمیله زمان انوری که از جمله نطاقان وگویندگان موفق، ورزیده وژورنالیستان برجسته کشور ما است، هموطنان عزیز ما آشنا اند. خانم جمیله زمان انوری که یک زن مهربان و صاحب مزاج ظریف لطیف وملایم، صبور، متواضع و برده بارو دارای اخلاق پسندیده و رفتارو کردارصمیمانه هستند در رشد و غنای عرصه های ادبی و فرهنگی کشور ما مانند ستاره درخشان مشعل برجلال گویندگی را در وطن ما فروزان نگاهداشته اند.
خانم جمیله زمان انوری از جمله گویندگان ونطاقان موفق و با تجربه است. نامبرده با ذکاوت، زیرکی، دانایی، فهم و دانش مسلکی که دارند و داشتند، برنامه ها و پروگرام های رادیووتلویزون وقت را شاداب ودلچسب ساخته بودند.
محترم ملزم که یکی از شاعران ورزیده و شخصیت برجسته دنیای ادب وفرهنگ کشور مااست، در وصف شخصیت اجتماعی، ادبی وفرهنگی محترمه جمیله زمان انوری قطعه شعری سروده اند، که توجه شما ادب دوستان عزیز را به آن جلب مینمایم:

هدیه شاعر                             اثر ملزم 
یک خانم باحس وخبیر است جمیله                        یک بانوی دانا وبصیر است جمیله
صافی تر از آینه و پاکیزه تر ازآب                       خوشبوی ترازمشک وعبیراست جمیله
این خانم باتربیه درعالم عرفان                            رخشنده تر ازماه منیر است جمیله
وی جفت جناب انوری وصاحب فضل است           هم درخور اوصاف کثیراست جمیله
در لیسه بلقیس اگرهست معلم                           درمکتب اخلاق مدیراست جمیله
کوشش کند این زن بره تربیه طفل                        درمسلک تعلیم دبیر است جمیله
دوشیزه ګکانراچوخودش تربیه سازد                     خوش طینت وپاکیزه چوشیراست جمیله
این خانم شایسته بود درخور تمجید                       عالی منش وپاک ضمیر است جمیله
ملزم چه کنی مدح زنی را که به فرهنگ                 در عرصه این شهرشهیر است جمیله     

سال سرودن شعر (۱۸-۱۲-۴۵)  

این چهره برازنده و ممتاز در (۲۸) حمل سال(۱۳۲۱)هجری شمسی در کابل درباغ علی مردان در کوچه محمدزایی ها دریک خانواده روشنفکر چشم به دنیا گشود. نامبرده بعد از ختم تحصیلات عالی از لیسه ملالی در شهر کابل به فاکولته تعلیم و تر بیه شامل گردید. در سال (۱۳۴۴)هجری شمسی بعد از سپری نمودن تحصیلات از فاکولته تعلیم وتربیه در بخش های مختلف تعلیم وتربیه ایفاء وظیفه نموده اند.
در ولایت قندوزدر لیسه بلقیس به حیث معلم بعدا سر معلم مکتب سپس مدیر مکتب و نظر به لزوم دید وزارت تعلیم و تربیه در شهر کابل به حیث مدیر عمومی مکاتب دختران، مدیر عمومی نظارت تعلیم و تربیه شهر، مدیر عمومی میتودیک و پروگرام های تحصیلات عالی ، مدتی به حیث مشاور ریاست کودکستان ها ، بعدا به صفت میتودیست مرکز علمی میتودیک واستاد اکمال تخصص معلمان و چند سال اخیر بحیث کادر مسلکی ریاست تفتیش وزارت تعیلم و تربیه اجرای وظیفه مینمودند.
محترمه جمیله زمان انوری در جریان وظایف در چندین سیمینار های روانشناسی ، پیداگوژی، اداره و نظارت که تحت استادان آلمانی دایر ګردیده بود فعالانه سهم داشتند که مورد ستایش و تمجید آنها قرارگرفته وتصدیقنامه های هم بدست آورده اند.
در سال (۱۹۸۱) عیسوی میلادی با یک تعداد از مدیران مکاتب تعلیم و تربیه برای اشتراک در یک سیمیناری تعلیمی  مدت یکماه عازم دهلی جدید ګردیدند وبعد از ختم سیمینار با سند فراغت دوباره به وطن برگشتند.
در سال(۱۳۶۴) هجری شمسی از طرف ناحیه سوم شهر کابل بعنوان وکیل در شورای نمایندگان مردم نامزد گردیدند که با اتفاق آرا برای یک دوره انتخاباتی پذیرفته شدند. نامبرده به کشور های مختلف خارجی جهت بازدید سیستم تحصیلی سفرهای داشتند که صاحب تقدیرنامه ها و تحسین نامه ها ګردیده اند.
نامبرده در دیار غربت با فامیل خود در کشورهالند زندگی مینماید.
با محترمه جمیله زمان انوری به خاطری معرفی بیشتر شان مصاحبه‌ داریم که توجه شما عزیزان را بآن جلب می نمایم.
با عرض ادب وحرمت اجازه دهید پرسش های خود را آغاز نمایم.
 پرسش : با نام شما به حیث ګوینده و نطاق سابقه دار رادیووتلویزون وقت هموطنان ما آشنا اند. مهربانی نماید در مورد آغاز گویندگی تان واینکه چگونه به این دنیای هنری وارد شدید ومشوق شما درین راه کی بود معلومات دهید؟
پاسخ : نسبت علاقمندی فراوان که به گویندگی داشتم همیشه در فعالیتهای فرهنگی مکتب اشتراک میکردم آرزو داشتم با فعالیت درعرصه های فرهنگی مصدر خدمت شایسته در کشورم گردم، به همین دلیل در سال(۱۳۳۷)هجری شمسی که هنوز در صنف دهم مکتب بودم، به ریاست رادیو افغانستان وقت که در پل باغ عمومی جوار وزارت مخابرات موقعیت داشت جهت شمولیت و اجرای وظیفه در رشته نطاقی مراجعه نمودم وبعد از سپری نمودن موفقانه امتحان بعنوان گوینده آغاز به کار نمودم.موفقیت ها و افتخاراتی که من درعرصه های گوناگون زندګی خود داشم ودارم به خصوص در فعالیتهای فرهنگی ام نقش فامیلم خیلی ها برجسته است.
پرسش : اولین گویندگی شما از کدام برنامه آغاز شد وچه احساسی داشتید؟
پاسخ : اولین گویندگی من از اخبار(۸) صبح که به صورت زنده پخش میگردید آغازشد.
زمانیکه من در عقب میکروفون قرار گرفتم قلبم میلرزید وشاید صدایم هم میلرزید.میترسیدم که در خوانش اخبار سکتگی رخ ندهد، خوشبختانه که خوب گذشت ومورد تشویق مسوولین قرار گرفتم وباروحیه خوبتروبهترپیش رفتم. ناگفته نباید ګذاشت زمانیکه تلویزون ملی شروع به فعالیت کرد به عنوان گوینده رادیووتلویزون با خاطرات بسیارخوب واندکی هم خراب مدتی (۳۵)سال به این وظیفه ادامه دادم. از مردم پرغرور خویش سپاسگزارم که مرا پذیرفته بودند که تا اینجا رسیدم.
پرسش : به نظر شما اولین خانمی که به حیث نطاق در رادیو افغانستان به فعالیتهای فرهنگی وگویندگی آغاز نمود کی بود؟
پاسخ : به پاسخ پرسش شما به عرض برسانم اولین خانمی که درین عرصه پا ګذاشته ا ند خانم (لطیفه کبیرسراج) بود که از جمله بهترین و با استعداد ترین چهره فرهنګی کشورما است.ومن دومین نطاقی بودم که در پهلوی آنها به کار ګویندګی آغاز نمودم.
پرسش : زمانیکه به شغل گویندگی آغاز نمودید آیا شرایط محیط ماحول برای شما مساعد بود یا خیر؟
پاسخ : شما میدانید که ما در یک کشورسنتی زندگی میکنیم، بخواهیم نه خواهیم در برابر نقش وفعالیت مثمری زنان مشکلات وپروبلم های موجود بود واست. ولی بهر حال من توانستم با همکاری فامیلم وبه کمکی همکارانم، مردمم با این مشکلات مبارزه نمایم.
پرسش : دررادیووتلویزون علاوه بر خوانش خبردربرنامه های دیگر هم فعالیت داشتید یا خیر؟
پاسخ : با کمال افتخار باید به عرض برسانم در رادیووتلویزون نه تنها به حیث گوینده اخبار بلکه در برنامه های دیګر مانند: برنامه های زن وجامعه، برنامه های ملل متحد، اعلانات تجارتی، داستان های دنباله دارویک تعداد برنامه های دیګر تا سال (۱۳۷۲) اجرای وظیفه نموده ام.
پرسش : به نظر شما گویندگی برای طبقه اناث مسلک جالب وقابل قبول است یا خیر؟
پاسخ : به نظرمن هنر گویندگی برای خانم هایک شغل جالب، سنګین، خوب ودلچسپ است.
خانم ها همیشه دوشادوش مردان به این هنر والا مشغول بودند و هستند. قابل یادآوری است که درین هنری زیبا خانم ها نظر به احساس، ظرافت و عواطفی که دارند میتوانند با صدای مقبول، گیرا و دلپذیر شان توجه بیننده و شنونده را زیاتر به خود جلب نماید.
پرسش : درمورد همکاران تان وبه خصوص محترمه فریده انوری که از جمله ژورنالیستان مشهوروورزیده و گویندگان موفق ودرخشان دنیای ادب و فرهنگ کشور ما است چطور می اندیشید؟
پاسخ : اینجانب به همه نطاقان وهمکارانم بی نهایت احترام دارم ما باهم همکار نه بلکه مانند یک فامیل فرهنگی با هم جمع بودیم. محترمه فریده انوری این دکلماتورتوانا در دنیای ادب وفرهنگ کشور ما به حیث یک خانم با استعداد جایی خاص دارد.او با صدای دلنشین خویش هر پارچه شعری را که دکلمه میکند توجه بیننده وشنونده را به خود جلب نموده وهموطنان ما ازشنیدن صدای دلپذیرش احساس راحت و خوشی منمایند.واقعا استعداد بی نظیردارد.درباره این ستاره درخشان هر قدر بگویم باز هم کم است، یادش بخیر موفقیت برایش آرزو دارم.
پرسش : به نظر شما تعریف، نطاق یا گوینده چه است، و همچنان در گویندگی باید از کدام سلیقه ها و ویژگی های مسلکی استفاده نمود؟
پاسخ : گویندگی ازجمله آن فنون ظریفه است که اگر با ریا ضت وممارست همراه شود میتوان هنرش خواند. تون ولحن آرام از ویژگی های یک گوینده است.دررسانه های تصویری صدا، سیما وسوادعناصراصلی هنر گویندگی است. نطاق یا کوینده باید از سواد کافی برخوردار باشد، دقت، توازن، بی طرفی، پشت کار، تسلط بالای زبان و ارتباط مستقیم با بیننده وشنونده حتمی است. همانگونه که گفتیم گویندگی هنر است در نظر گرفتن اساسات نطاقی بسیار مهم است. یک نطاق زمانی موفق است مطلبی را که برای بیننده و یا شنونده ارایه مینماید، باید خود را در قالب مطلب بیاندازد تا بتواند آنرا به شکل درست تقدیم نماید. ناگفته نماند که چهره ساده و آراسته، لباس منظم، برده باری و شکیبایی، تواضع ورفتارنیکو، داشتن دانش مسلکی از صفات خوبی یک گوینده است. خبرخواندن یک فن است، درخوانش متن ها، شعر، اعلانات اساسات مسلکی نطاقی باید درنظرگرفته شود. بدترین نوع گویندگی چیغ زدن است. درهر رشته اگر انسان خواسته باشد دیپلوم آنرا بدست می آورد مگردرهنر گویندگی کوشش، ریاضت عشق وعلاقه بیشتر درکاراست. بدبختانه درین اواخردر تلویزون های مختلف هر کسی که خواست یک مطلب را بدون در نظر داشت اساسات مسلکی گویندگی بیان میدارد که سخت متاثر کننده است ودلیلش اینست که گویندگان ما بدون تدریس مسلک گویندگی و بدون سپری نمودن کورسهای مسلکی نطاقی به گویندگی میپردازند، در حالیکه در ګذشته هابا امکانات کمتر اکثری گوینده های رادیووتلویزون ملی اساسات نطاقی راتحت نظر استادان ورزیده ومجرب داخلی و خارجی آموخته اند، که آنها بسیار خوب درخشیده اند، که بدبختانه فعلا همچوچیزی وجود ندارد.
پرسش : شما ازتدریس کورسهای نطاقی وگویندگی وازاثر گذاری ونقش استادان داخلی وخارجی درین زمینه یادآور شدید. آیا شما هم این کورسها را تعقیب نموده اید یا خیر؟
پاسخ : بلی من هم با یک عده از همکاران خود دو کورس دراز مدت را در رشته گویندگی و نطاقی تعقیب نموده ام، که از اهمیت فراوان برخوردار بود.در تدریس این کورسها، ما تحت نظراستادان مجرب خارجی بنامهای( استاد مهربان نظروف ازجمهوریت تاجکستان وفریمن از کشور امریکا) قرارداشتیم که تاثیر فوق العاده در کارهای ما داشت.
پرسش : پشت کار و توانمندی گویندگی ا زجمله اساسات اولیه گویندگی به شمار میرود. از نظرشما تا کدام حد درگویندگان نسل امروز محسوس است؟
پاسخ : عدم سپری نمودن دوره مسلکی نطاقی وکورسهای گویندگی ونداشتن مطالعه کافی زمینه توانمندی گویندگان را تحت سوال قرار میدهد.
پرسش : به نظر شما یک نطاق یا ګوینده باید به کدام اصول و موازین ژورنالیستیکی توجه نماید؟
پاسخ : نطاق باید احساس کند که عملا دربرابرمخاطبان زنده اش قرار دارد، مانند واعضانی که درمنبرویا رهبرانی که درتریبون صحبت میکنند، مخاطبش را بیابد ودرکش کند.
پرسش : آیا در نحوه ارایه یک خبر سبک های خاص نیز وجود دارد یا خیر؟
پاسخ : طبعا در گویندگی سبک های خاص وجود دارد. مثلا خبر مژده دهنده، خبرمتاثرکننده که هر کدام از ویژگی های خاصی سبک ها برخوردار است.از لحاظ مسلکی خوانش خبر ژانر ویژه ء خود را دارد که گوینده باید به ژانر خبری آشنا باشد.گوینده باید تلاش نماید که یک خبر را با حرکات و به اصطلاح ژست های آزاد خبر بخواند درین حالت گوینده احساسی راحتی و آرامش مینماید و بیننده با شنیدن خبر بیشتر لذت میبرد.
پرسش : شما کدام برنامه های رادیووتلویزون رابیشترخوش داشتید و دارید؟
پاسخ : به شما معلوم است که بنده (۳۵) سال تمام در رادیووتلویزون کشورم تازه ترین اخبار روز را قراءت کردم. در سال (۱۳۳۷) از اخبار (۸) صبح که به صورت مستقیم نشر میشد به نطاقی شروع کردم ودرسال (۱۳۷۲) با خواندن اخبار ساعت (۸) شب با وظایفم خداحافظی نمودم. باید بگویم همه برنامه هایکه از طریق رادیووتلویزون کشورم  پخش میګردد دوست دارم مگر علاقه فراوان به شنیدن و دیدن تازه ترین اخباردارم، زیرا از تازه ترین رویدادهای منطقه و جهان آگاهی حاصل مینمایم یعنی مقصدم این بودکه علاقه زیادتر به شنیدن اخبارروزمره دارم.
پرسش : بهترین خاطره های کاری تان در رادیووتلویزون چه است؟
پاسخ : من درفعالیت های کاری خود با خاطره های خوش و اندکی تلخ مواجه شدیم. خاطره  ها زیاد است می خواهم از آنجمله چند خاطرهء را بیان نمایم. خاطره های خوش من این است: زمانیکه جمهوریت دموکراتیک سردارمحمد داود خان به پیروزی رسید. اولین پیام ریاست جمهوری افغانستان به صدای خودم ومتن پشتو آن به صدای مرحوم داکتر حسن شیرزی بگوش هموطنان ما ازطریق رادیوپخش گردید. وهمچنان درسال(۱۳۶۲) هجری شمسی به عنوان مادرشایسته سال انتخاب ودیپلوم افتخاری نطاقی وجایزه مطبوعاتی را دریافت کردم.
 پرسش : منحیث یک گوینده سابقه دار و با تجربه برای نطاقان نسل جوان کشور ما چه پیامی دارید؟
پاسخ : چنانچه شما میدانید پس از جنگ های چند دهه اخیر کشورهمه روشنفکران ومنجمله نطاقان اجبارا در خارج از کشور بسر میبرند ویادرداخل کشورجنگ زده افغانستان. پيامی من به آنانی که دوراز وطن آبایی شان زندگی میکنند اینست که برای لحظه هم وطن شان را و وحدت ومشارکتی ملی شان را فراموش نکنند.و به نطاقان وگویندگان نسل جوان که در داخل کشوربه کار گویندگی میپردازند به دامان آنانی نه غلطندکه خواه ما خواه با افکار بیمار شان حد اقل افتخاراتی ملی مانرا که هم میخواهند به باد فنا بدهند.
 پرسش : مهربانی نموده توضیح دهید که چرا راه مهاجرت را در پیش گرفتید، ودردیار مهاجرت وغربت مشغول کدام نوع فعالیت های اجتماعی، ادبی وفرهنگی هستید؟
پاسخ : دراثر جنگ های خونبار وغم انگیزی که در شهر کابل صورت گرفت ونسبت مشکلات حیاتی ونابسامانی شدن ودگرگون های وضع اجتماعی کشور، وحشت، چور وچپاول اجبارابا اجرای آخرین برنامه اخبارشب ازوظایفم خداحافظی کرده وراهی دیارهجرت گردیدم. فعلا چندین سال است که در کشورهالند زندگی دارم. قابل یادآوری میدانم که در دیار هجرت نیز کارکرد هایم از دیدگاه مردم مهربانم بدورنبوده وبدین دلیل در سال(۲۰۰۲) ع،م که بعد از دو دهه لویه جرګه اضطراری درکابل تدویر میګردید از افغانهای مقیم اروپا دعوت بعمل آمد تادو نفر نماینده شان را جهت شرکت در لویه جرگه اعزام بدارند. خوشبختانه بنده ازجمله کاندیدا بودم و با بدست آوردن رای بیشترین آرا دربین چهل هزار مهاجر افغان به عنوان نماینده در لویه جرگه اضطراری برای مدت یکماه عازم کشور محبوب مان ګردیدم و بعد ازختم لویه جرګه دوباره به کشور هالند برګشتم. قابل یاد آوری است که روزنامه نګاران ودست اندرکاران برنامه های مختلف تلویزون کشور هالند جهت مصاحبه از بنده دعوت بعمل آوردند که محتوای مصاحبه هایم منعکس کننده موضوعات لویه جرگه وتغیرات زندګی اجتماعی، سیاسی، تحصیلی ووضع قیودات بیش ازحد گروه طالبان بالای خانمها و غیره بود.
همچنان قابل تذکاراست که یک تن از ژورنالیست های هالندی کتابی را به نشر رسانیدکه بیانگرواقعیت ها وبدبختی های پنج کشور منجمله افغانستان بود که خوشبختانه بازهم از بنده دعوت بعمل آمد تا مشکلات زنان و واقعیت های تلخ کشورم را با زندګی نامه خودم بیان دارم، کتاب متذکره بزبان هالندی حاوی یادداشت ها وعکسهای پنج کشور به چاپ رسیده.
باید یاد آور شوم نسبت فعالیت های که در کشورهالند داشتم ودارم، نظر به لزوم دید بیوگرافی بنده با چندین قطعه اسناد معتبر دوره های کارم وکتاب که در هالند بچاپ رسیده را با یک قطعه فوتویم دریکی از موزیم های بزرگ هالند در شهر دنهاخ ازسال(۲۰۰۸)الی اخیرسال
(۲۰۱۱) ع،م به نمایش گذاشته شده. که همهء این کارکردها وهمه افتخارات بنده مربوط مردم رنجدیده کشورم و خانواده ام است.
پرسش : به نظر شما تاثیرات فاجعه بارجنګ بروضع ادبی وفرهنگی افغانها در داخل و خارج کشور چگونه ارزیابی شده میتواند؟
پاسخ : دروطن جنګ زده ما حوادث ورخداد های مهمی بوقوع پیوسته اما جنگ های کابل  به حیث یکی از جنگ های غم انگیز، خونبار، ویرانگروچپاولگر ثبت تاریخ کشور مااست. فجایع وکشتار دوصد هزار شهروند معصوم و بی گناه شهرکابل، ویرانی (۷۰)تا(۹۰) فیصد آبادی های شهر کابل، مجروح ومعلولیت ومهاجرت میلیونها انسان، چپاول وسرقت دارایی های ملی، تخطی های سریع حقوق بشر، افراط گرایی های قومی ومذهبی، سوختاندن مکاتب ومراکزعلمی، ادبی ، فرهنګی وکلتوری همه از پیامد های شوم وآشکار این جنګ ها است. پیامی من به همه ادب دوستان ، فرهنګیان ومردم عزیز ما اینست که با اتحادواتفاق سراسری ملی واحترام به انسان وانسانیت دست بدست هم داده جلوجنگ و ویرانگری وطن عزیز مارا بگیریم تا با آمدن صلح سراسری وآرامی درکشور جنګ زده ما زمینه رشد وتکامل همه عرصه های زندګی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، ادبی وفرهنگی مساعد ګردد.
پرسش : شما درمورد مقام زن در عرصه های مختلف زندګی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی،علمی، ادبی وفرهنگی درداخل کشور چگونه می اندیشید؟
پاسخ : به شما بهترمعلوم است که افغانستان یک کشورسنتی است وهمیشه در ادوارمختلف تاریخی به اشکال مختلف زنان تحت ظلم و ستم مردان قرار داشته و هنوز هم دارند، امابآنهم زنان قهرمان و با شهامت افغان بادادن قربانی های فراوان درعرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی کشورجایگاه خاص خویش را داشته ودارند. در میان مردم ما مقولهء وجود دارد که بسیار پر معنا است ودرآن گفته شده است:(که انسان از گل کرده نازکتروازسنگ کرده سختر است) اگراین سختی درباره عاطفی ترین وبرده بارترین موجود روی زمین یعنی زن ګفته شود مصداق بیشتر خواهد یافت، زیرا زن به گل تشبیه شده ودفاتر شاعران بزرګ ازین تشبیهات زیبا آگنده است. ما بهترین زنان شجاع درادوار مختلف تاریخ ودرعرصه های مختلف داریم که نامهای شان ماندگار وثبت تاریخ کشور است. زن که مادر است، زن که همسراست، زن که خواهر است، زن است که بهترین نوابغ جهان رادر دامان خویش پرورده ونسل ها را تربیه کرده خلاصه اینکه زن گره گشای خانواده است باداشتن چنین اوصاف نیکو تحت ظلم ، ستم، تحقیروتوهین تعداداز مردان قرارمیگیرند. خداوند بزرګ فرموده است که جنت زیر پای پدرومادراست. ومادر یک زن است. در شرایط فعلی درباره زنان قهرمان افغان هر قدرګفته شود بازهم کم است. تا جایکه می بینم زنان وخواهران عزیز ما ازنیمه آزادی برخورداراند ودر عرصه های مختلف وظایف شان را با کمال صداقت وایمان داری انجام میدهند، امید است با متحد بودن شان و دفاع از حقوق شان مصدر خدمات خوبتر وبهتر به هموطنان خویش گردند.
پرسش : شما موثریت ونقش وسایل ارتباط جمعی را در خشونت علیه زنان و اهانت و تحقیر مقام زن چگونه ارزیابی مینماید؟
پاسخ : به شما معلوم است که ما دریک کشور سنتی وقبیلوی زندګی میکنیم، عنعنات، رسوم، عرف وعادات گوناگون دربخش های مختلف کشور ما حاکم است. زنان قهرمان کشور ما ازسالهای متمادی به اینطرف از حقوق خود محروم اند، ودر مقابل آنها خشونت های گوناگون
وجود دارد.ناگفته نباید ګذاشت که این خشونت ها تنها درکشور مانه بلکه در یک تعداد کشور های دیګر هم موجود است. به نظر من تمام روشنفکران، قلم بدستان واهل خبره کشورما از طریق وسایل ارتباط جمعی یعنی روزنامه ها، مجلات، رادیوها، تلویزون ها، سینما ها، سایت های انترنیتی وغیره وسایل سمعی وبصری میتوانند در حل این معضله نقش وسهم فعالانه ادا نمایند. همچنان نهاد ها وکانون های فرهنگی با تدویر فعالانه جلسات، سیمینارها، کنفرانسها، ورکشاپ های تبلیغاتی وظیفه دارندتا در روشن ساختن ذهنیت عامه بپردارند، وبانظریات وپیشنهاداتی سالم ومعقول با اتفاق واتحاد سراسری ملی در راه حل این مشکلات ومعضلات مبارزه نمایند.  
پرسش : پیام شما به بنیاد اتحادیه ژورنالیستان در داخل و خارج کشورما چه است؟
پاسخ : سوال بسیار خوب است. اتحادیه ژورنالیستان در داخل کشورفعالیتهای خوب ومثمری انجام میدهند، درجلسات، سمینارهای خود تصامیمی خوبی اتخاذ مینمایند، ودر قبال آن ژورنالیستان عزیزما وظایف خود را درحالات بسیار پر خطر به وجهه حسن انجام میدهند، مگرجای تاسف اینست که یک تعداد ژورنالیستان ماهدف قرار میگیرندوجانهای عزیزخودرا از دست میدهند، واین حوادث تکان دهنده از طرف دولت به شکلی که لازم است برسی نمی ګردد. این ژورنالیستان انسان هستند، خانه وخانواده دارند، زندګی برای هرفردوفامیلش زیبا وشرین است مګر این زیبایی به تلخی مبدل میشود. آرزومندم که در مورد چنین تراژیدی ها دولت بیدارګردد واقدامات وتصامیمی لازمه اتخاذ نماید. ایکاش درخارج ازکشور نیز اتحادیه ژورنالیستان وجود میداشت، ممکن در بعضی از کشورها وجود داشته باشد اما درکشورهالند وجود ندارد. باوصفی آنهم فرهنگیان عزیز ما آرام نه نشسته اند، به کار وقعالیت خود ادامه میدهند که باعث افتخار هموطنان ما میباشد.
پرسش : پیام تان به زنان و مادران غمدیده کشور ما که امروز در شرایط خیلی ها دشوار زندګی مینمایند چه است؟
پاسخ : با اظهارسپاس ازشما آرزو دارم که در کشورعزیزوآبایی ما که زخمی وپارچه پارچه است، درقدم اول آرامش وصلح سراسری برقرارگردد، ومادران عزیز و زنان غمدیده کشور ما دیگر داغ جگرگوشه های خود را نه بینند وقطره اشک درچشمان شان سرازیرنشود. درقدم دوم آرزو دارم دیگرگلیم خودسوزی ها، تجاوزات جنسی، قطع نمودن انگشتان زنان، وبعضا سنګ سارنمودن زنان وازدواج های اجباری جمع ګردد، درعوض فضای صلح وآرامی وخوشبختی در کشور ما برقرارګردد تا مادران وزنان کشورما دور ازغم ودرد با اولاد های نازنین شان نفسی راحتی بکشند. به امیدخوشبختی وآرامی همه مادران وزنان کشورما افغانستان.
از شما سپاسگزارم که به پرسش های من پاسخ های قناعت بخش ارایه نمودید.به شما صحت و سلامتی و موفقیت های مزید خواهانم.
با اظهار سپاس و امتنان از شما آقای مسعود.
گامی مهم ومثمری را که در راه معرفی فرهنگیان، ژورنالیستان، شعرا، نویسنده ها وقلم بدستان کشور در دیار غربت ومهاجرت ودور از وطن برداشته اید، نهایت ارزنده وقابل قدر است. در زمینه برای شما حوصله مندی، طول عمر توام با صحت وسلامتی آرزومندم، وازینکه از بنده نیز یادآوری نمودید اظهارسپاس بی پایان از شما موفق وسرفراز باشید.

Saturday, February 26, 2011

خشونت علیه دختران و زنان

داکتر راضیه هوتکی

خشونت وبازهم خشونت علیه زنان،مادران،خواهران و دختران
یادی ازسوگوارشدن صدها مادرهراتی که دختران جوان شان بنا برجبرخانواده ومخصوصا مردها ی آنها خود را به آتش کشیدن و سوختاندن ، یادی ازکمپ ها دشتهای گرم وسوزان پاکستان ، شرایط بد ایران ،از غم، رنج ،بدبختی های که جنگ افروزان وجنگ سالاران طی دهه اخیردرحق زنان افغان کردند، بی حرمتی هاییکه در خاطره زنان معصوم و مظلوم وبا عاطفه افغان به یادگار مانده و از آنها حماسه ساخته شده است باتاسف که اینها تنها  قصه های دیروزی نیست امروز هم فاجعه آفرید.
از گذشته های دور زن افغان را ه به نظاره بگیریم که درکدام شرایط زنده گی داشت و دارد ،گذشته دور ونزدیک زن افغان با امروز وی چه فرقی دارد؟ درتمام تاریخ زنده گی زنان جز رنج و غم ازجهان هستی چه دیده اند ؟
یادآورباید شد که زن افغان را به عنوان برده به زنجیربستند و درمحضرعام دراستویدیوم ورزشی مورد فیرگلوله قرار دادند، یاد کنیم که مادرحامله را نگذاشتند شفاخانه برود و طفلش در بطنش جان سپرد. و با   پوشانیدن چادری تنفس هوای آزاد را که یک عنصر رایگان است از وی گرفتند .
موج ترور ، وحشت ،ناامنی ، آدم ربایی و گرو گانگیری ، قوماندان سالاری و اقربا پروری ، بیکاری ، اعتیاد به مواد مخدره ، همه اینهاراهیچکس فراموش کرده نمی تواند که اشغالگران غربی بااشعار آزادی افغانستان از بنیاد گرایی ونجات زن از چنگال بیعدالتی برسرزمین ما تاختند . اینک شاهد هستیم که نه تنها کاری برای نجات زن افغان انجام ندادند. بلکه حمایت وسیع از ارتجاعی ترین گروههای مذهبی زمینه نابودی نقش زن افغان راکه یک رکن اساسی جامعه بود مساعد ساختند . درافغانستان به طورمشخص زنان اسیرپیش ازپیش قواعد منسوخ قرون وسطایی  گردیده . تاثیر ماهیت این قواعد که دراکثر موارد درتقایل باآ زادی زن وتامین حقوق مساوی آن هابامردان میباشد وهرنوع گرایش به سوی یک جامعه باز وسیکو لاررا نا ممکن میسازد.
انتصاب تعداد محدود از زنان وابسته به جریانهای مختلف به معنای تامین حقوق زن نبوده و نخواهد بود بااشغال قدرت توسط جهادیا در 1992: م عملا آنچه را که دولت و( ح .د. خ. ا ) برای شکلگیری یک حرکت استواربه نفع زنان کشور هسته گذاری کرده بود ازبین رفت و زن از موقعیت اجتماعی ، اقتصادی وسیاسی خود صرفا به برده های جنسی و ستمکش مبدل شد واین همه تغیرات دربرابر چشمان و حتی بااشتراک آنهای صورت گرفت که خودرا مدافعان حقوق بشر ودموکراسی درجهان میدانند وهرروز خون هزاران انسان را درنقاط مختلف جهان به همین نام می ریزند .پالیسی حاکم دررژیم کابل عملأ در ضـدیت ، سهمگیری فعال زنان درعرصه تولید و رشد اقتصادی آنان میسر میکند بیش از 3 میلیون بیوه زنان  ناشـی از جنگ خانمانسوزتأمین کننده ضروریتهای و متکفل مصارف زنده گی فامیل خویش میباشند .
خوشترین هدیه یی که رژیم موجود افغانستان تحت حمایت منادیان جهانی دموکراسی ، به مادران و خواهران خود پیشکش کرده است . تسجیل اسارت ونابرابری شان بامرد درهمه قوانین نافذ کشور است .به مادران ،خواهران  و دختران خود اگر سخاوتی کرده وآزادی هم داده است . دوراه را دربرابر شان قرار داده است. یاباید به عنوان برده جنسی و شریک بالعفل مافیای مواد مخدرو قاچاق اسلحه مطرح باشند و یادست به گدایی و تسلیمی به شرایط رقتباربی عدالتی بزند و دربرابرهیولای گرسنه گی فرزندان شان، تن به خود فروشــــــی بدهند.کدام زن و به اصطلاح نما ینده زن افغان درپارلمان کشور صدای اعتراض خود را دربرابراین واقعیت تلخ بلند کرد که چراوکدام عوامل باعث شده تا50 هزار زن افغان برای فرار از فقر جانگداز آمادگی خود را برای خودکشی وخود سوزی اعلام کنند علم کردن چند زن محدود و همنظر باارتجاع مذهبی درساختار رژیم کنونی ،فقط به صحنه تیاتر میماند که نی هنرپیشه به نقش خویش باور دارد و نی بینده به محتوا این تیاتر پی برده میتواند .
تماشای, وحشت زا و یک واقعه دلخراش در دو صحنه چنان تکان دهنده که انسان را خیلی متاثر و حتی وضع بیننده به تخیل یک انسان نمی گنجد که در قرن بیست ویک چنان یک عمل جنـــایت  آمیزدر دورترین ومنزوی  ترین منطقه جهان به وقوع بپیوندد. اهالی بی خرد منطقه نیز که بنا به  فـــتوای کور کورانه یک ملای بی سواد که خودرا پیرو طالب میداند و روش مذهب خشونت طلب  وهابی راتعقیب میکند این عــمل راانجام دادند دراین جنایت شریک بوده، با تاسف عمیق دراین جمعیت حتی یک  شخص هم پیدا نشد که فـتوای ملا ی بی دانش وبی معرفت که بدون محکمه که مخالف قانون جزای مملکت و مغایر شئونات مذهبی وفرهنگی کـــشور است مردم را از این رسوم ناپسند بر حذر دارد.       
گرچه در بعضی از ویپ سایت های افغانی مشاهده این ودیدو ، درپایان عمل سنگـسار یک مرد بی خرد به زن جوان که از شدت درد زخم های سنگسار بخودمپیجید نزدیک شده وبا تفنگ دست داشته درسروصورت این زن دوفیر نمود وبه زندگی اش خاتمه داد به تعقیب آن جوانی را که مشت های آن بسته بود نیز در همان محل مانند صدیقه جوان سنگسار نمودند. نشرشد ولی طوری که شاید وباید از جانب اهل قلم واندیشه بازتاب گسترده داده نشد که قابل تاثراست موسسات حقوق بشرافغانستان وگروپ جنایت مقابل بشردرمورد این واقعه حیرت انگیز وگــــیچ کننده به مقامات دولتــــی  افغانستان چه  پروتست قانونی شده است ؟

Tuesday, February 22, 2011

شلاق زدن طالبان

بیانیه مشترک کمیته مشارکت سیاسی زنان افغانستان و کمپاین ۵۰% زنان افغانستان
                               در مورد شلاق زدن یک دختر در ولایت بادغیس
           «جرگه ها و شوراهای عرفی در مغایرت با قانون اساسی و تعهدات
                               بین المللی دولت افغانستان عمل می­کنند»
                                               ۲ حوت ۱۳۸۹ برابر با ۲۱ فبروری ۲۰۱۱
طالبان یک دختر نوجوان را به دلیل مخالفت با ازدواج اجباری در ولایت بادغیس افغانستان دُره و شلاق زده اند طلوع نیوز ۱۷ فبروری ۲۰۱۱ / ۲۸ دلو۱۳۸۹(. این واقعه ماه گذشته در قریه منگان واقع در ناحیه بالامرغاب این ولایت اتفاق افتاده است. این دختر به دلیل مخالفت با ازدواج با یک پیرمرد در انظار عمومی دُره زده شده است. بنا به گزارشهای موجود، دستور شلاق زدن به این دختر توسط یکی از قوماندانان طالبان پاکستانی در این ولایت صادر شده بود. تصاویر منتشره نشان می دهد در حالی که این دختر بر روی زمین درازکشیده است، دو طالب دستان او را محکم گرفته و مردی دیگر او را شلاق می زند. در همین حال، رییس شورای علمای زون غرب کشور، مولوی خداداد صالح، نه تنها این عمل را غیر انسانی خوانده بلکه گفته است: "انجام چنین اعمالی تعمداً و برای ضربه زدن به اسلام صورت می گیرد. این اعمال غیرقابل قبول و مخالف اسلام است". هنوز هیچ فردی در این رابطه دستگیر نشده است و والی بادغیس نیز از وقوع چنین حادثه ای اظهار بی خبری می­کند.
واقعات اخیر چون موارد متعدد سنگسار، به شلاق بستن زنان در محضرعام، تجاوز به زنان و قتل های ناموسی همه و همه تکان دهنده، تلخ و نشان دهنده عدم حاکمیت سراسری قانون و کارکرد ضعیف نهادهای سه گانه کشور است. اظهار بی اطلاعی بالاترین مقام اجرایی در ولایت بادغیس نیز نمونه دیگری از عدم مسئولیت پذیری و پاسخ دهی مسئولین است. ما زنان کمیته مشارکت سیاسی و کمپاین ۵۰% نه تنها این اعمال جنایتکارانه نسبت به زنان را محکوم می کنیم بلکه از دولت می خواهیم تا:
1٫   طبق نص صریح قانون اساسی کشور، امنیت جانی و مالی تمام مردم کشور را تامین نموده و از تکرار چنین اعمال وحشتناک و ضد بشری جلو گیری کند.
۲٫   از رسمیت بخشیدن به قوانین عرفی که مشروعیت قانون اساسی  و تعهدات بین اللملی دولت افغانستان را زیر سوال برده و سبب ترویج عدالت سنتی که – حقوق زنان نخستین قربانی آن است- جلوگیری کنید.
۳٫   اعمال غیرانسانی اخیر علیه زنان این کشور نشان دهنده وضعیت شکننده و آسیب پذیری نیمی از نفوس جامعه است، بنابراین دولت باید تمام کوشش خود را برای حفظ حقوق و حمایت از آنان به کار برده و تامین حقوق انسانی کامل و مساوی زنان را مبنای هر گونه مذاکره و تفاهم با گروه های سیاسی و به ویژه طالبان قرار بدهد.
۴٫   نه تنها عاملان و آمران جنایات اخیر باید شناسایی و مورد پیگرد قانونی قرار بگیرند بلکه مسئولین دولتی که در حوزه صلاحیت های آنها چنین واقعاتی روی می دهد، باید مورد بازپرسی و پیگیرد قانونی قرار بگیرند.
۵٫   مجلس نمایندگان جدید افغانستان باید با زدودن قوانین تبعیض آمیز و تصویب قوانین عادلانه و برابر، حمایت های قانونی از زنان را گسترده تر نموده و با نظارت دقیق بر عملکرد نهادهای دولتی، تطبیق قوانین را در سراسر افغانستان تامین نماید.

Monday, February 21, 2011

به پیشواز صدمین سالروز آزادی زنان

کلارا آیزنر زتکین بنیان گذار هشت مارچ                  
در هر سال یک بار ، همراه با تجلیل و بزرگداشت هشت مارس روز جهانی زنان، نام کلارا زتکین به خاطره های مان زنده می‌شود، زیرا که او پیشنهاد دهنده و بانی انتخاب چنین روزی در دومین کنگره ی زنان سوسیالیست در سال ۱۹۱۱ در کپنهاگ بود.
کلارا زتکین به روز ۵ جنوری۱۸۵۷ در آلمان دیده به جهان گشود و در سال ۱۹۳۳ میلادی به عمر 76 سالگی در نزدیکی شهر مسکو چشم ازجهان فرو بست. او یکی از بانفوذترین چهره‌های سیاسی آلمان در دفاع ازحقوق زنان ،دفاع از مبارزه‌ی طبقاتی کارگران علیه نظام سرمایه‌داری ، مبارزه علیه جنگ و فاشیسم در اوایل قرن
بیستم بود.
 کلارا دختر یک معلم روستایی از ایالت ساکسن آلمان بود که در خانواده‌ای مسیحی با نظریات انسان‌ دوستانه بزرگ شد. در دوران تحصیل در آموزشگاه تربیت معلم در لایپزیک به عضویت حزب سوسیال دموکرات آلمان درآمد. به ‌دنبال آشنایی با اوسیپ زتکین ، "انقلابی روس " در سال ۱۸۸۳ به همراه وی به پاریس رفت. کلارا، نام فامیل زتکین را برای خود برگزید، گرچه هرگز رسماً با اوسیپ ازدواج نکرد ولی هر دو زندگی مشترک داشتند.کلارازتکین هر دو پسر خود را در شهر پاریس به دنیا آورد
کلارا بعد از درگذشت شریک زندگی‌اش در سال
۱۸۹۰، به همراه کودکانش از پاریس به اشتوتگارت آلمان بازگشت و در آن‌جا به عنوان نویسنده یک نشریه کارگری زنان به‌نام "برابری" شروع به کار کرد.
کلارا گفت: «همان گونه که کارگر توسط سرمایه‌دار به انقیاد کشیده می‌شود، زن نیز تا زمانی که از نظر اقتصادی مستقل نشده، در بند مرد باقی خواهند ماند!»
کلارا زتکین نه تنها تضادی بین فعالیت برای حقوق زنان و مبارزه برای برقراری جامعه‌ای عادلانه که کنترول تولید به دست کارگران باشد، نمی‌دید و برای تحقق هر دوی آنان مبارزه می‌کرد، بلکه رهایی کامل زن را تنها در بستر مناسباتی امکان پذیر می دانست که آنان را از وابستگی اقتصادی برهاند. به همین دلیل او مردها را دشمن واقعی زنان نمی دانست، بلکه روابط و مناسبات موجود را دشمن هر دوی آنان می شمرد.
برای تحقق این ایده،کلارا زتکین نیز مانند بسیاری از زنان و مردان مبارز بایستی بهای سنگینی می‌پرداخت پیوستن او در سن ۲۱ سالگی به حزب سوسیال دموکرات آلمان که در آن زمان غیرقانونی بود، منجر به دستگیر ی مکرر او و در نهایت اجبار به ترک آلمان و زندگی در تبعیدشد. در پائیز ۱۸۹۰ که فعالیت حزب سوسیال دموکرات آلمان آزاد شد، او نیز با خانواده‌اش به آلمان بازگشت. کلارا در آلمان در سال ۱۸۹۹ با نقاش جوانی به نام فریدریش زوندل ازدواج کرد، اما طولی نکشید که این رابطه به شکست منجر شد.
کلارا زتکین هرگز در فعالیت های سیاسی خود نقش جنس دوم را بازی نکرد و این اجازه را نیز به دیگران نداد تا چنین نقشی را به او تحمیل کنند. او از بنیانگذاران انترناسیونال اول در سال ۱۸۸۹ و یکی از نمایندگان انقلابی در جناح مارکسیست‌های انقلابی حزب سوسیال دموکراسی آلمان بود. در این سال، او به همراه روزا لوگزامبورگ ،کارل لیبکنشت ، پوتیه ، پل لافار ، لویی میشل ، اگوست ببل و فرانس مهرینگ آشنا شد و برای اساسگذاری تشکل ها و سازمانهای پیشرو علیه نظام طبقاتی سرمایه داری مبارزه کرد.
در سال ۱۹۱۹ روزا لوگزمبورگ و کارل لیبکنشت پس از تحمل شکنجه های شدید به طرز فجیعی توسط ماموران دولت آلمان، جان باختند، کلارازتکین سوگند نامه مشهوری را به یاد رفقای جانباخته اش نوشت. زتکین از سال ۱۹۲۷ تا ۱۹۲۹ یکی از اعضای کمیته‌ی مرکزی حزب کمونست آلمان بود و در هیت رهبری ، در بخش اموری بین المللی حزب کمونست قرار گرفت.او همچنین از سال ۱۹۲۱ تا ۱۹۳۳ عضو کمیته‌ی اجرایی انترناسیونال کمونیستی و از سال ۱۹۲۵ رئیس "کمک سرخ در آلمان" بود. در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۳ در دوران جمهوری وایمر نیز او نماینده در مجلس آلمان بود.مبارزه برای کسب حقوق زنان، یکی از مهمترین زمینه‌های فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی کلارا زتکین بود. . زتکین یکی از پیشتازان مبارز برای کسب حق رأی برای زنان است. نشریه‌ی زنان به نام برابری
 از سال ۱۸۹۱ تا ۱۹۱۷ به همت و با مسئولیت او منتشر می‌شد. او در کنگره‌ی مؤسس انترناسیونال دوم، در تاریخ ۱۹ جولای ۱۸۸۹، بر سر خواست‌های زنان در رابطه با کسب حق رأی، انتخاب آزادانه‌ی شغل و حمایت ویژه از زنان در قوانین اجتماعی، صریحاً به بحث با فعالان حقوق زنان پرداخت که از منافع طبقات مرفه و سرمایه‌دار حمایت می‌کردند. او درسخنرانی خود در این جلسه چنین استدلال می‌کند:
"ما می‌دانیم که رهایی کامل زنان، نه تنها با به دست آوردن حق اشتغال میسر است و نه، تنها با داشتن حق تحصیل، اگر چه این‌ها نیز حقوق طبیعی و مسلم ما و حتی مقدم بر حقوق سیاسی ما هستند. گواه ما، تجربه‌ی کشورهایی است که در آنان زنان حق شرکت در انتخابات باصطلاح همگانی، آزاد و مستقیم را دارند. در این کشورها، حق رأی، بدون داشتن استقلال اقتصادی زنان، تفاوتی واقعی در وضعیت آنان به وجود نیاورده است. اگر رهایی اجتماعی تنها با رهایی سیاسی میسر بود، بایستی در این کشورها معضلات اجتماعی زنان نیز با کسب حق رأی حل شده باشد. ما معتقدیم که رهایی زن تنها با رهایی انسان و در بیان اقتصادی آن با رهایی کار از سرمایه میسر است... اگر همین امروز تمام قوانین موجود نیز تغییر کرده و زنان نیزهمان حقوقی را که مردان دارا هستند، بیابند، باز این به معنای رهایی از استثمار اقتصادی زنان و پایان یافتن بردگی نیست."»
کلارازتکین در اگست 1932 میلادی در حالی که بینایی خود را از دست داده و سخت بیمار بود. هم چنان از سوی حزب نازی به مرگ تهدید شده بود، اجلاس پارلمان آلمان را افتتاح کرد. او با وجود وضعیت جسمانی ضعیف ، بیش از یک ساعت درحال ایستاده سخنرانی تاریخی خود را ایراد کرد. او، ضمن این که فاشیزم را به عنوان « درنده خو ترین شکل حکومت سرمایه داری انحصاری » محکوم کرد، تاکید کرد که سازمان های ضد فاشیست نباید رنج مضاعف ملیون ها زن را که ناشی از نابرابری جنسی است نادیده بگیرند. کلارا درین سخنرانی مشهور خود، آرزو کرد که زنده باشد و آلمان سوسیالست را به چشم ببیند!

کلارا زتکین یکی از اولین مبارزان تساوی حقوق برای زنان است که نه تنها به عنوان سیاست ‌مدار برجسته جنبش سوسیال دموکراسی، بل‌ که به عنوان یکی از چهره‌های رهبری جنبش زنان آلمان شناخته شده است. گفته می شود که در مراسم خاک‌سپاری کلارا زتکین در مسکو (در
 بیستم جون ۱۹۳۳ میلادی) بیش از ۶۰۰ هزار نفر شرکت کردند تا با این مبارز برجسته جنبش زنان وداع گویند! کلارا زتکین ۷۶ سال زندگی کرد و خاکستر جسد او در دیوار کرملین به خاک سپردند.
       
خاطره تابناک این مبارز راه نجات انسان ، به ویژه زنان را – از ستم طبقاتی گرامی میداریم
                                    و بر ادامه راه پر افتخار او تاکید می نماییم!

Thursday, February 17, 2011

پارچه شعر زیبا تحت عنوان " هشت مارس"

راحله " یار "                                                هشت مارس    
                     
دودِ  تنت  نگاهِ  مرا  کور می کند
از مرز عاشقانه  مرا  دور  می کند
زنبور شعر من به عسل تا که می رسد
اشک ات گلوی شعر مرا شور می کند

به هشت مارس تو را « رتبه » می دهد! آدم»
شعر مرا شعاری و ناجور می کند
وقتی که پای عشق و خرد می نهی به پیش
نا چار تکیه  بر عمل  زور می کند
با دست و پای بسته لبت بوسه می زند
آواز  خنده های  مرا  گور  می کند

****
!! « با او بگو « رفیق غیور و دلاورم
آخر مرا غرور تو « منظور » می کند
بازیچه های ذهن تو را باد می برد
شعر مرا شعور تو منشور می کند

****
بگذار  پاره  پاره  کند  دفتر مرا
معنی نمی دهد که مرا کور می کند
فردا غرور تاکِ من و آفتابِ عشق
یادِ مرا به  کام  تو انگور می کند