آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Sunday, July 29, 2012

با محترم آصف آهنگ دانشمند که چراغ مشروطه خواهان را روشن نگاه داشته است

سوال ! استاد محترم آصف آهنگ ! محصل استقلال افغانستان کیست؟جواب! تاریخ استبداد بعد از مرگ مستبد نوشته می شود.در باره ُ استقلال افغانستان ظفر حسن ایبک در کتاب خاطرات خود موضوع جنگ تل را چنین می نویسد: " روز دیگر سپه سالار مرحوم (نادر خان) از همه سنگر ها بازدید به عمل آورده، دستور دادند که با مشاهده ُ اشاره ُ مخصوص، همه یکدم به قلعه (تل) گلوله باری نمایند. پس از ظهر گلوله باری انجام یافت و پس از یک وقفه بار دیگر شروع شد. اما نتیجه ُ مطلوبی از آن بدست نیامد و مجاهدین نتوانستند داخل قلعه گردند. بعد از ظهر سرک میان کوهات و تل، به وسیله ُ هواپیماهای انگلیسی، بمباردمان گردید. در آغاز هدف آنرا ندانستیم، اما بعد ها ما از کوه های اطراف توسط دوربین دریافتیم که از این سرک یک تعداد سواران به سوی قلعه روان هستند. برای ما معلوم شد که به لشکر انگریز مستقر در قلعه همان کمکی رسید که انتظار آنرا می کشیدند و به امید آن به پرچم سفید صلح ما کدام اهمیتی ندادند . . . قبل از شام آنروز من مشاهده کردم ، ماشیندار هایی که به خاطر گلوله باری بر پاسگاه های قلعه به سوی دریای کرم فرستاده شده بود، بر قاطر ها بار شده و از راه دره های کوهستانی بار دیگر می آیند. من آن سپاهیان را توقف داده ، کوشیدم ایشان را به حرکت دوباره به صوب محاذ اعزام دارم. اما وضع آن سپاهیان به اندازه ُ تغییر یافته بود که اگر من اندکی بیشتر اصرار می کردم، شاید ایشان بر من شلیک می نمودند. من مشاهده کردم که عقب نشینی سپاهیان از سنگر پایان یافت . . . سرانجام در نماز شام نزد سپه سالار رسیدم و از ایشان در یافتم که همه سپاهیان پیاده ُ انتهای دریای کرم و سپاهیان مسلح، ماشیندار ها و توپ ها را در سنگر های خود گذاشته و از دستور افسران خود سرکشی نموده، به طرف اردوگاه حرکت کرده اند. باقی لشکر با دیدن این وضع مورال خود را از دست داده و هر کس خود سرانه جهت عقب نشینی به طرف مرز افغانستان آمادگی گرفته است. حتی عده ای از سپاهیان بالای قاطران که برای حمل و نقل اسلحه تخصیص یافته بودند سوار شده، راه افغانستان را در پیش گرفتند و وسایل جنگی را با سایر ابزار که بایست بالای قاطر ها حمل می شد، در عقب خود به جا گذاشتند. برای ما علت رویه ُ بد و سرکشی و فرار آنها معلوم نشد. از جمله ُ آنها نه کس شهید شده بود و نه کسی جراحت برداشته بود. برای من هویدا گردید که همه بزدل بودند . . ." (1) " رضای الهی همین بود که شام 27 می از کابل فرمان امیر صاحب (امیر امان الله خان) مبنی بر متارکه ُ جنگ با انگریز ها برسد. در فرمان آمده بود که انگریز ها، آزادی افغانستان را پذیرفته اند . . . به اساس حکم سپه سالار مرحوم در آن شب خیمه ها را بر قاطر ها حمل کردیم . . . چون برخی سپاهیان قاطر ها را سوار شده فرار نموده بودند، مجبور شدیم یکتعداد از وسایل جنگی را در میدان جنگ رها کنیم. مردم خوست از این وضع درهم و بر هم آگاهی نیافتند و نه موضوع در حلقات رسمی کابل نفوذ کرد. همه گمان می کردند که لشکر در تل به پیروزی دست یافته و صرف بر اساس فرمان امیر صاحب عقب نشینی صورت گرفته است. از خوش قسمتی سپه سالار صاحب (نادر خان) و کرم و عنایت خداوندی که شامل حال او گردید، این شکست در انظار مردم، رنگ فتح و پیروزی را به خود گرفت و بر عزت او افزود. " (2) از چند سطر اخیر معلوم می شود که پیش از رسیدن فرمان ِ اعلیحضرت شکست رخداده بود و فرمان شاه سبب آبروی سپه سالار گردید، ورنه هیچ فرقی میان محمد نادر خان و سپه سالار صالح محمد خان نبود. مرحوم غبار در جلد اول اثرش " افغانستان در مسیر تاریخ " جنگ تل را چنین شرح داده است: " وقتیکه سپهسالار محمد نادر خان در 24 اپریل 1919 وارد شهر گردیز شد و عزم رزم با دولت انگلیس را آشکارا نمود در سر تا سر پاکتیا غریو عمومی برخاست و جنبش مردم شروع شد. " (3) غبار ادامه داده می نگارد: " سپهسالار محمد نادر خان در 26 می 1919 بطور ناگهانی با ده هزار لشکر ملی از مردم خوستی و وزیری و غیره و سه هزار عسکر منظم . . . در محاذ تل رسید. این قواه بلادرنگ نقاط حاکمه و قصبه ُ تل را اشغال . . . قشون فاتح افغانی داخل تل شده بیرق افغانستان را بر فراز آن افراشتند . .در حالیکه قوای فاتح افغانی قلعه ُ مهم تل را در دست داشته و کوهات و پشاور را تحت تهدید قرار داده بود، و قوای افغانی میتوانست بیک حرکت جناحی در پشاور بیفتد و سپاه خیبر انگلیسی را معدوم و هر دو کناره ُ دریای سند را در زیر پای استعمار امپراطوری به توده ُ آتشی تبدیل نماید. ولی این چنین نشد زیرا پایتخت کابل بدون مشوره با قوماندانان محاذات جنگ، بدون مشوره با مردم افغانستان، خواهش متارکه ُ دولت انگلیس را پذیرفته و به قوماندانان خود در تمام محاذات جنگ امر تخلیه ُ مناطق مفتوحه و عقب کشی از سرحدات صادر کرد. لهذا سپاه فاتح افغانی خواهی نخواهی رجعت کردند و نقاط مهمی که با خون مردم و عسکر افغانی فتح شده بود دوباره (به شمول قلعه ُ جنگی تل) بدست دشمن افتاد، زیرا پشت جبهات افغانی یعنی دولت مرکزی و دربار معنا ً متزلزل بود. " (4) مرحوم میر محمد صدیق فرهنگ در کتاب " افغانستان در پنج قرن اخیر" درمورد جنگ تل چنین می نویسد: " در محاذ خوست جنرال محمد نادر خان که یک تعداد از افراد قبایلی با او همراه بودند در 23 ماه می از سرحد عبور نموده پس از فتح سپین وام به سوی شهر و مرکز نظامی انگلستان در تل حرکت نمود و سعی کرد تا با تصرف بر نقطه ُ سوق الجیشی مذکور خط آهن کرم را قطع کند. نیروی نظامی و قبایلی که توسط افراد خانواده ُ حضرات مجددی و سایر روحانیون و عالمان دینی به جنگ تشویق می شدند، شش عراده توپ را از کوه های دشوار گذار سرحدی عبور داده در 26 ماه می در برابر تل ظاهر گردیدند و ساخلوی انگلیس را در آنجا غافلگیر کردند. قوای انگلیسی در قلعه ُ تل حصاری شدند و افغانها بر قصبه و بازار دست یافته قلعه را زیر آتش توپ گرفتند. وضع نیروی محاصره شده دشوار بود و پس از آنکه ذخیره ُ مواد خوراکه و مواد سوخت آن به اثر بمباران توپخانه ُ افغانی حریق گردید، دشوار تر شد. اما آنان پافشاری کردند و قوماندانی عمومی برتانیه یک دسته ُ کمکی به قیادت جنرال دایر عامل کشتار امرتسر به امداد ایشان حرکت داد. جنرال مذکور با سرعت تام خود را به تل رساند و با رسیدن او قوای افغانی پس از بر خورد مختصر به سوی متون عقب نشست. درست در همین وقت خبر رسید که متارکه ُ جنگ اعلان شده است و قوای جانبین در بین تل و خط سرحد توقف نمودند. " (5) مرحوم غبار، مشروطه خواه و مبارز شهیر کشور ما در جلد دوم اثرش رویداد تل را بر خلاف آنچه در جلد اول نوشته، تصحیح نموده چنین می نویسد: " شاه امان الله خان در جنگ سوم افغان و انگلیس، چانس شمولیت و کسب افتخار بین المللی برای نادر خان بداد و بعد از فتح حرب، میناره ُ استقلال را بنام او بساخت. آنگاه خواهران خود را به برادران سپه سالار (شاه ولی خان و شاه محمود خان) تزویج نمود. سپه سالار، وزیر حربیه و برادرانش جنرالهای سپاه گردیدند و اینهمه اسباب شناسایی و شهرت نادرخان در سر تا سر افغانستان شد. گرچه سپه سالار محمد نادر در جنگ تل میدان را گذاشت و می خواست عقب نشینی کند، ولی شمس المشایخ جلو اسبش را گرفت و نعره زد که: کجا میروی؟ نادر خان گفت (( الساعه مخبر سرحدی رسید و خبر داد که قوای زیاد انگلیس تجمع کرده و اینک بحمله مبادرت میکنند)) شمس المشایخ گفت از این چه بهتر، مگر ما و شما شهادت نمیخواهیم؟ سپه سالار مجبورا ً بایستاد و جنگ آغاز شد و انگلیس ها در هم شکستند. معهذا در حمله ُ متقابل انگلیس در تل، سپه سالار به عقب کشید و قلعه ُ مفتوحه را بدشمن گذاشت. او در راه عقب نشینی بود که فرمان شاه رسید و از متارکه ُ رسمی دولتین اطلاع داد و این حادثه باعث نجات شهرت سپه سالار گردید. " (6) این بود نظریات ظفر حسن ایبک هندی همکار محمد نادر خان، میر محمد صدیق فرهنگ و میر غلام محمد غبار. قسمی که همه می دانند، جلد اول " افغانستان در مسیر تاریخ " اثر زنده یاد غبار در زمانی نشر و پخش گردید که بازمانده های محمد نادر خان هنوز قدرت را در دست داشتند ولی جلد دوم را محترم حشمت خلیل غبار بعد از فروپاشی سلطنت خاندان آل یحیی در خارج از کشور به نشر رسانید. اما نویسنده ُ این سطور سبب اساسی متارکه و به رسمیت شناختن استقلال افغانستان را از جانب انگلیسها چنین می دانم:
انگلیسها گرچه در جنگ جهانی اول بر حریفان غالب و فاتح گردیدند اما این جنگ چند ساله آنها را آنقدر خسته، ضعیف و قرضدار کرده بود که توان جنگ دیگر را بخود نمی دیدند. شاه امان الله خان هم که جزو مشروطه خواهان بود، اولتر از همه فکر گرفتن استقلال کشور را در سر می پروراند. یکی از شهکار های سیاسی امان الله خان دعوت سران آزادیخواهان هند و سرحدات و تاسیس حکومت ملی هند در کابل بود. این عمل امان الله خان انگلیسها را سخت به تشویش انداخته بود، زیرا مردم هند با شنیدن نطق های غازی امان الله خان و رهبران آزادیخواه هند، سخت شیفته ُ شاه ِ غازی شده بودند. از جانب دیگر مصطفی کمال اتاترک همینکه قدرت را در ترکیه به دست آورد از خلافت اسلامی صرفنظر کرد و در فکر ارتباط با ترکی زبانان افتاد، لهذا مسلمانان هند از شاه امان الله خواستند تا خلافت اسلامی را نیز عهده دار گردد. به این اساس امان الله خان به مجاهدین ماورالنهر و سید عالم شاه پادشاه آن سامان نیز از هیچ نوع کمک خودداری نکرد، چنانکه بخشی یکی از نامه های ابراهیم بیگ لقی نشاندهنده ُ کمکهای شاه غازی به مجاهدین ماورالنهر است که ذیلا ً جهت مطالعه ُ خواننده گان می آورم: عریضه ُ ابراهیم بیگ لقی مجاهد بزرگ در برابر تجاوز کمونیست های روسی بحضور شاه امان الله خان غازی " جناب امیرالمومنین عالی مولایم عرضداشت جانسپار ملا ابراهیم بیگ لشکرباشی بار یافته گان پایه سریر خلافت شاه جم جاه انجم سپاه فرشید سلاطین زمان، اکرمالخواتین دوران باعث الان و الامان اسکندر زمان، دادرس مظلومان، فریادرس بیچاره گان با هزار عجز و بندگی خود را چنین میرسانم
بنده نوازا تصدق سر عزیز مبارک جناب عالی حضرت مولایم هزاران مرتبه شوم بنده رضا جوی جان سپار هنوز بدولت خانه خدمت نکرده و نه به هیچ قطار بودم، جناب اعلیحضرتم محض از راه غلام پروری شفقت ها را ارزانی داشته تبرکنامه خسروانی مهربانی نموده کلام شریف ربانی و جای نماز تبرکی فرستادند . . . " (7)
دیده می شود که شاه غازی با وجود مناسبات حسنه با روسیه، به شاه بخارا و مجاهدین آن خطه کمک می کرد. اما محمد نادرشاه و هاشم خان با وجودیکه دست نشانده ُ انگلیس بودند همین مجاهد بزرگ را از کشور خود کشیدند که در آن سوی دریا به چنگ روسها افتاد و به شهادت رسید. نظر به آنچه گفته آمد، مردم هند و مجاهدین ماورالنهر امان الله خان را به حیث یک پادشاه بزرگ و مستقل میدانستند و حرمت و احترام می کردند. با در نظر داشت این وضعیت انگلیسها بیم آنرا داشتند که اگر جنگ را در افغانستان ادامه بدهند، مردم هند و سرحدات به پشتیبانی از امان الله خان به پا خواهند خاست و بدینطریق انگلیسها هند را نیز از دست خواهند داد. لهذا انگلیسها با درک و تحلیل درست از اوضاع، استقلال افغانستان را برسمیت شناختند و بعدا ً به روی یک نقشه ُ از قبل ترتیب شده توسط عمال فروخته شده یعنی ملا ها و خوانین، مردم را بر ضد آن شاه ترقی خواه تحریک کردند و از بین بردند. بناءً موسس استقلال کشور تنها و تنها شخص غازی امان الله خان می باشد و بس. امان الله خان فکر می کرد که مردم و روشنفکران نظر به تنفر ِ که از انگلیس دارند از اصلاحات وی که به نفع اکثریت مردم است پشتیبانی خواهند کرد. متاسفانه که شاه حد و اندازه ُ فهم و درک مردم را درست نسنجیده بود. با احساسات پاک وطن پرستی و ترقی خواهی، شاه دچار اشتباهی گردید که چاقوی دشمن دسته یافت. انگلیسها که دست زیر الاشه ننشسته بودند اوضاع را به نفع خود چرخ دادند.
اصلاحات شاه امان الله مختصرا ً چند موضوع ذیل بود:
1ـ قطع معاش ملا ها و سادات 2ـ قطع معاش خوانین و سرداران 3ـ پوشیدن دریشی و کلاه به جای پیراهن تنبان و دستار 4ـ برداشتن حجاب ـ تغییر رخصتی از روز جمعه به روز شنبه این چند فقره ُ اصلاحی سبب شد که ملا ها، سادات، خوانین و سرداران از شاه برنجند و انگلیسها نیز بیشتر از این اصلاحات استفاده کرده و توسط ملا های دیوبندی آن شاه ترقی خواه را تاپه ُ کفر زده و بدنام کردند. انگلیسها که جانشین امان الله خان را پیش از پیش تعیین کرده بودند، نظر به ملحوظاتی به چشم مردم خاک انداخته و نخست مرد ساده دل کهدامنی را قربانی نمودند و متعاقبا ً شخص دلخواه خود، محمد نادر خان را بر تخت نشاندند و افغانستان دوباره زیر چتر همایونی انگلیس قرار گرفت. روشنفکران یا زندانی یا به قتل رسیدند و محمد نادر خان نیز بلاخره قربانی اعمال وحشیانه ُ خود شد.خدا خراب کند هر کسی که مملکتی برای منفعت خویش خوان یغما کرد
امان معاشر ،خبر نگار آزاد

مردیکه ازشش سال بدینسوبادخترش زنا میکرد بازداشت شد

کمپاین : "  نه خشونت و نه تجاوزبه زنان وکودکان "

یکشنبه, 29 جولای 2012

یکتن ازباشنده گان ولسوالی انجیل ولایت هرات، پس ازشش سال تجاوزجنسی بالای دخترش ؛ازسوی پولیس دستگیر شد.

این فرد،محمد داوود نام دارد وباشنده قریۀ کارتۀ ولسوالی انجیل هرات میباشد که شب گذشته ازسوی سربازان پولیس ولسوالی انجیل گرفتار گردید.
حاجی امین الله امین، قوماندان امنیه ولسوالی انجیل هرات به آژانس خبری روزگفت که افسانه دختر 18 ساله که متعلم مکتب است. پس ازشش سال تحمل تجاوزجنسی ازسوی پدرش ؛ روز گذشته پولیس آن ولسوالی را در جریان گذاشت که سرانجام سربازان پولیس  پدرعارض را دستگیر نمودند.
وی افزود که تحقیقات انجام شده نشان میدهد که این دختر از شش سال است که ازسوی پدرش مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است.
قوماندان امنیه ولسوالی انجیل هرات میگوید که مادر و برادر افسانه نیز از این حادثه اطلاع داشتند ؛اما نیروهای امنیتی را در جریان نگذاشته بودند.
بنا به اظهارات وی ، در حال حاضر پدر این دختر تحت بازداشت به سر میبرد.
درهمین حال فعالان کمیسیون مستقل حقوق بشر درغرب میگویند که تحقیقات جدی را در این زمینه، آغاز نموده اند.
از طرف دیگر؛ شماری از علما در حوزه غرب کشور از نهادهای ذیربط میخواهند تا فرد گرفتار شده را در محضر عام سنگسار نموده تا به دیگران درس عبرت گردد.
آژانس خبری روز
سهراب رحیمی
هرات-8 اسد
کاپی ایدیتور : ناهید

افغانستان و جنگهای تحمیلی


عزیزه عنایت 
افغانستان کشوریست که سالهای زیادی درگیرجنگ های تحمیلی ازسوی دشمنان
بوده وهمیشه مورد دست خوش حوادثات ناگور قرارگرفته .ولی بازهم دشمـــنان
وطن ومردم افغانستان, ازدهشت افگنی دست برنداشته بخاطر افتراق و تفرقه افگنی
ها دربین ملت  افغانستان کار میکنند, مردم را د رهرگوشه وکناروطن نمی گذارند
که به زندگی خویش ادامه بدهند, که یکی هم ازاین دهشت افکنی ها پرتـاب موشک
های دولت پاکستان است که همه روزه  درولایات کــنر,پکتیا تکرارشده وازاین وضع تاکنون مدت یکسال میگذرد ولی دولت افغانستان هیچ اقدامی جدی بخاطر این مسئله نکرده است, صرف رئیس جمهور کرزی درگفتارهاو بیانیه های خویش بمـراتب ازوضع امنیتی, مبارزه علیه فساد ونابسامانی ها,مداخلات ازسوی همسایه گان بخا ک افغانستان ومسایل رنج دهنده ء که دامنگیرمردم افغانستان است یادآوری ووعده می
دهد , که دراینباره اقدام جدی مینمایم. اما دیده شده که همهء این وعده ها,صرف درسخن باقیمانده  وهیچ گاه اقدام جدی نشده است . بنابه بی تفاوت بودن دولت دربرابراین همه مشکلات مردم , بی امنیتی, آدم ربایی,تجاوزجنسی کودکان معصوم,فقـــر,خشونت علیه زنان کشور,فساد اداری و... درکشورجریان داشته ومرد م بیگناه وطن را ,جان به لب رسانیده است .باپرتاب راکت ها ازسوی دولت پاکستان دراین مدت یکسال بولایت کنــــرده هاتن قربانی داده , خانه های مردم ویران گردیده , اموال و مواشی آنان ازبیــــن
رفته است  که رنج همهء این مصیبت ها را ملت ستم دیده افغانستان میکشد. ولی ازجانب دولت  مردان ومخصوصاً جناب رئیس جمهور کرزی توجه نشـــده و وضع به حال خود باقیمانده  صرف با دادن هشدارازجانب ایشان و یا احضارسفیرپاکستان خلاصه شده است که بطور جدی و حتا درملاقات با نخست وزیــرپاکستان هم ایــن موضوع مطرح نشد بسیارحیرت انگیزاست که چرا دولت و دولت مردان دربرابراینهمه حملات دشمن خاموشی اختیارکرده اند.وگرنه سالهای قبل ازجنگ, همهء افغانان برای خود
عار میدانستند که به سوی خاک شان کسی به چشم بد نگاه کند چه رسدبه آنکه بــا راکت و یا موشک ازسوی همسایهء خاک افغانستان مورد هدف قرارمیگرفت.ودراین حالت فـــرزندان  وطن, ازجان و مال گذشته به زندگی خود وخانوادهء خویش فکر نمیکردند وآماده میشدند که به دفاع ازمیهن آبایی خویش دربرابردشمنان وطن قرار بگیرند .چونکه موضوع ( حفظ وطن)درگوش همهء ملت افغانستان ازدوران کودکی با لا لایی مادران ترانهء(وطن جانم بقربانت)زمزمه شده و تاکنون ایــن نوای دلآویزدرگوش هروطنپرست طنین اندازبوده وما نند خون دربدن, درروح وروان جاری است و به مجرد صدای شنیدن حملهء دشمن به خاک افغانستـــان را هیچ فرد افغان وطنپرست تحمل کرده نمی تواند, مگرملت بادستان خالی که دارد چشم امید به دولت دو خته و منتظر دستورو فرمان زعیم کشورخویـــش میباشند که آنهم دربرابر این موضوع بی تفاوتی اختیار کرده است . هویداست که دولت پاکستان ازسالیان متمادی به بهبود افغانستان نبوده ونخواهد بود, باآنکه بعداز کشته شدن بن لادن رهبر القاعده درخاک پاکستان به همه روشن وواضح گردیده که منبع تربیت و رشد تروریزم خاک پاکستان میباشد مگرپاکستا ن هیچ گاه این مسئله را نپذیرفته  است . دراین اواخروزیرخارجه پاکستان با اظهاراینکه این راکت هابجواب پرتاب راکت ازسوی افغانستان میباشد اعتراف کرده است که این  موضوع را والی کنر رد کرده وبکلی بی اساس میخواند . دوات پاکستان میخواهد به بهانه های مختلف بخاطر تخریب افغانستان و رنج دادن مردم بی دفاع از هیچ نوع سعی و تلاش دریغ نورزد که البته  مــیتوان گفت که پرتاب موشک هابه ولایت کنر نیز یکی از این  نمونه های مداخله درخاک افغانستان است, چون آنان میدانند که دولت افغانستان نسبت ضعف که دارد عکس العملی نشان نمیدهد.درهفته ء که گذشت رئیس جمهور کرزی  با صدور فرمان 163 فقره یی که باید سالها قبل صادرمیشد.مبارزه علیه فساد اداری, جمع آوری اسلحه غیر قانونــی برسی دوسیه های متهمین و..... را به وزارت های داخله, عد لیه, لوی حارنوالی امردادند که با تاسف باید گفت برای تطبیق وازبین بردن اینهمه بی سرو سامانی ها زمان بکار است که جناب رئیس جمهوربا این فرصت کمی که دارند نتوانند به اینهمه مشکلات که دا منگیر ملت است رسید گی نمایند .
ولی بازهم  امید است  درصورت که جدی روی مسئله تصمیم گرفته شود کمکی برای ملت افغانستان خواهد بود .دشمنان کشورکه هدف شان ناآرام ساختن  مردم این سرزمین است دربین مردم ما تبلیغ سو کرده و توسط یک عده ازافراد بیسواد زمینه های جرم و جنایا ت را فراهم میسازند که این نوکران زرخریدشان تجاوزعلیه کودکان معصوم, خشونت علیه زنان ,آدم ربایی و صدها جنایات دیگری را مرتکب میشوند.که تاکنون ازسوی
ارگانهای زیربط جلو چنین اعمال زشت گرفته نشده ووارسی از حال و احوال مردم چنان که لازم است نشده است. چنانچه دراین اواخر شاهد بد ترین جنایت ,تجاوز,بریک پسر12 ساله و آنهم درماه مبارک رمضان ,کشتن دودختر معصوم درولایت هلمند توسط پدر شان , به دار اویختن دختر 23 ساله, کشتن زنی درولایت  پــروان درمحضرعام به اتهام بد بودن , زبان بریدن ها, ازدواج های اجباری دختران ,کــه
بیشتــرباعث فرارآنان ازخانه میشود,که این جنایات  نابخشودنی را همه ازطریق  رسانه ها شاهد بوده ایم .
قابل یاد آوری است , دخترانیکه دست به آتش سوزی میزنند ویا ازمنزل فرار میکنند, آیا والدین شان ازآنها پرسیده اند که چرا چنین میکنند.؟اگر این موضوع رادرک کنند و با اطفال خویش بخاطر ازدواج باآنان مشوره کنند شاید دختران جوان خانواده به چنین عمل زشت دست نزنند وآنها رابامجبور ساختن به ازدواج های اجباری و یا صدها شکنجه های دیگرکه مردان خانواده به آنان روا میدارند , دست به خود کشی ویا فرار از منزل وادارنسازندوگرنه هیچ فردی با وجود دانستن عواقب ناگوار آن, خود را درمشکل نمی اندازد. بخاطربیرون رفت ازاین معضله  کار دربین خانواده ها بخاطر آگاهی آنان از قوانین وروش زندگی دراجتماع توسط مبارزین  خشونت علیه  زنان و تبلیغ از طریق بزرگان قوم و ملا امامان باید بسیارصورت بگیرد زیرا همین بزرگان قوم و ملا امامان مسا جد هستند که با وعظ وگفتار خویش مردم را رهنمایی  میکنند, چون
ملت افغانستان مسلمان وهمیشه تابع قوانین شریعت  اسلامی بوده و پیروی میکنند.
                                                                             28/7/2012

دشمن جان



محمد اسحاق "ثنا"
ونکوور، کانادا

دشمن جان
دیگر امید به این روز و روزگارم نیست
غمی گرفته به امسال کم ز پارم نیست
نخفته تا به سحر چشم من ز تنهایی
مرا چه صبح که صبحی به شام تارم نیست
ز بار غصه خمیده است قامتم چو کمان
ولیک کس خبر از زندگی و کارم نیست
بناز گر گزر از کوی من کنی روزی
به زیر مقدم تو جز دل گفارم نیست
اگر چه دشمن جان منی و میدانم
به جز وفا نکنم با تو کارزارم نیست
تراست کینه به همنوع یا دل آزردن
مرا به غیر محبت دیگر شعارم نیست
ثنا چه جای سرود و چه جای خندیدن
دریغ با کی بخندم مرا که یارم نیست

تهمینه کوهستانی: لبخند را با خود به افغانستان می برم


در جمع ورزشکاران افغانستان درالمپیک2012 لندن تنها یک دختر ورزشکار حضور دارد. تهمینه کوهستانی دررشته دوش 100متر نماینده افغانستان درالمپیک است.رادیو دویچه وله برای آشنایی با این ورزشکار زن، مصاحبه اختصاصی انجام داده است.
دویچه وله: فکر می کنی آیا در مسابقات المپیک برنده می شوی؟
تهمینه: قهرمان شدن آروزی هرورزشکار است؛ اما امکاناتی که در افغانستان داریم بسیار متفاوت است. در این مدتی که در اروپا تمرین می کنم، بسیار خوبی ها را یافتم. اگر این امکانات را می داشتیم، می توانستیم آرزوی مدال هم داشته باشیم.
من فکر می کنم حضور پیدا کردن برای تمام هموطنانم بالاتر از مدال ارزش دارد؛ چرا که من تنها دختری هستم که از افغانستان نمایندگی می کند.
دویچه وله: چند سال است که تمرین می کنی؟ و چطور تمرین می کنی؟
 
عکس: آرشیف - تهمینه آرزو دارد که یک آکادمی ورزش برای بانوان در افغانستان بسازد.
تهمینه: بیش از هفت سال است که تمرین می کنم. شش ماه قبل من به مسابقات لندن معرفی شدم. من در این شش ماه قرنطین بودم و هر روز در کمیته المپیک کابل تمرین می کردم.
دویچه وله: در افغانستان شرایط برای دختران نسبت به پسران محدودتر است. برای یک ورزشکار شرایط باز و به خصوص برای ورزش دوش لباس خیلی مهم است. با لباس های زیاد و امکانات افغانستان چطور تمرین می کنی؟
تهمینه: من در اروپا تفاوت هایی را هم در بعد اجتماعی، هم از بعد تخنیکی و تاکتیکی دیدم. اینجا از وقت کم ما می توانیم استفاده بیشتر کنیم. من در افغانستان با هر دو نوع مشکل روبرو هستم. وقتی از خانه حرکت می کنم تا استدیوم باید سه مسیر را پشت سر بگذرانم. وقتی که می خواستم به تمرین برسم با هزار مفکوره مواجه می شدم.
هر روز با مردمانی مواجه می شدم که بعضی هاشان من را حمایت می کردند و برخی ها هم از من نفرت داشتند.
ما فقط همین شش ماه را توانستیم به خوبی از استدیوم المپیک استفاده کنیم. با وجود این که به امر رییس المپیک، استدیوم در اختیار ما بود و کس حق نداشت وارد شود، بعضی روزها بود که مربی های ما با مردم جنگ می کردند. کسانی می آمدند آنجا می نشستند و حرف های بد می گفتند. با آن هم، می توانم بگویم که من بیشتر با مشکلات اجتماعی دست و پنجه نرم کردم تا مشکلات تخنیکی.
نمی خواهم بگویم که چرا مردم ما نمی پذیرد. چون کاملا وارد یک مرحله جدید بعد از چند دهه جنگ شدیم و من توقع بیشتر از این از ملتم ندارم... و هرچیز زمان کار دارد. شاید بعد از یک مدت زمان درک کنند.
دویچه وله: خانواده ات چگونه با تو رفتار می کند؟ حمایت خانواده چطور است؟
صدف رحیمی، یک بوکسر زن افغان - زنان ورزشکار در جامعه افغانستان با مشکلات زیادی روبرو هستند.
تهمینه: خوشبختانه اعضای خانواده از همان گام های نخستین با من همراه بودند. تشویق و انگیزه های آنان بود که من را به اینجا رساند. تنها کسی که زیاد تشویق کرد، پدرم بود و گفت که راهی را که انتخاب کردم اشتباه نیست و با تمام وجود باید تلاش کنم. پدرم می گوید باید انگیزه باشی برای دیگر دختران افغان که خود را برای مسابقات بعدی آماده بسازند و هر کدامشان بخواهند تهمینه باشند.
دویچه وله: آیا در دیگر رشته های ورزشی هم فعالیت داری؟
تهمینه: من دانشجوی سال سوم تربیت بدنی پوهنتون تعلیم تربیه کابل هستم. بسکتبال هم بازی می کنم با دیگر بازی ها هم کمی آشنایی دارم.
دویچه وله: کمی از خودت بگو. چند ساله هستی؟
22 ساله و متولد کابل هستم؛ اما اصالتا از ولایت کاپیسا هستم. وقتی ما برای مسابقات می آییم یک ورزشکار باید از آن ملتش باشد. من هیچگاه خود را به یک ولایت مختص نمی سازم. من در بعضی انجمن های اجتماعی هم اشتراک می کنم و به نویسندگی هم علاقمندی دارم.
دویچه وله: چه تجربیات خوبی را از اروپا با خود به افغانستان می بری؟
تهمینه: آنچه که زیاد برایم مهم بوده، لبخند بوده است. هیچگاه ندیدم مردم اینجا عصبانی باشند. هر وقت به همدیگر لبخند می زنند. متاسفانه ما این رقم فرهنگ را در مملکت خود نداریم. ما همیشه با عصبانیت برخورد می کنیم و یکدیگر را نمی پذیریم. این ها همدیگر را می پذیرند؛ اما ما همیشه می خواهیم خود را از یکدیگر بلندتر بگیریم.
دویچه وله: چه آرزو داری؟
تهمینه: قبلا آرزویم این بود که به مسابقات المپیک راه پیدا کنم. حالا می خواهم فرهنگ ورزش را باید در کشورمان به جریان بیندازیم. هرکس نه به عنوان قهرمان بلکه برای سلامتی باید ورزش کند. می خواهم خانم ها را به ورزش سوق بدهم. وقتی بر می گردم، دوست دارم که یک اکادمی داشته باشم و زمینه ورزش را برای خانم ها آماده بسازم.
مصاحبه کننده: نادیه فضل
ویراستار: عاصف حسینی

ما زنان بخاطر اشتراک تهمینه کوهستانی در المپیک 2012 لندن افتخارمی کنیم

قــندی گل در المپیــک لنــدن

به فـــرمـــان محـــترم حـــامـــد کـــرزی و تائـــید شیـــخ المشــایخ مــولــوی کشـــاف رئیس شـــوری علمـــای افغــــانســـتان قنـــدی گل به نمـــاینـــدگی از زنان ورزشــــکار کشـــور در المپیـــک لنـــدن اشـــتراک ورزید.
گرچه نظر به فتوای شوری علمای افغانستان در اسلام فقط سپورت های رزمی چون پهلوانی ، کله جنگی ، شمشیر جنگی ، تیراندازی ، شتردوانی ونیزه بازی که مسلمانان از آنها برای حراست سرزمین اسلام در مقابل کفاربتوانند استفاده برند مجاز است و سایر انواع و اقسام سپورت ها جایگاه میان حرام تا مکروه دارند.
فوتبال به علت گذشته ننگین و اهانتبار آن به اسلام در دوران یزید حرام مطلق است و بازیگر آن هیزم جهنم خواهند بود و سپورت های چون دویدن و خیز زدن در جمع ورزش های مکروه قرار میگیرند چون دویدن و خیز زدن در اصل خصلت سگان است و انسان که اشرف مخلوقات است و ملائک به پای او به سجده افتاده نباید خود را با سگ و پشک همطراز سازد.
ازینرو شیخ المشایخ مولوی کشاف اصلاً مخالف اشتراک قندی گل در المپیک لندن بودند ولی از آنجایکه ایشان بنا بر معاذیر شرعی در مورد قتل و کشتار اخیر برادران ناراض کرزی نتوانستند اظهار نظر کنند و اگر حالا مانع اشتراک قندی گل به نمایندگی زنان ورزشکار افغان در المپیک لندن می شدند خطر این می رفت که سؤ تفاهمی به میان آمده و زنان افغان می پنداشتند که خدای ناخواسته محترم مولوی کشاف با آنها کدام خصومت و دشمنی دارند.
لهذا مولوی کشاف فرمان کرزی مبنی بر اشتراک قندی گل در المپیک لندن را تائید فرموده و آنرا با یک شرط اسلامی و افغانی مزین ساخته فرمودند که قندی گل باید به کوری چشم دشمنان اسلام با حجاب اسلامی و چادری افغانی درین مسابقات اشتراک ورزیده و به جهانیان نشان دهد که حجاب اسلامی و چادری افغانی هرگز مانع اشتراک زنان در فعالیت های اجتماعی و حتی ورزشی نشده بلکه برعکس زن مسلمان خود را در زیر آن چون در شکم مادر آزاد احساس کرده و از چشم چرانی های مردان هوسباز غیر مسلمان در امان خواهند بود
با تقـــــــــديم حــــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی