آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Monday, April 9, 2012

پروانه کاظمی که برای صعود انفرادی به قله 8 هزار و 848 متری اورست راهی نپال شده


بانوی هیمالیانورد تهرانی به کمپ اصلی اورست رسید
91/01/21 - 18:04
خبرگزاری فارس: بانوی هیمالیانورد تهرانی که 8 فروردین‌ماه برای صعود به قله اورست عازم کشور نپال شد، هم اکنون در کمپ اصلی اورست مستقر است.
به گزارش باشگاه خبری فارس«توانا»، پروانه کاظمی که برای صعود انفرادی به قله 8 هزار و 848 متری اورست راهی نپال شده، 17 فروردین‌ماه وارد کمپ اصلی اورست شده و تاکنون برای هم‌هوایی در این کمپ به سر می‌برد.وی برای صعود به قله اورست تا پایان اردیبهشت‌ماه فرصت دارد، چراکه پس از این زمان بارش‌های موسمی در منطقه شروع شده و فصل صعود به اورست به اتمام می‌رسد.کاظمی پیش از این به قله 8 هزارمتری ماناسلو صعود کرده است.در حال حاضر چند گروه از استان تهران در کمپ اصلی اورست برای صعود به ارتفاعات منطقه مستقر هستند.مسئول کمیته هیمالیانوردی هیئت کوهنوردی استان تهران در خصوص صعود پروانه کاظمی به اورست گفت: صعود انفرادی به قله اورست بسیار دشوار است و این کوهنورد برای صعود به بلندترین قله دنیا نیاز به آمادگی بالایی دارد.
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان
voiceofwomenafg@yahoo.com                     

اولین رییس جمهور زن درمالاوی

اولین رئیس جمهور زن مالاوی سوگند یاد کرد
خبرگزاری فارس: "جویس باندا" اولین رئیس جمهور زن مالاوی بعد از درگذشت رئیس جمهور سابق این کشور امروز برای تصدی این سمت سوگند یاد کرد.به گزارش فارس به نقل از الجزیره، "جویس باندا" معاون رئیس جمهور سابق مالاوی بعد از درگذشت بینگو وا موتاریکا رئیس جمهور سابق این کشور برای تصدی این سمت سوگند قانونی ادا کرد.
باندا (61 ساله) در سخنانی در مراسم تحلیف که در مقر جمعیت ملی در پایتخت برگزار شد، گفت که آینده این کشور را با امید و ایجاد روح وحدت خواهد ساخت.
رئیس جمهور جدید مالاوی که از فعالان حقوق زنان نیز به شمار می رود، احتمالا در سمت جدید خود با چالش هایی همراه خواهد بود، چرا که در سال 2010 از حزب ترقی خواه لیبرال که حاکمیت این کشور را بر عهده دارد، کناره گیری کرده بود و انتخاب وی به عنوان رئیس جمهور جدید می تواند با چاش هایی همراه باشد.
البته این نگرانی ها با تایید باندا از سوی مقامات ارشد سیاسی و نظامی در این کشور فروکش کرده است. رهبران احزاب مخالف دولت نیز در تایید وی خواستار تسریع در روند تحلیف وی شده و بیست تن از اعضای حزب حاکم نیز که ریاست آن قبلا بر عهده موتاریکا بوده، از وی حمایت کرده اند. بیشتر مردم مالاوی نیز از انتخاب باندا به این سمت استقبال کرده اند، بویژه کسانی که موتاریکا را رئیس جمهوری مستبد و لجوج می دانستند.
به این ترتیب باندا اولین رئیس جمهور زن در کشورهای آفریقای جنوبی و دومین رئیس جمهور زن در تمامی آفریقا شد، انتظار می رود وی تا سال 2014 که قرار است انتخابات در این کشور برگزار شود، قدرت را در دست داشته باشد.
بینگو وا موتاریکا رئیس جمهور 78 ساله مالاوی روز پنجشنبه دچار عارضه قلبی شد و منابع دولتی تاکید کردند که وی روز جمعه درگذشت.
رئیس جمهور جدید مالاوی جویس باندا اولین زن در جنوب آفریقاست که به این مقام رسیده است .
در تظاهرات ضد دولتی در سال گذشته به بازداشت های او در اولین روز از ریاست جمهوریش با اخراج رئیس پولیس که
خودسرانه وتیراندازی به طرف جمعیت و کشتن 19 نفر متهم است به " پاکسازی" اساسی دست زده است.

http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان
voiceofwomenafg@yahoo.com                     

اکنون به علت وجود یک دولت اسلام‌گرا و ترس از خصومت آنان با حقوق زنان، بحث‌ها شدت بیش‌تری گرفته‌اند




مرگ نوجوان مراکشی توجه را به حقوق زنان جلب کرد
پرونده امینه توجه افکار عمومی را به ماده تقریبا ناشناسی از قانون جزایی مراکش جلب کرد، بند 475، که مترادف مبارزه برای حقوق زنان شده است. طبق این قانون، که از قوانین جزایی اسلامی و عهد استعمار فرانسه ریشه گرفته، اگر کودک و فریب‌دهنده وی به ازدواج رضایت دهند، مجرم از تعقیب قضایی مصون می‌گردد و تنها اگر ازدواج لغو شود، وی مجددا تحت پیگرد قرار می‌گیرد.
شهرزادنیوز: روزنامه‌ای مراکشی از مردی دعوت کرد تا در مصاحبه‌ای شرکت کند؛ این مرد پس از تجاوز به دختری 16 ساله اجازه یافته بود با این دختر ازدواج کند؛ این دعوت موجب شد تا مسئله حقوق زنان به مسئله روز تبدیل شده و دولت مراکش برای حمایت بیش‌تر از زنان تحت فشار قرار گیرد.
این مرد در میزگرد مربوط به این دختر نوجوان، امینه فیلال، که پس از حکم دادگاه مبنی بر ازدواج با متجاوز، خودکشی کرد، شرکت نکرد. میزبان این میزگرد روزنامه معروف مراکشی، الماسایی، بود که از بسیمه حکائویی، تنها وزیر زن کشور، نیز دعوت کرده بود.
گروه‌های حقوق بشر مراکشی دعوت از مرد را به انتقاد کشیدند و آن را دلیل دیگری بر ناتوانی دولت و سیستم قضایی خواندند.
خدیجه ریاضی، رئیس انجمن حقوق بشر مراکش
، گفت: "از این مرد نباید دعوت می‌شد، و مهم‌تر از آن نباید آزاد می‌شد. امینه مرده است، او دیگر مشکلی ندارد، و همه‌اش تقصیر سیستم قضایی است."
این مردی که از او اسم برده نشده است، تجاوز به امینه یا واداشتن وی به ازدواج را انکار کرده است.
طبق آمار رسمی، بیش از 41 هزار ازدواج در مراکش در سال 2010 شامل دختران خردسال می‌شود که نسبت به سال پیش 25 درصد افزایش یافته است.
پرونده امینه توجه افکار عمومی را به ماده تقریبا ناشناسی از قانون جزایی مراکش جلب کرد؛ بند 475 که مترادف مبارزه برای حقوق زنان شده است. طبق این قانون، که از قوانین جزایی اسلامی و عهد استعمار فرانسه ریشه گرفته، اگر کودک و فریب‌دهنده وی به ازدواج رضایت دهند، مجرم از تعقیب قضایی مصون می‌گردد و تنها اگر ازدواج لغو شود، وی مجددا تحت پیگرد قرار می‌گیرد.
کارشناسان در مراکش می‌گویند که این قانون فقط در مورد "فریب" فارغ از خشونت یا "فاسد کردن" افراد صغیر قابل کاربرد می‌باشد.
میشله زیاری، وکیل مراکشی متخصص در قوانین جزایی، می‌گوید: "برخلاف گزارش روزنامه، ماده 475 مطلقا به ازدواج متجاوز با قربانی‌اش ربطی ندارد. این قانون فریب کودکان را ممنوع می‌کند و در موردی صادق است که دختری با مردی از خانه‌ فرار کند – بدون تهدید یا نیرنگ – و زمانی که وی با آن مرد ازدواج کند، مرد از تعقیب جزایی مصون خواهد بود."
با آشکار شدن جزئیات در مورد تعدادی از زنانی که ماده 475 در مورد آن‌ها به کار رفته است، تعداد امضاهای یک دادخواست آنلاین که در نظر داشت 250 هزار امضا جمع کند، سه برابر شده است.
حنانه جازوآنی، خبرنگار "یابیلابی"، یک وب‌سایت کازابلانکایی، می‌گوید: "مشاهده تعداد زنان تظاهرکننده برای امینه در خیابان‌ها تکان‌دهنده بود. تلاش‌های مراکش در قلمرو مبارزه با خشونت علیه زنان بسیار عقب‌مانده است. قانونی علیه خشونت خانگی وجود ندارد، رابطه جنسی خارج از ازدواج قابل مجازات است، یعنی اگر متجاوز دادگاه را متقاعد کند که رابطه جنسی بر اساس رضایت انجام گرفته است، قربانی تجاوز قابل پیگرد است؛ این ماده ناشناس 475 که بر اثر این پرونده توجه به آن جلب شده، به قاضی‌ها اختیار می‌دهد که حکم ازدواج کودکان را صادر کنند."
وضعیت زنان در مراکش پیچیده است: ساکنین شهرهایی مثل کازابلانکا مثل اروپایی‌ها لباس می‌پوشند و رفتار می‌کنند، در حالی که بسیاری از مناطق روستایی – از جمله شهرهای شمالی مثل لاراچه، محل زندگی امینه – هم‌چنان محافظه‌کار باقی مانده‌اند.
اسلام‌گرایان افراطی در سال 2003، که بمب‌هایی در کازابلانکا منفجر شد، مورد حمله قرار گرفتند، که منجر به ساکت کردن افراط‌گرایان و افزایش خواست اصلاحات برای حقوق زنان شد. طبق یک قانون جدید خانواده، به نام "موداوانا"، مصوبه سال 2004، قرار بود به زنان حقوق بیش‌تری داده شود و در قانون اساسی سال 2011 برای "مردان و زنان حقوق مساوی مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی و آزادی" گنجانده شده است.
به گفته جازوآنی: "موداوانا برای آن ایجاد شد که حقوق زنان بیش‌تر شود، اما این پاسخ به مشکلات زنان نیست. این قانون از آغاز عادلانه نبوده و در آن شکاف‌های زیادی وجود دارد."
اریک گلدشتین، از دیده‌بان حقوق بشر، می‌گوید: "رسوم و سنن اجتماعی عقب‌مانده‌ای وجود دارند و نیروی پلیس برای رسیدگی به شکایات در مورد خشونت خانگی آموزش ندیده است. باید این خواست سیاسی از طرف دولت وجود داشته باشد که برای مبارزه با خشونت خانگی در قوانین خانواده اصلاحاتی انجام دهد. طبق آمار این پدیده در مراکش گسترده است."
به گفته کارشناسان، علاوه بر مشکلات موجود در چارچوب قانونی، تفسیر قانون توسط قاضی‌ها مانعی بر سر راه زنان است. گلدشتین می‌گوید: "آن‌ها در پرونده‌های تجاوز یا خشونت خانگی بر وجود شواهد پزشکی اصرار دارند و اهمیت لازم را به شهادت شاکیان نمی‌دهند."
دولت مراکش در پرونده امینه از سیستم قضایی دفاع کرد. حزب حاکم "عدالت و توسعه" که سال پیش انتخاب شد، برای قصور در اعمال مجازات علیه وی یا شوهر امینه، و همچنین برای قصور در انتصاب وزرای زن مورد انتقاد قرار دارد.
گلدشتین می‌گوید: "اکنون به علت وجود یک دولت اسلام‌گرا و ترس از خصومت آنان با حقوق زنان، بحث‌ها شدت بیش‌تری گرفته‌اند."
به گفته جازوآنی: "امینه اولین نفر نیست – زنان زیادی بوده‌اند که خود را به خاطر ازدواج اجباری کشته‌اند. باید پرونده امینه را در پرتوی این مسئله ببینید که نسبت به حقوق زنان در مراکش در حال حاضر، و به دلایل موجه، نگرانی‌های زیادی وجود دارد." 
برگرفته از سایت گاردین

قتل مرموزدو خواهر جوان در شهرهرات

دوشنبه ٢١ حمل ١٣٩١ ساعت ١٥:٥٥
دو خواهر در شهرهرات به گونه مرموزی ازسوی مردان مسلح ناشناس با شلیک گلوله به قتل رسیدند.

مسئولان پولیس درهرات می گویند؛ این حادثه شب گذشته (شنبه) در قریه "کل خرمای" ولسوالی گذره پس از آن رخ داد که شش مرد مسلح ناشناس بالای یک منزل مسکونی هجوم بردند.
به گفته سمونمل علی احمد دشتی آمرکشف قوماندانی امنیه هرات افراد حمله کننده دو خواهربه نام های طلیسه 18 ساله و فروزان 31 ساله را هدف شلیک مرمی قراردادند و سپس، از محل متواری شدند.
شماری از نهاد های حقوقی در ولایت هرات سال گذشته (1390) را خونین ترین سال، در رابطه به قتل های مرموز زنان ودختران در این ولایت می دانند.
او افزود:" براساس بررسی های انجام شده، این حادثه بدنبال خصومت های شخصی صورت گرفته است".
شماری از نهاد های حقوقی در ولایت هرات سال گذشته (1390) را خونین ترین سال، در رابطه به  قتل های مرموز زنان ودختران در این ولایت می دانند.
در سال پیش، نزدیک به 40 تن از زنان ودختران به دلایل نامعلومی از سوی مردان ناشناس کشته شدند.
با این وجود از آغاز سال جدید خورشیدی، این اولین مورد از قتل های مرموز دختران جوان در هرات است که رخ می دهد.
شماری از شهروندان هرات، خواهان توجه جدی نیروهای امنیتی برای گرفتاری عاملان این نوع واقعات شده اند.
مقام های امنیتی در هرات ادعا می کنند که در جریان سال گذشته (1390) بیش از 100 تن را به اتهام واقعات قتل درهرات بازداشت کردند که دوسیه هایشان به ارگان های عدلی و قضایی واگذار شده است.
قدیر شاهین – هرات
خبرگزاری بخدی
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

وحشت نا بخشودنی دربرابرزنان مظلوم ولایت خوست

يک زن در خوست سربريده شده است
خبرنگار هدايت الله خوستى .Apr 9, 2012 - 17:32

هرشخصیکه زنان معصوم را می کشد انسان نه ،بلکه حیوان خونخواراست.

شهر خوست ( پژواک ٢١ حمل ٩١): يک خانم در ولسوالى عليشيرو ولايت خوست ،سربريده شده است.
 گل جان قوماندان امنيه اين ولسوالى به تاريخ ٢١ حمل به آژانس خبرى پژواک گفت که اين واقعه، شام گذشته در منطقه پړوخيل ُرخ داده است.
 وى افزود که خانم کشته شدن ٤٠ سال عمر داشت و جسدش صبح امروز در کشتزار هاى بيرون از منزلش دريافت شده است.
 گل جان ميگويد که شوهر خانم کشته شده و همچنان زن دومى اش به اتهام قتل بازداشت شده و در حال حاضر در ولسوالى عليشيرو تحت تحقيق قرار دارند.
 مصطفى يک باشنده قريه پړوخيل ميگويد که خانواده ياد شده؛ باشنده گان اصلى اين قريه نبوده، بلکه دو ماه قبل ،از کدام محل ديگر به اين منطقه آمده بودند.
 وى افزود که هميشه در اين خانه منازعه وجود داشته و جنگ ُرخ ميداد.
 به گفتۀ وى، شايد قتل ياد شده نتيجه همين خشونت ها باشد که از طرف يکى از اعضاى خانواده صورت گرفته باشد.
 خاور اميرى رئيس امور زنان ولايت خوست به آژانس خبرى پژواک پذيرفت که يک زن در ولسوالى عليشيرو سربريده شده است. اما در مورد اينکه چگونه و از طرف چه کسى کشته شده است، معلومات نداشت.
 گفتنى است که در اين اواخر واقعات قتل زنان و همچنان خشونت عليه زنان در ولايات جنوب شرقى افزايش يافته است.
 به اساس معلومات دفتر کميسيون مستقل حقوق بشر در حوزه ياد شده، طى سه ماه گذشته؛ هشت خانم بنابر دلايل مختلف در ولايات پکتيا و خوست کشته شده اند..
 واقعه اخير هفته گذشته در ولسوالى شواک ولايت پکتيا ُرخ داد، به گفتۀ مسوولين محلى، يک خانم به اساس فيصله قومى از طرف دو تن از مردان خانواده اش به اتهام اينکه گويا با شخص ديگر رابطه نامشروع داشت، کشته شد.
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

روسها وافغانها کمیل رادرشب عروسی اش با پنج تن دیگربردند

قسمت پنجم
محشر

نویسنده: بشیراحمد غزالی از ولایت بغلان
{ پد رمحض خدا برایم رحم کن !
گناهم چیست و چرا ا ینهمۀ مردم ما نند گرگ درندۀ بجا ن من افتیده اند
آ یا د ختر دیگری درد نیا نیست که بسراغ اوبروند ومرا که ازاین زندگی بیزارم نیا زارند!
پدر!
اگر وجود من با لا یت سنگینی کرده واگر از بودن من درخا نه ات بیزاری مرا بکش
وبد ون کفن ود فنی بدریا بیا ندازولی هرگزد ستم را بد ست د یگران مده !
پدر اگر از وجود من به عنوا ن فرزند ت عار داری
اگر زند گی رسوایم ما یۀ  شرمسا ری ات ا ست واگروصلۀ ننگی بردامن علیا ی شرف عزت وعصمت خا نوا د گی ات هستم فقط به حیث یک خد مۀ دلسوز وصا د قیکه تا پا یا ن عمر با تحمل هر رنج وفشا ری درخد متت با شد
بپذ یر!
در د نیا دخترا ن بی پناه وخا نما ن سوختۀ زیا دی هستند که  مرد مان شریف وبا عزت
به آ نها پناه میدهند و عزت وعفتش را نگهمیدارند.
تو نیز با آ ن عطوفت ومهربا نی پد ری وآ ن احسا س د ستگیری از افتا دگا ن که داری
مرا به حیث یک دختر بر پناه پناهم بده!
پدر!
من دختر تباه وغرق شدۀ توهستم    
غرق شدۀ که در میا ن طوفان غم وامواج مصا ئب دست وپا میزنم.
به هرسو میبینم طوفا ن است به هر سو میروم مرگ.
ساحل نجا تی برایم نیست به د ستگیری تو امید وارم بتو محتا جم
مرا از خا نه ات بیرون مکن !
                                            (دختر محتاج وبی پناه تو شهلا)
دیگر قلب نازک ونا توا نش در فشا ر غمها ی زند گی بفریا د آ مد.
سرببا لین نهاد وبر نگونسا ری اش آنقد ر گریست که در ود یوار برایش گریستند .
طنین جا نفرسا ی نا له اش به دهلیز واز آنجا به اطا قیکه پدرش نشسته بود پیچید.
مادر وخواهرش نبیله شتا با ن آ مدند .
شهلا زار زار میگریست وآ نها هم میدانستند برای چه میگرید.
ما درش اورا درآ غوش گرفت د ستی بر موها ی ژولیده و پریشا نش کشید وگفت :
{ دخترم امید د لم تونور چشم وا مید زند گی ما هستی اگر جها نی از زر وزیور را بپا یت بریزند وترا بخواهند راضی نخوا هم شد تا آنکه خو د ت راضی نباشی}
درین حا ل پدرش نبیله را صدا زد که چه شده ؟
نبیله نا مۀ شهلا را برایش داد وا و که مرد رحیم ومهربا نی بوداز مطا لعۀ آن د لش
بیتا ب شد ودر حا لیکه نا مه را در د ست داشت شتا با ن نزد شهلا آمد
اورا درآ غوش کشید وبتسلا ی دلش پردا خت :
{ خانه از توست وهمۀ ما در خد مت توهستیم آ نچه تو بخود تلقین کردۀ چنین نیست من یک ملا حظه داشتم نه یک امر وتصمیم جدی}
دیگر خاطر من وشهلا آرام شد وشهلا که سرش را ازروی زانوها یم بر میداشت  گفت :
مریم تو خیلی مهربا نی وبه مهربا نی تو محتا جم چند روزی با من بمان تا ببینیم سرنوشت چه میشود.
نگرانی او بیشتر از با بت پدرم بود تا با ر د یگر بخواستگا ری اش برای حشمت نیا ید.
با عجز وا لتما س از من خواست تا پد رم را سر جا یش بنشا نم ومن هم برایش قول داد م
که چنین کاری را میکنم
ولی چنین نشد
پد رم در جا یش نشست اما ما درم را که نمید انم چه افیونی داده بود ند بپا خا ست.
با ور ها وانگیزه های زیا د را بخود تلقین میکرد که گوئی اگر چنین نشود چنا ن میشود.
هر قدر سعی کرد م نتو انستم ما نعش شوم تا سر انجام روزی با توش وتوان زیا دی
به خواستگا ری شهلا روا ن شد ومرا هم جبرا با خود برد وشهلا که هرگز گما ن نمیکرد بخوا ستگا ری اش آمده با شیم از د ید ن ما خوشحا ل شد
شا ید برا ن بود که برای با زگشتش به خانه آ مده باشیم .
ما د رم سرش را درآغوش کشید ورویش را بوسید وشهلا درحا لیکه د ستها ی مادرم را میفشرد از پد رم گله وگله گذاری آ غاز کرد و ما د ر بیمروت من بجا ی آ نکه ا رزش به
وفا ، پاسداری ، و احسا سا ت اوبدهد گفت چه فرقی میکند د یگران نی حشمت .
وشهلا که از این حرف غیر منتظرۀ ما درم به حیرت افتیده بود جواب داد:
عمه جا ن فکر نمیکرد م وهرگز بر آ ن نبود م  که تو هم ما نند شوهرت با تیغ بسراغم آ مده باشی!
تو رشتۀ جا ن منی توعمۀ ام هستی وبا ید برایم د لسوز ومهربا ن باشی .
من گما ن کرد م  آمدۀ که مرا دوبا ره خا نه ام ببری ومن که د ر انتظا رچنین پیشنها د ومهربا نی شما بود م همین الآ ن بر میگشتم  خا نه ا م وتا پا یا ن عمر در خد مت تا ن
میبود م .
اما افسوس که چنین خیا لی در سر تا ن نیست .
نمیدانم چه شد که همه چیز را یکباره فراموش وعطوفت و مهر با نی ات را کشتۀ!
من ا ز تو ا مید آ نرا داشتم تا در چنین روزیکه همه برفرقم میکوبند ودرمیا ن موج ازغمها ومصا ئب زند گی میلولم د ستم را بگیری و بفریا د م برسی نه آ نکه خنجرزهرآگین دیگری بر قلب خونین وداغدارم فروببری .
شد ت جوا ب شهلا ما درم را تا حدی سر جا یش نشا نید به د لجوئی اش پردا خت واز راه نرمش ومدارا پیش آ مد ازخوبی های حشمت گفت .....
ولی او که د یگر موج هوسی در د لش نما یا ن نبود فریا د زد:
نه عمه محض خدا د یگر از حشمت چیزی مگو آخر به  ا و ضرورتی نیست
من با تو میروم وبرایت خد مت میکنم  ازا ین حرفها نفرت جا ودا نی دارم وبه توهم خوب نیست که ازعروس فرزند ت برای د یگری خوا ستگا ربا شی.
آ نها یکه از طرف حشمت میآ یند ومیروند ربطی به فرزند ت ندارند تا از حرف شا ن
حیا کنند ولی تو وشوهرت که پدر مادر شوهر من هستید به کدا مین وجدا نی زبا ن
تا ن به چنین حرفهای باز میشود..... 
آ خر حشمت برادر کمیل نیست  تا مرا برای او بخواهید
آخرین حرف من اینست که من شوهرنمیکنم وهر کسی بعد ازین در مورد حشمت یا کس دیگری چیزی بگوید دشمن منست.
وتو عمه هرگاهی شنید یکه کس دیگریرا قبول کرده ام میتوانی نفرینم کنی.
من بتو عهد میبند م تا زنده ا م در فراق فرزند ت اشک بریزم و ا سمی هم از شوهر د یگری بر زبا ن نیا ورم.
وما درم که چشم به چشما ن گیرا واشک آ لود شهلا دوخته بود گفت نه د خترم ما خواها ن
بر گشت شریفا نه و قا نونی تو هستیم ومیخواهیم آ نگونه که بسیا ری از عروسا ن
شوهرمردۀ ما نند تو پی بخت و اقبا ل دیگری میروند توهم ما نند آ نا ن زند گی ات رادوباره آبا د کنی وما برای آن ترا برای حشمت  خواها نیم که اگر جای توکس د یگری  دران حویلی  بیا ید شا ید ما نند تو برا ی ما مهربا ن نبا شد 
شهلا که از شد ت خشم میلرزید جواب داد :
این بمن ربطی ندارد که آ ن دیگری کیست وبا شما چه کا ری میکند.
آ نچه من میدانم اینست که نه حشمت را قبول دارم ونه ازطریق او میتوانم خد متگا ر شما
با شم.
من از حشمت واز هر مرد یکه د لی بهوا ی من دارد بیزارم ونفرت جاودانی دارم.
گرچه راه ورسم زند گی همینست که با ید شوهر کنم جوا ن هستم وشا ید آرزوی زند گی بهتری را داشته باشم اما نمیدانم چرا یک وحشت نا مرئی ودلشکنی تهد ید م میکند
وحشتی که درشب قتل کمیل برایم دست داد ه بود چراغیرازکمیل ازهمه چیزحتی ازخودم بیزارم
چرا فکر میکنم کمیل زنده است وهرآ ن انتظار برگشتش را دارم.
شهلا با ادای این جملا ت ازپا ا فتید ود یگر یارای حرف زدن برایش نما ند د ستی روی سینه اش که همیشه در چنین حا لتی بدرد میشد گذاشت وازما دورشد .
من بد نبا لش رفتم تا ا ز طرف ما درم معذرت بخواهم
سرش را بحا لت بدی روی زمین گذ ا شته آ هسته آهسته نا له میکرد
سرش را درآغوش کشیدم وهردو با هم زیاد گریستیم .
واقعا جای آن بود تا همه برایش میگریستند زیرا پد رش از رفت وآمد مردم خسته  شده بود عمه اش بیشترازدیگرا ن بجا ن اوا فتیده بود وحشمتیا ن تصمیم داشتند تا ازهررا ه ممکن اورا با خود ببرند وتنها من نا توا ن ما ند م که به عنوان خواهر شوهرش برایش دلسوز ومهربا ن بودم.
ما د رم در اطا ق د یگری با پد ر وما د ر او صحبت داشت واصرار میورزید تا حتما
شهلا را به حشمت بدهند .
سرا نجام کا ر به آزرد گیها کشید وما درم به پشتوانۀ حشمتیا ن به زور گوئی ها در مقا بل پدرشهلا که برادرش هم بود پرداخت.
بگونۀ که ما د رم با جد یت تما م دربرابرش ایستا دواظها رکرد که یا شهلا یا سهمیۀ
که از پدرم نزد توست : 
ماما یم که هرگز ا نتظا ر شنید ن چنین حرفی را ازا و نداشت سری بعلا مت حسرتی تکا ن داد ودرسکوت اندوهبا ری فرو رفت.
سکوت ووحشتش از آن نبود که خواهرش حق خودرا میگیرد بلکه متأ ثر ازآ ن بود که چرا خواهرش بیا د هیچ چنین دشمنی خونینی را با برادرش براه انداخته است .
اودر حا لیکه د ستی برریش انبوه وپریشا نش میکشید گفت:
حرفی ندارم من وتوا ز یک پد ر وما دریم وتو حق مشروعی در میرا ث پد رم که
سرپرستی آن بد وش منست داری.
من هرگز میل غصب آ نرا نداشته ام وندارم ونمیخواهم ما نند مرد میکه خوا هرا ن
شا نرا از همه چیز محروم مید ا نند حق ترا نا دیده بگیرم .
توحق معینی داری ومن هم حق معینی
وا ین سر پرستی که من ازاملا ک پدری ا م دارم بدان معنی نیست که همه چیز را از خود م بدانم وبه دیگرورثه ها حقی قایل نشوم
هرلحظۀ که بخواهی همه چیز را برا یت میسپا رم وحتی حا ضرم سهمیۀ خود م را هم برایت بدهم زیرا این حقی نیست که من بتو میدهم بلکه سهمیست که پرورد گا رعزیزآنرا
برایت دا د ه ولی اگر بخواهی در برابرآ ن فرزند خود را بتو میبخشم  اشتباه میکنی
من د نیا را بتار موی شهلا معا مله نمیکنم .
شا ید توبران با شی که با گرفتن حق خود ا ز من زند گی مرا تنگ ترکنی ومجبورم 
بسازی تا برای نجا ت از وحشت فقر دخترم را بتو بدهم
اما چنین نمیشود وهرگز....
زیرا من ازان مردانی نیستم که برای رسید ن به زند گی بهتر حیا ت دیگرا نرا خراب کنم روی دل ود یدۀ موجود پریشا ن وچشم بین خود پا بگذارم و اورا قربا نی کنم تا خود م آرا م با شم .
نه هرگز چنین نیست ونخواهد شد.
میدانم خواهراگر توزمینی راکه با آ ن زند گی بخور نمیری دارم  ازمن بگیری به چه مشکلی مواجه میشوم
میدانم شا ید بیشتر ازین درما نده و نا توان شوم ولی قرآن میگوید که خداوند اول به آنها یکه حا مل رزق شا ن نیستند روزی میدهد بعدا بمن وتوکه چنین طماع و پرتلاش هستیم
من یک لحظه افسرد گی شهلا را با د نیا یکه توبران د لبستۀ برابر نمیدانم
چه رسد به آنکه موجود عزیزی رادربرابرچیزیکه ارزش یک قطره اشک اورا هم ندارد معامله کنم.
بیا وقبل از اینکه روی شهلا وحشمت فیصلۀ صورت بگیرد همه چیزی راکه از پدر مرحومم با قی ماند ه بتو میسپا رم
بیا هرقدر که میخواهی بگیر ولی د یگر چنین هزیا ن مگو.
ادامه دارد ---

اولین تصاویر ویدیویی ازخانواده بن لادن دردوران حبس


تلویزیون" العربيه " روز یکشنبه 8-4-2012 اولین تصاویر ویدیویی از خانواده اسامه بن لادن رهبر سابق القاعده در دوران حبس در پاکستان را پخش کرد