آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Sunday, April 8, 2012

روسها کمیل رادرشب عروسی اش با پنج تن دیگر بردند

قسمت چهارم
مشحر
نویسنده: بشیراحمد غزالی از ولایت بغلان
(دختر عزیزم !
با رفتن کمیل دل ود نیا وحا صل زند گی ا م بر با د شد
د یگرامیدی از این د نیا ولذ ت های آن ندارم کمیل رفت وتوهم رفتی که دیگر بر نگشتی وبایست هم بر نمیگشتی.
زیرا آ ئین زند گی وراه ورسم روز گار همینست که هر جوا نی بعد از مرگ همسرش راه ورسم دیگری میگیرد وتو نیز جوا نی وشوهر مرده ومیتوا نی راهی بروی که زنان شوهر مردۀ ما نند تورفته اند واگر چنین نخواهی شاید مجبورت کنند.
شاید امروز یا فردا سرنوشت د ست ترا بد ست دیگری بسپارد ومیدانم چنین کاری میشود .
ومن که اکنو ن محکوم به یک زندگی درد ناک ومحنتبا ری هستم ودر میا ن صحرای
بیحا صل وسیل زدۀ زندگی ام تشنه وسر گردان به اینسو وآنسو میدوم محتا ج کسی هستم
که د ستم را بگیرد وبسا یۀ دیواری بکشاند .
دیگر کارم از کار گذ شته شا ید امروز یا فردای در این انزوای تاریک وتنها ودر میان موج از مصا ئب وبد بختیها ی زندگی با تلخی فراوا ن جا ن بدهم اما ا فسوس که د یگر نه کمیلی را در کنار دارم ونه  آن عروس مهربا نش را.
شهلا اینجا عاجزانه از تو میخوا هم تا در مورد آنچه برا یت مینویسم بیشتر فکر کنی
اگر تو حشمت را قبول کنی ما یۀ راحت ود لشادی ما نیزمیشوی زیرا دیگری ما نند تو رحمی بحا ل ما ندارد )
شهلا که در همان لحظه حا لت خوبی نداشت مد ت طولانی سرش را روی زانو ها یش
گذ اشت وبی آ نکه چیزی بگوید به نقطۀ نامعلومی خیره شد
لحظۀ بعد سرش رابلند کرد ودر حا لیکه نا مه را در میا ن انگشتا نش میفشرد رو بمن کرد و گفت:
بیین مریم پد رت در چه راهی روا ن است و من نمیدانم ازین سودا چه سودی دارد
که اینگونه در پی غرق شد نم افتیده است.
فکرمیکند حشمت هم کمیل است ومن هم برایش هما ن عروس دیروزش خوا هم شد .
مریم برا یش بگو که د ست ازین معا مله بردارد وبیشتر ازین ما یۀ پریشا نی من نگردد.
من در د نیا یکی را میخوا ستم که رفت ود یگری هرگز بکا رم نیست.
د یبا که بد قت به حرفها ی شهلا گوش میدا د گفت من میتوانم بروم ؟
شهلا گفت نه با ش تا جواب نا مۀ کا کایت را بدهم .
برو برایش بگو که هنوز روی کمیل راخا ک نگرفته واگربرسر گورش فریا د بزنی جواب میدهد که پدر محض خدا چنین مکن .
شهلا در پشت هما ن نا مه نوشت :
{{کا کا جا ن چه شد که به این زودی آنهمه آما ل وآ رزوی فرزند  نا زنینت را که من عروسش هستم فراموش کردی ؟
مگر تونبودی که بعد ازرفتن کمیل میگفتی چشمم نبیند آ نروزیرا که تو بد یگری تعلق بگیری؟
اکنون چه شد وچه اتفا قی افتید که یکبا ره همه چیزرافراموش کردی وخود برای
د یگری خواها نم شدی؟
تو که ازمن بیزار بودی ومرا ما یۀ زحمت وبر با د ی ات میدانستی چه شد که امید
د ل وروشنا ئی چشمت شد م ؟
چه کا ری شد که اکنون مرا ما یۀ را حت ود لشا د ی خود میدا نی ؟
با ور م نمیشد که به چنین روزی گرفتا ر گرد م که حتی پدر شوهرم برای دیگری خواها نم گردد.
بران نبود م وهرگز با ورم نمیشد که به چنین سنگد لی از خا نۀ خود بیرون وبا چنین شیوۀ شرم آ وری بخا نۀ د یگری رهنما ئی ام کنی .
چرا نمیخواهی ونمیگوئی که بیا فرزند م جد ا ئی بس است بیا بخانه ات که برا یت
د لگیرشده ایم .
ومن که محتاج چنین مهربا نی توبود م برمیگشتم بخا نه ام که  بآ ن د لگیرشده ام.
اما ا فسو س که چنین خیا لی درسرت نیست وبا زهم با تیغ آخته وزهرآ لودی
بسراغ د ل غمگین وچشم گریا نم آ مدی ومیخواهی اسیر بلای گرد م که ذره ذرۀ وجود م
از آ ن نفرت وو حشت دارند.
کا کا جا ن من میگویم به حشمت ضرورتی نیست واگر واقعا نیازی به حضور من
در خانه ات داری بر میگرد م آنجا وتا پا یا ن درخد متت میبا شم .
من میخواهم بمیرم ولی نمیخواهم عروس دیگری شوم .
من بپا س روح وروا ن آ ن سرور عزیزم بخوبی میتوا نم تا پایا ن عمر
با همان حیا، عفت وعزت ا لنفسم با شما با شم .
من بالا تر ازصدهاهزار بیوۀ مظلوم وتنهای وطنم نیستم که با د نیا ی ازبد بختیها شا م وسحر میکنند.
کا کا جا ن من از تو میخواهم از خا نه ام که بیرونم کردی اینجا آرامم بگذار وبگذار با آ نچه که نصیبم شده تنها باشم }}
شهلا بدون آنکه نا مه را ببند د به د یبا خواهر حشمت داد تا آنرا به کاکا یش پد ر کمیل
برسا ند ولی آ ن نا مه بد ست پد ر کمیل نی بلکه بد ست حشمت رسید وا ز آ نجا یکه
غریزۀ ا نسا نی را از آ نچه که ما نعش کنند حریص و حریصترمیگرد د حشمت هم
با مطا لعۀ آن حریص وحریصترشد وتا جا یکه مرزمیا ن مرگ وزند گی بود تصمیمش را گرفت .
جا برانه ود یوانه وا ر د ر پی بد ست آورد ن دلد ا ری که ذره ذرۀ وجود ش ازاو نفرت داشت شد.
خواهر کمیل درحا لیکه بمشکل میتوانست جلو ا شکش را بگیرد ادامه داد:
نا مۀ شهلا که با ید بپد رم میرسد نرسید وآ نها هم محتویا ت آ نرا از پدر وما درم
پنها ن کرده بود ند ولی برای من گفتند که پدر ت آ نرا خوانده است.
و چون من جرأ ت حرف زد ن در برابر پد رم را ند ا شتم نتوا نستم از او د رین مورد چیزی بپرسم اما بعدها که فهمید یم دیگر د یر شده بود.
چند روزی بعد آ نها د وبا ره بخوا ستگا ری شهلا رفتند ومن هم  هما ن شب خا نۀ
شهلا یشا ن بود م که حشمتیا ن آمد ند وبا ز هم با نتیجۀ منفی برگشتند .
پدر شهلا خیلیها خسته وغمگین معلوم میشد و میدا نست که آزرد گی تفنگداری مانند حشمت چه آزرد گی های بیشتری را در قبا ل دارد
انقلاب بود وفضای خشونت و وحشت بر همه جای حا کم
حشمت مجاهد نبود تا از عزت جها د چیزی بفهمد فقط تفنگداری بود که برای بد ست آورد ن شهلا مسلح شده بود .
پدر شهلا بعد از رفتن مهما نا ن خسته وجگر خون با زنش به درد د ل پرداخت
ومن وشهلاهم مخفیا نه به حرفها یشا ن گوش میداد یم 
از حرفها وحرکا ت پدر شهلا چنین معلوم میشد که ازرفت وآ مد خواستگا ران 
د خترش بستوه آمد ه است.
نمیدانم مادر شهلا چه چیز های گفت که نا گهان ما مایم پدر شهلا حرفش را برید وگفت:
{ والا من از رفت وآمد ا ینها خسته شده ام اگر شهلا راضی میبود حتما همین شب کارشا نرا خلاص میکردم وا ینکه اوراضی نیست نمیدانم چه کنم }
شنیدن این حرف ما نند کوهی بود که بر سرشهلا فرود آمد ووجود نا توانش را متلاشی کرد سنگی بود که بیرحما نه برشیشۀ امید ش کوبیده شد سرا پیا یش را وحشت گرفت ود لش یکباره فرو ریخت.
دنیا یش دگرگون شد وسنگینی حجم بد بختیها یش را عملا بردوش خود احساس کرد .
خودرا دراین د نیای پهنا ور ودرمیا ن اینهمه فرزندان آ دم وحوا یکه وتنها ودختر بی خا نمان دید که نه پنا هی دارد ونه پناهگاهی صدای مد هش ووحشتنا کی بود که با آ ن از
آ خرین پنا هش بی پنا ه میشد وآخرین دروازۀ امید وتکیه گا هش را بر رویش می بست.
راستی شهلا حا لت بدی داشت زیرا نمیدانست اگر پدرش زیرفشار حشمتیا ن مجبور به این کار شود چه کند و در حا لیکه رنگ از صورتش پریده بود با زویم را گرفت وگفت :
{خواهر چه علاج کنم کا ش همان شبیکه کمیل را کشتند من هم میمردم}
من هم راهی نمیدانستم واز سوی هم گما ن میکردم شاید شهلا تظاهر کند.
ولی افسوس که چنین نبود واوواقعا در مانده ونا توا ن شده بود 
موضوعی بفکرم گذ شت که بهتراست شهلا نامۀ عاطفی به پدرش که مرد رحیمی بود بفرستد واورا از نفرتیکه نسبت به حشمت دارد آگاه كند.
شهلا ی بیچا ره که درست وضعیت غرق شدۀ را داشت پیشنها د مرا پذ یرفت ونوشت:
ادامه دارد ---

به نام جهان بخش جان آفرین


گزارش مختصر از کنفرانس بین المللی مهاجرین افغان
خردمایه گان ارجمند
هموطنان درد کشیده و سایر صلاحیت فکری
اتحادیهء بین المللی مهاجرین افغان، با درک مسئوولیت جدی و اعتقاد عمیق به نسل توان نگر جامعهء ما، با داشتن رسالت کاملأ انسانی، افغانی و ملی، از همه فرهنگیان قلم به دست، فعالان جامعهء مدنی، نهاد های حقوقی و سیاسی، و دانشمندان بیرون مرزی چیز فهم و با تفکر، در یک کنفرانس بین المللی  دعوت نمود، تا با عمق نگری و صدور نظریات عالمانه و مرحمت آفرین، پیرامون « نقش مهاجرین افغان  در بازسازی افغانستان»، اندیشه ها و پندار های شان را در مورد موضوع ویژه با روند سازمان یافته و به گونهء گسترده، ابراز نمایند.
به همگان آشکار است که، بحران دردناک اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و حقوقی ،  از سالیان متمادی دامنگیر هم میهنان ما بوده،  بر پیکرهء جامعهء مرموز و بی احساس ما با سنگینی کامل نشسته است. اتحادیهء بین المللی مهاجرین افغان، در کنفرانس، مورخ 25 ماه مارچ سال 2012 میلادی در شهر «ایسن» کشور آلمان،  از متخصصین و اشخاص سر شناس، و از نیروی نسل جوان تحصیل یافته و وطن پرست در خارج  کشور، دعوت نمود تا روی یک میکانیزم کاری این پروسهء مهم، طرح ریزی نمایند.
نکات قابل اهمیت در این کنفرانس:
Ø      نقش مهاجرین افغان در بازسازی کشور.
Ø      بسیج کردن نیروی چیزفهم در این راستا.
Ø      ترویج احساس ملی اندیشی.
Ø      دفاع از حقوق مهاجرین افغان در سایر کشور ها.
Ø      ایجاد میکانیزم کاری میان اتحادیهء بین المللی مهاجرین افغان و دولت جمهوری اسلامی افغانستان، به منظور فراهم ساختن راهبرد دولتی در مورد استفاده از نیروی مهاجرین به خاطر نوسازی افغانستان و دفاع از منافع و اعتبار کشور در سطح جهان توسط مهاجرین.
کنفرانس، با سخنان عالمانه و تحلیل نهایت جامع و دقیق از حالت کنونی کشور عزیز ما افغانستان و وضع مهاجرین افغان در کشور های بیرون مرزی، توسط شخصیت فرهنگی، نویسنده و شاعر نستوه و شناخته شدهء کشور، جناب استاد سمیع رفیع، مسئوول روابط خارجی اتحادیهء بین المللی افغان که گردانندگی موفق این کنفرانس را به عهده داشت،  آغاز گردید.



عبدالسمیع رفیع صافی، مسئوول روابط خارجی اتحادیهء بین المللی مهاجرین افغان  
به نام خداوند حکیمی که گواه ثبوت کمالات انسان، کلام را آفرید و درود به روان پاک حضرت محمد مصطفی «ص»
مبرهن است که افغان های مهاجر ما، این قشر گهربار میهن، در دیار غربت بدون اندکترین توجه و دستگیری به حالت زار در دنیای اندوه و رنج بی پایان بسر می برند. مهاجرت جبری شان به کشور های آسیایی و اروپایی آگنده از الم و حرمان بی حد است که با تأسف باید گفت، هیچ گونه مددگاری و مساعدت به حال شان تا کنون نشده است و هر آن مصیبتی بر مصیبت های شان افزوده می شود. اگر براستی، راهبرد منظم و کاری در داخل کشور ریخته می شد، چرا این سرمایه های ناب میهن که می توان گفت قوای بشری و فکری شان جامعهء فلاکت بار ما را به سوی رفاه و شکوفایی هدایت می کند، این چنین درمانده و آواره در کشور های بیگانه سراسیمه و بی سرنوشت می شدند.
نهایت تأسف برانگیز است که کشور های بیرونی از خلاقیت کاری، استعداد های آتشین و درخشندهء جوانان ما به خاطر اعمار جامعهء غضب آلود خود سود می برند، اما دولت مردان نغمه سرای ما با سروده های کاملأ ریاکارانه به حقوق بشر و نسل جوان ما حاشیه پردازی می نمایند. این به وضاحت می رساند که نبود حاکمیت قانون، برنامه گذاری مشخص اقتصادی به خاطر ایجاد شغل، عدم توسل به مسئوولیت ملی، که می توان بر روی آن مکث نمود، موید ادعای ماست.
اگر زمینهء رشد فکری مهاجرین افغان به خاطر کسب دانش و اندوختن تکنالوژی معاصر بدون تبعیض میسر می شد، از خلاقیت های توانمند مهاجرین عذب زدهء ما به درستی استفادهء سودمندی می گردید، چه جامعهء عقب گرای ما به همت همین نیروی پر فضیلت به شکوهمندی و آبادانی به آسانی هدایت می گردد.
از آن جا که فساد اداری در تمام عرصه ها در داخل کشور به اوج خود رسیده، روند هرنوع پیشرفت  را بطی ساخته است، دال بر این است که یک عده اشخاص فاقد دانش و مسلک، بدون مسئوولیت در دوایر دولت تقرر یافته اند.
ما بر آنیم که مصلحت طلبی ها به هر عنوانی که باشد، به سود ملت و مردم نیست. افغانستان به یک جامعهء قانونمند ضرورت دارد که افراد آن به اساس شایسته سالاری به خدمت گماشته شوند، و برای اشخاص دانشمند، متخصص، دلسوز و مجرب از خارج کشور شرایط مساعد گردد تا به وطن خود بر گشته، در نوسازی و اعمار مجدد آن، سهم فعالانهء خود را ایفا نمایند.
کشور های که مهاجر دارند، برای آن ها برنامه های خیلی مفصل روی دست گرفته شده که پیگیر به آن عمل می شود. مهاجرین در ساختار، تشکیلات و پیشبرد کار ها در عرصه های سیاست، اقتصاد، فرهنگ و روابط اجتماعی با کشور خود در تماس اند و تلاش می ورزند تا رابطه های بسیار مفید و موثر اقتصادی سیاسی و فرهنگی کشور خود را با کشوری که در آن زیست می کنند، قایم نموده به کشور خود مثمر واقع شوند. دولت های شان به اهمیت(لابی) بودن مهاجرین خود پی برده اند. مهاجرین کشور های دیگر، در مورد وطن شان می اندیشند و وابستگی ملی به فرهنگ و به یک کشور واحد را در ذهن خود می پرورانند، و دولت های آن ها نیز نیاز خود را به نیروی فکری، معنوی و مادی مهاجرین خود سریحآ ابراز می کند. کشور های همسایهء ما، مثل ایران و پاکستان به اهمیت لابی بودن مهاجرین خود  ملتفت شده، زمنیهء هر نوع ارتباط و تماس را با آن ها فراهم ساخته اند. این دو کشور، پیشرفت های قابل وصفی را در تمام عرصه ها، در این اواخر نصیب شده اند.
پاکستان، پیشرفت تکنالوژی اتمی خود و در مجموع در بیشترین عرصه ها را، مدیون مهاجرین خود میداند، یکی از این مهاجرین، عبدالقدیر خان، پدر بم اتمی پاکستان است. وی، در مهاجرت به پاکستان می اندیشید و این آرزو را که روزی کشورش به یک قدرت اتمی مبدل می گردد، در دل و دماغ خود می پرورانید.
کشور ایران، بعد از انقلاب اسلامی، به ایرانی های مهاجر به دیدهء تحقیر می نگریست و حتی آن ها را دشمن ایران و انقلاب اسلامی خطاب می کرد، ولی با گذشت زمان، دولت ایران به اهمیت لابی بودن آن ها ملتفت شد و امروز مهاجرین شان در تمام عرصه ها، نقش شایانی را ایفا می کنند و عملآ در تمام فعالیت ها و پیشرفت های کشور شان سهیم اند.
«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»
الحاج اخترمحمد صافی، رئیس اتحادیهء بین المللی مهاجرین افغان
جناب صافی، پیرامون مهاجرت و وضع کار و زندگی مهاجرین افغان در کشور های ایران، پاکستان، کشور های غربی، روسیه و جمهوریت های سابق شوری، اروپا و امریکا، معلومات مفصل و لازم را ارائه نمود. ایشان، در مورد انگیزهء ایجاد اتحادیهء بین المللی مهاجرین افغان، صحبت بسیار دقیق و پرمحتوا نموده، از کارکرد های این اتحادیه در عرصه های مختلف، فرهنگی، ورزشی، حقوقی و اجتماعی، گزارش مفصلی را به خوانش گرفتند که صحبت کامل شان را در برنامه های بعدی، در اختیار شما عزیزان  قرار خواهیم داد.
محترم الحاج اختر محمد صافی، که در امور کار با مهاجرین، از تجارب قابل وصفی برخوردار است، ضمن یادآوری از کارکرد های خویش و تجارب سودمند، در رابطه با بازسازی افغانستان توسط مهاجرین و ایجاد میکانیزم کاری میان اتحادیهء بین المللی مهاجرین افغان و دولت جمهوری اسلام افغانستان و تدویر این کنفرانس، افزودند:
سطی نگری و سپردن تسهیلات غرض آلود آن هم الهام گرفته از اوامر بیرونی، این همه دست به دست هم داده، بحران آفرین شده و سبب فرار مهاجرین ما از آشیانه های آبایی شان گردیده است. در این میان صرف ما و شماییم که در مقابل حقایق ایستادگی کامل می کنیم و از کلیه حقوق برباد شدهء مهاجرین که قصدأ از جانب کشور ما و کشور های میزبان طرح ریزی شده است، دفاع می نماییم.
آن چه که در این برههء زمانی حرکت ما را نیرو می بخشد و ما را به سر منزل مقصود میرساند، همانا وحدت میان روشنفکران و چیزفهمان جامعهء عذب زدهء ما است که سخت به آن نیاز داریم. یک دلی، یک پارچگی و وحدت برای تامین و حفاظت از آرمان ها و منافع ملی، ما را به سوی یک افغانستان آزاد، سربلند و مترقی که آرزوی همهء افغان ها است،  رهنمون می سازد.
این فرار کننده گان از منزلگهء اصلی شان به درستی آگاه نیستند که چه برنامه ریزی های وحشت انگیزی زندگی شان را تهدید به نیستی و بربادی می نماید.

بنأ به عنوان لازم، لازم دیده شد تا با تدویر این کنفرانس راه بیرون رفت از این معضلهء دردانگیز حیاتی را که تهداب مهاجرین ما را جبرأ به تباهی می کشاند، عالمانه پیگیری نموده تا شود به همت شما صاحب نظران به این مصیبت دیده گان سرگردان و آواره از میهن خدمتی را در آتیه انجام داده باشیم.
باید به وضاحت خاطر نشان نمود که سهم ارزندهء مهاجرین ما به خاطر ایجاد صلح، جامعهء مرفع و آوردن اتحاد ملی، نهایت ارزنده و در خور توجه بوده، به سود آشتی ملی بین ملیت ها می گراید. باید فرهنگ صلح شناسی و آشتی ملی را در بین تمام طبقات ملت ترویج نمود.
«»«»«»«»«»«»«»«»«»غوث الدین میر، رئیس کانون فرهنگی افغان های اتریش و مسئوول همبستگی مهاجرین افغان در اروپا
جناب غوث الدین میر، صحبت مفصل در مورد کارکرد های کانون فرهنگی افغان ها در اتریش نمودند، از قبیل: در رابطه به مسایل پناهنده گی هموطنان ما در اتریش، در صورت ایجاد مشکلات، ارتباط با وکیل وقاضی های مربوطهء ایشان برای رفع مشکلات، مسایل صحی, گرفتن خانه های دولتی، مشکلات فامیلی، مسایل مرگ ومیر در دیار هجرت، کورس های اموزشی برای اطفال در طول سال های متمادی وهمچنان در سال 1996 الی 2005 ایجاد شعبه زنان برای رفع مشکلات خانواده ها که از سال 2005  به این طرف منحیث یک سازمان جدا دراتریش عرض اندام نموده، دفاع از حقوق مهاجرین درسرتاسر اروپا، در سال 2002 ایجاد انجمن همبستگی با مهاجران افغان در اروپا که فصلنامه بانو، ارگان نشراتی آن می باشد. شامل ساختن زبان دری و پشتو برای مهاجران افغان در مکاتب اتریش را می توان از جملهء کار های بسیار شایستهء این کانون برشمرد.
در فرجام، رئیس کانون فرهنگی افغان ها در اتریش، همبستگی و همکاری خود را  با اتحادیهء بین المللی مهاجرین افغان ابراز نموده، این نکات را به عنوان پیشنهاد پیشکش نمود:
Ø      " کمیته ها، احزاب و اشخاص ملی و مستقل ، اگر در وجود خود توانمندی به ثمر رسانیدن اهداف ملی گرایانه را داشته باشند ؛ بعد از ختم کنفراس دست زیر الاشه ننشسته فعالیت های خود را در هر کشوری که زندگی میکنند، آغاز نمایند.
Ø      با وزارت امور مهاجرین تماس حاصل گردد تا نقش برازندهء  را در قبال مهاجرین کشور های یونان، ایران و پاکستان ایفا نموده،  درین راستا چه نوع همکاری را با اتحادیۀ بین المللی مهاجرین وعده می دهد؟
Ø      به منظور حس اعتماد تمام فعالیت های اتحادیه، عندالموقع به طور شفاف به سمع اعضا رسانیده شود."
«»«»«»«»«»«»«»«»«»ولی محمد شاهپور، رئیس اتحادیهء انجمن های افغان ها در هالند
جناب شاهپور، سخنرانی بسیار پرمحتوا در مورد مهاجرین و کارکرد های اتحادیهء انجمن های افغان ها در هالند نموده، پشتیبانی خود را از حراست ارزش های فرهنگ ملی افغانستان، دفاع از منافع حقوقی و قانونی مهاجرین افغان در سایر کشور ها، تشریک مساعی در راه نیل به وحدت و همبستگی افغان های مهاجر، راه اندازی و تدویر نشست های موثر و گردهمایی ها میان افغان ها، تجلیل از برنامه های فرهنگی، ورزشی و هنری در جامعهء مهاجرین و سایر خدمات اجتماعی، اعلان نمود.
در ارتباط با «نقش مهاجرین افغان در بازسازی افغانستان»، دیدگاه جناب شاهپور با طرزالعمل و پیشنهادات شان برای پیشبرد میکانیزم کاری میان اتحادیهء بین المللی مهاجرین افغان و دولت جمهوری اسلامی افغانستان که در این راستا ایجاد شود، کاملا مدبرانه و ستودنی است که در گزارش مفصل این کنفرانس به تفصیل از آن سخن خواهد رفت. قابل یاددهانی است که اتحادیهء انجمن های افغان ها در هالند از بدو تاسیس خود کار های بسیار ارزشمندی را در عرصه های مختلف برای مهاجرین افغان در هالند و سایر کشور های دیگر انجام داده، که بر همگان مشهود است.
«»«»«»«»«»«»«»«»داکتر بشیر سخاورز، مشاور ملل متحد
شاعر و نویسنده
جناب سخاورز، شخصیت شناخته شده و یکتن از قلم به دستان نام آور کشور در این کنفرانس، به یک مثال در تاریخ کشور ما توسل جستند که نهایت جالب، جرنت دهنده و آموزنده بود. ایشان از تلاش های محمود طرزی، به عنوان یگانه فرد در آن برههء تاریخی که در عرصه های روزنامه نگاری، سیاست و جنبش مشروطه خواهی، روشنگری و مبارزهء روشنفکری می نمود،  چیز های را از کتاب « طرزی و سراج الاخبار» که تألیف خودشان است، به خوانش گرفتند.  این مثال ها، روی یک محور اصلی می چرخید و این حقیقت را بازگو می کرد که:  طرزی، با کوشش ها و تلاش های خستگی ناپذیر فرهنگی و قلم توانایش به آرمان ها و اهدف سیاسی خود نایل گردید و ثابت نمود که راه بسوی به دست آوردن خواسته های سیاسی، از کوچهء فرهنگ گذشتن است و نیاز به مبارزهء فرهنگی و روشنگری فرهنگی دارد.
سراج الاخبار محمود طرزی، مردم آن زمان را در برابر استعمارگران، بیدار ساخت، و جناب سخاورز، ما را با تمثیل از کتاب پربهای شان بیدار می سازد تا در این راه نلنگیم و برای حقوق خود چه در هجرت و چه در آغوش وطن، تا پای جان مبارزه کنیم.
«»«»«»«»«»«»«»«»
محمد شاه فرهود، شاعر، نویسنده و فعال سیاسی
جناب فرهود، در یک سخنرانی کاملا روشنگرا به این مسئله پرداخت که قبل از بازسازی و یا نوسازی افغانستان، بایست روشنفکر آن نو سازی شود و یا به عبارت دیگر آن های که افغانستان را می سازند، نخست خود را نوسازی کنند. این شاعر صاحب اندیشه، در سخنرانی خود از آن نابغه های روزگاردیده که شربت مهاجرت را در گذشته ها چشیده بودند، نام گرفته، مثال های آموزنده از فیلسوفان مهاجر جهان را به سامعین ارائه نمود.
فرهود اندیشمند، تمام ناهنجاری ها، فساد اداری، ظلم و استبداد و فقدان اخلاق را در جامعهء ما، ناشی از مدیریت  آلودهء می داند که سردمداران آن به تقلید، بردگی و نیندیشیدن، معتاد گردیده اند. وی معتقد است و می گوید که: تقلید ، مرگ استقلال فکری است و مردم و جامعهء ما دوچار تقلید شده است.
کسی که به استبداد رأی خوی کرده است هرگز نمی تواند به کار جدی،سالم و روشنفکرانه دست بزند، چون عادت و ساختار ذهنی وی برای تسلط بر جسم و روح دیگران بنا یافته است. آدمی با این چنین واکنشی ، بدون آن که کار ارزنده و تابانی را انجام بدهد در لاک خویش میپوسد.
جناب فرهود، اشاره به آن های که خود را روشنفکر می دانند، ولی هنوز در قید و بند قوم و قبیله گیر مانده اند میگوید که این ها:
با فرو رفتن در شرط های قومی،مذهبی و انگیزه های زبانی ، خود محور بینی و ازدماغ فیل افتیدگی، زمینۀ شرطی شدن های شان را به شکل دیگری فراهم ساخته اند. این طایفه نیز با کشش و جاذبۀ نشانه ها به جرقه ،غرش و زیستن میرسند درگیری با روشنفکر شرطی، زور فیل میخواهد. این فرهنگی فرهیخته، اشاره  نمود که چیزفهمان ما به اصطکاک روانی مبتلا گردیده اند و از اینرو ساختار روانی ما، به وسیلۀ قالب های حزبی ، قومی ، مذهبی ، زبانی و هکذا سنتی ریخته شده است.
در فرجامین سخن، فرهود اندیشه ورز،  به این امر باورمند است که، افغانستان به یک مدیریت سالم ضرورت دارد تا حقیقتأ نوسازی شود.
صحبت مفصل این سخنور فاضل را در برنامه های بعدی به شما تقدیم خواهیم کرد.
«»«»«»«»«»«»«»انجنیر محمد عظیم آبرومند، سخنگوی کمیسیون صلح و آزادی برای افغانستان
جناب آبرومند، یکتن از فعالان سیاسی، فرهنگی و شخصیت صاحب اندیشه و قلم است که بیشتر از سه دهه بدین سو برای صلح و آزادی افغانستان کار می کند.
وی، سخنور نهایت متین و توانا است و همیشه از طریق رسانه ها، صدای مردم افغانستان را بلند نموده، روحیهء ضد استعماری را در وجود آزاداندیشان بیدار ساخته است. گفتمان های وی با اهل خبره و کارشناسان پیرامون معضلات افغانستان، نهایت آموزنده و ستودنیست.
صحبت پربار آبرومند دانشور،  که در آن مثال های از هجرت پیامبر اسلام و سید جمال الدین افغانی نیز شامل بود، کاملا قابل ستایش است، به خصوص مثال های از کارکرد های نستوهء پیامبر اسلام «ص» و سید افغانی در مهاجرت.
این سخنور مشفق، اشاره های بسیار دقیق به وضع نابسامان کشور انداخته اضافه نمود که: این ناامنی ها، جنگ و دهشت افگنی ها را،  اهریمنان سبب شده اند و تا صلح و آزادی برای مردم  میسر نگردد، فضای نوسازی برای افغانستان ناممکن خواهد بود.
صحبت کامل جناب آبرومند را در برنامه های بعدی به شما عزیزان تقدیم خواهیم کرد.
«»«»«»«»«»«»«»«»«»
محمد قاصد مالیار، شاعر
محترم مالیار، یکتن از شخصیت های نامدار افغان است که بر علاوهء شاعری؛ در رژیم های اسبق افغانستان، کار های بسیار در سطح بالا را در دولت انجام داده و از تجربیات خوب برخوردار است.
این شخصیت فاضل، اشاره به فقدان اشخاص مجرب و کاردان در این برههء زمانی در کشور عزیز ما افغانستان نموده، افزودند که کار بایست به اساس شایسته سالاری به اهل آن سپرده شود، در غیر آن پیشرفت و موفقیت نصیب مردم و ملت افغانستان نمی گردد.
از تلاش های مثمر و پیگیر اتحادیهء بین المللی مهاجرین افغان  قدردانی نموده، اقدام شان را برای چنین امری، شایسته و بجا دانست.
جناب مالیار، در ختم سخنان شان، پارچه شعری را به خوانش گرفتند که نهایت جالب و بیدارکننده بود.
«»«»«»«»«»«»«»
انجنیر محمد نصیر صافی، رئیس انجمن پناهندگان شهر اپلدورن و حومهء آن (هالند)
محترم محمد نصیر صافی، گزارش مفصلی را در مورد کارکرد های انجمن پناهندگان شهر اپلدورن ارائه نموده، از تلاش های مستمر شان در امور مهاجرین و تدویر کنفرانس های پربار برای مهاجرین و افغانستان، مثال های بسیار زنده و جالب را پیکش نمودند که برای سامعین نهایت پراهمیت بود.
همچنان، سخنان بسیار با احساس و وطن پرستانهء را برای وطنش افغانستان در لابلای نثر شاعرانه پیشکش نمود که شایان تقدیر است.
این جوان پرتلاش و پرکار، موفق به تدویر کنفرانس های بسیار ارزشمند از جمله « منع خشونت علیه زنان» که در آن بیشتر از شش صد نفر اشتراک ورزیده بود، گردیده است.
انجنیر محمد نصیر صافی، کنفرانس زیر نام، « نقش مهاجرین در بازسازی افغانستان» را یک اقدام بسیار خوب و بجا دانسته، همکاری و همبستگی خود را با اتحادیهء بین المللی مهاجرین افغان از صمیم قلب اعلان نمود.
«»«»«»«»«»«»«»انجنیر سید احمد سادات، رئیس عمومی مجمع حقیقت افغان
انجنیر سادات، یک روشنفکر ملی، مستقل و دموکرات بوده و تا هنوز عضویت هیچ سازمان و حزب سیاسی را نداشته است. در اوقات فراغت خویش کتاب میخواند، مقاله مینویسد، در سمینار ها، کنفرانس ها و گفتگو های سیاسی و فرهنگی سهم می گیرد.
این شخصیت شناخته شده، در فعالیت های فرهنگی، صنفی، حقوقی و سیاسی نقش داشته و وظایف سودمندی را از قبیل، مسؤول سازمان عفوۀ بین الملل در  شهر استرهاوت کشور هالند، مسؤول و بنیانگذار انجمن افغانان در اوسترهاوت کشور هالند، رئیس و بنیانگذار مجمع حقیقت افغان که در (دسمبر ۲۰۰۷ )  یک ارگان فرهنگی و سیاسی، مبتکر و مسؤول رادیوی میهن - کشور هالند، عضو فدراسیون انجمن های پناهندگان (فافون) در هالند، عضو فدراسیون سازمان های پناهندگان افغان (فارو) در اروپا و ارتباط با نهاد های مدنی در داخل افغانستان نیز دارد.
جناب سادات نیز، بیشتر به مسایل روشنگری و نوسازی روشنفکران و چیزفهمان افغانستان اشاره نموده گفتند که، برای یک افغانستان نوین، افکار نوین و انسان های نوین و روشن لازم است تا وطن را به معنی واقعی آن نوسازی کنند. وی افزود که افغانستان در بیشترین عرصه ها نیاز به نوسازی دارد، ولی بیایید که اول نوسازی را از خود شروع کنیم تا بتوانیم وطن خود را به وجه خوب آباد نماییم.
«»«»«»«»«»«»«»
صالحه وهاب واصل، مدیر مسؤول مجلهء بانو و مدیر مالی کمیسیون سرتاسری زن های اتحادیهء انجمن های افغان ها در هالند
شاعرهء گران ارج، خانم وهاب که از دیر سالی در عرصهء فرهنگ فعال است، سخنان پرمایهء را در این راستا به زبان آورده، در مورد نوسازی افغانستان توسط مهاجرین این گونه ابراز نظر کردند:
باز سازی و نو سازی افغانستان ضرورت مبرم به یک فضای امن ، صلح باورمند، اندیشه ها و تفکرات ملی ،  دیمو کراسی حقیقی ، وحدت سرتا سری و عدالت اجتماعی داشته خواستار حل معضله ها از راه مذاکره میباشد نه از راه خشونت. نقش مهاجرین افغان در باز سازی کشور وقتی برازنده است که  مردم درون و برون مرزی  افغانستان یک مفکورهء واحد ملی داشته باشند. یعنی اندیشه ها ، ارزو ها و آرمان ها، اهداف، عقاید، مساعی شان در تأمین منافع ملی و تمامیت ارضی شان واحد باشد وجامعهء عاری از گروه ها و احزاب مختلفهء قومی و نژادی  و مذهبی را در زیر چتر امنیت دیموکراسی  بر قرار سازند.
روی این ملحوظ  پیاده سازی اندوخته های آموزشی جوانان مهاجر برای پیشرفت و انکشاف اندیشوی، آباد سازی و صیقل اذهان جامعهء عقب مانده و بیسواد کشور،  به کرسی نشاندن قدرت علمی ، نابود سازی زن ستیزی و از بین بردن خشونت های قومی و منطقوی مستلزم ثبات امنیت و صلح  سراتاسری درشهرها قراء و قصبات و فراهم سازی شرایط کار در چهارچوب یک فضای دیموکراتیک  و با امن و ایجاد وحدت همگانی ملت، توسط یک دولت قانونمند مرکزیست. تا جوانان و انرژی های تاب فکری ما در باز گشت به مأوای اجداد شان و در اباد سازی سر زمین شان با پلانگذاری های مدرن انکشافی ترسی از بی امنیتی و خطرات جانی و مالی و ناموسی نداشته باشند.
به امید روزی که همه باهم در سرزمین و زادگاه خود ما در یک فضای عاری از هر نوع جنگ و خشونت و برادر کشی در کنار هم با یک فکر واحد و سازنده، در کنار خانواده های خود همچو گرد همآیی های را سازماندهی و پیگیری کنیم که به جای جستجوی راه حل خشونت و باز سازی پلان های انکشافی و پیشرفت اقتصادی را به شکل رقابتی با جوامع غربی پلانریزی و تصمیم گیری نماییم.
بیاید با هم دست وحدت داده هرفرد کشور ما را به جای یک پشتون، یک کابلی، یک هزاره ، یک ترکمن و یک ازبک ، یک برادر و یک هموطن و از همه والاتر یک انسان بدانیم و در برابرش انسان باشیم.
«»«»«»«»«»«»«»«»تیمورشاه سدوزی، رئیس اتحادیهء هنرمندان افغان در اروپا
جناب سدوزی، هنرمند سرشناسی است که بیشتر از چهل سال خود را وقف موسیقی نموده، با نوازندگی و آوازخوانی خوب آشنا می باشد. این هنرمند مستعد،آهنگ های بی شماری را برای خود و هنرمندان نام آور افغان کمپوز و تصنیف نموده، و بیشتر از چهارصد پارچه برنامه های هنری وی در آرشیف رادیو تلویزیون افغانستان موجود است. 
وی، مانند شماری از کارشناسان موسیقی افغانستان، وضعیت موسیقی را در وطن عزیز ما تاسف بار خواند و خواهان کار بالای بهتر شدن وضعیت موسیقی در این کشور گردید.
سدوزی گرامی، مانند شماری از هنرمندان موسیقی افغانستان با ابراز نگرانی از وضعیت موسیقی اصیل افغانی می گوید، که دخالت افراد غیر مسلکی در روند موسیقی افغانستان منجر به خراب شدن وضعیت موسیقی کشور و از بین رفتن موسیقی اصیل افغانی گردیده است.
او ادامه داد که، امروز، تمام صاحب نظرانی كه بنده با آن ها گفتگو داشته ام، گفته اند كه به دلايل تاريخي ، ما از جهت موسيقي عقب نگاه داشته شده ايم و واقعا به تحول نيازمند هستيم. وی افزود که، ما،  در راستای فرهنگ و موسیقی، شدیدآ به بازسازی نیاز داریم تا موسیقی ما از حالت ابتذال نجات یابد.
«»«»«»«»«»«»«»«»فرید سیاوش، ژورنالیست، نویسنده و طنز نویس بی بدیل
جناب سیاوش که مردی اندیشمند و خلاق است، همواره از طریق نبشته های طنز گونه و گفتمان های ارزشمند، به وضع نابسامان کشور اشاره ها نموده است. وی نیز، مانند دوست عزیزش، جناب فرهود به نوسازی معتقد است و طرح های بسیار زیبا و جالب را با متانت و استدلال قوی به شنونده اش ارائه می کند. سیاوش اندیشه ورز می گوید:
" اساسی ترین پرسشی که ذهن اکثر راهیان جاده پُر خم و پیچ و دشوار سیاست را به خود مشغول داشته این است که از کجا باید آغاز کرد؟ من باور دارم که از واقعیت جامعه باید کار را آغاز کرد و با آن حرکت کرد. جامعهء که در نتیجهءعوامل داخلی و خارجی به ویژه تصادم منافع استراتیژیک و منطقه یی ابر قدرت ها و جنگ سرد( که در کشور ما سردی آن به گرمای آتشین جای خالی کرده بود) به طرز و حشتناکی ویران و بیچاره شده است. از واقعیتی  آغاز شود که دیگر برای جهاد و انقلاب، انفلاق و انقطاب ضرورتی نباشد. جامعهء  که به کنار آمدن ها نیاز دارد نه کنار رفتن ها، به عقل سلیم و کردار سالم ضرورت دارد ، وفاق می خواهد نه نفاق.
به باور وی، برای بیرون رفت از معضلات و مشکلات کنونی ، سیاست پیشه گان و کسانی که در خود شان توان و امکان شرکت در آینده کشور را می بینند، باید طرح نو در اندازند که پاسخگوی نیاز های کنونی مردم و کشور ما باشد وآنرا در معرض داوری ها قرار بدهند. و این چه انتظار بعیدی است از کسانی که هنوز در بند دعواهای تاریخی  درسنگر های خصم خود مانده اند و باور نمیدارند که  نسل امروز کشور توجه و علاقه به دعوا های قدرت آن ها ندارند.
جناب سیاوش، تاکید به نوسازی کرد و خواهان بحث های عمیق و تخصصی با دولت مردان و آن های که در مورد افغانستان کار می کنند، است.
«»«»«»«»«»«»«»«»«»
شفیق احمدی، رئیس مرکز فرهنگی حافظ عبدالمجید نجرابی مقیم اروپا
جناب احمدی، شخصیت برازندهء فرهنگی بوده که همواره تلاش های مستمری را در عرصهء حراست از فرهنگ پرغنای کشورش راه اندازی نموده است. وی، هم اکنون  با نهادی که مسؤولیت آن را دارد، در داخل و خارج کشور، مشغول احیای فرهنگ و معارف می باشد. این شخصیت دلسوز به فرهنگ، معارف و آیندهء پرشکوهء کشورش، در مورد «نقش مهاجرین در بازسازی افغانستان» می گوید:اعزام و گماشتن متخصصين و نخبه هاي بيرون مرزي و مغز های متفکر براي كار و كمك به بازسازي افغانستان، از طريق يك نهاد با پرستيژ، مسئووليت پذير و جوابده و با گرفتن تعهد از افراد در يك تعهد نامه رسمي، مي تواند موثريت داشته باشد كه تا اكنون چنين کاری صورت نگرفته  است. اين نقيصه تا کنون در خود ما بود كه نتوانستيم  چنان نهاد با اعتبار بين المللي را تقويت و عملا برپا ايستاده نماييم، ولی اکنون به یاری پروردگار و همت چیزفهمان ما، اتحادیهء بین المللی مهاجرین افغان بسیار متین و رسا قد برافراشته است.
امروز برماست تا اين نهاد و هر نهاد مدني ديگري را كه براي خدمت گذاري در راه دفاع و اعادهء حقوق خاسته و بر حق مهاجر مطابق به كنوانسيون سازمان ملل متحد و كشور هاي مهاجرپذير، گام مي گذارد، تقويت نموده همكاري صادقانه نمايیم.
«»«»«»«»«»«»«»«»انجنیر لعل محمد درانی، رئیس اتحادیهء سینماگران افغان در اروپا
محترم درانی که از سه دهه در عرصهء سینماگری و فلم سازی مشغول است و تا کنون فلم های خوبی را به جهان سینما و دوستداران فلم های افغانی عرضه نموده است، می گوید:عدم توجه دولت به رشد صنعت سینما باعث شده است تا سطح تولیدات داخلی پایین آمده و سینماگران بیشتر به تقلید از سینمای هند بپردازند. برخورد غیر مسئولانه و نداشتن توجه از سوی دولت افغانستان در قبال صنعت سینما، باعث شده است که وضعیت سینماها و تولیدات سینمایی از نظر محتوایی در سطح پایینی قرار داشته باشد. برای بهبود وضیعت سینما در افغانستان، نیاز به کمک و اشخاص مجرب از خارج کشور می شود تا تولیدات فلم را در داخل کشور بالا برده، ضرورت به نشر فلم های همسایه ها نشود. سینمای افغانستان، کاملا یک سینمای تقلیدی است و فلم نامه نویس ها و سناریو نویس ها ، مشغول کاپی و تقلید دیگران اند. به این حساب که هیچ نوع پیشرفت در این عرصه مشاهده نمی شود.
«»«»«»«»«»«»«»
میر عبدالله، معاون اتحادیهء مهاجرین افغان در مسکو
محترم میر عبدالله، صحبت بسیار مفصل در رابطه با ایجاد اتحادیه های مهاجرین و کارکرد های شان و این که چگونه این اتحادیه ها به مشکلات مواجه می شوند، نمودند. ایشان در مورد مشکلات مهاجرین و نوع برخورد دولت با آن ها، مثال های مختلفی را ارائه نمودند. جناب میرعبدالله که عملا در کار با مهاجرین دخیل است،  از مشکلاتی که از سوی مهاجرین برای خود شان ایجاد می شود، نیز نام برده، افزودند که:از روی حقیقت، لازم می بینم به عنوان شاهد عینی در مورد الحاج اختر محمد صافی که یک شخصیت دلسوز و مرد دنیای اندیشه و تفکر است، با جرئت و صراحت بگویم که ایشان با ایجاد اتحادیهء مهاجرین افغان در مسکو و اتحادیهء بین المللی مهاجرین افغان، زحمات و رسک بسیار زیادی را متقبل شدند.
باید بگویم که همه هموطنان مهاجر و آن های که در مورد افغانستان می اندیشند، و کسانی که عملا در راستای مهاجرین کار می کنند، به این امر باورمند اند که جناب صافی با کسب تجارب و بینش در عرصهء مهاجرین ، قدم های متین را پیموده و تمام انرژی خود را  در خدمت مردم  مهاجر و ستمدیدهء خود قرار داده است. امروز بسیاری از هموطنان مهاجر ما به آن معترف اند و با افتخار هرچه تمام تر نوا سر می دهند که این شخصیت دلسوز در راه خدمت رسانی به مهاجرین افغان فعال بوده، در خدمتگذاری به مردم و وطنش، کوتاهی نکرده است.
«»«»«»«»«»«»«»علی عسکر لعلی، یکتن از پیش گامان ورزش فوتبال، عضو تیم ملی اسبق و مربی سازمان جهانی فوتبال«فیفا»
این ورزشکار با تجربه و مربی مجرب که خود روزگاری فوتبالیست خوبی بوده است، نخست اشارهء بسیار دقیق در مورد ورزش و فواید آن نمود و با مثال های قوی واضح ساخت که ورزش نه تنها برای سلامت جسم و روح و رشد فزیکی انسان موثر است، بلکه می تواند باعث صلح و آوردن وحدت میان مردمان شود.
وی به کمی ها و کاستی ها در عرصهء ورزش کشور اشاره های لازم نمود و در بسیاری عرصه ها خواهان نوسازی گردید. همچنان از دست آورد های ورزشکاران خوب و مستعد نیز نام برد و در این که مردم ما از خود استعداد بسیار شایانی را در وقت کم به جهانیان نشان داده است، یادآور شد.
وی معتقد است که در صورت بهتر شدن وضع ورزش و تجهیزات لازم به ورزشکاران و فرستادن مربیان باتجربه، نتیجهء بهتری را می توان در کشور انتظار داشت.
«»«»«»«»«»«»«»ظاهر ملک بابا، فعال فرهنگی و جامعهء مدنی
جناب ملک بابا، یکتن از شخصیت های فعال در عرصهء فرهنگ و جامعهء مدنی است که در مورد افغانستان صحبت های سودمندی را با هموطنان مهاجر خود قسمت می کند. وی همواره طی صحبت هایش، مردم را به حفاظت از منافع ملی و وحدت ملی دعوت نموده، از  پارچه شدن و دوری جستن از همدیگر هوشدار می دهد.
در این کنفرانس، سخنان بسیار ارزشمند و وطن پرستانهء این اندیشمند، نوازشگر گوش های سامعین بود که از دل و جان به گفته هایش گوش فراداده بودند.
ملک بابا، در این که اهریمنان در پی چاپیدن فرهنگ و وحدت ملی و یکدلی ما کمر بسته اند، با مثال های بسیار عینی به هموطنان زنگ خطر را به صدا درآورد.
«»«»«»«»«»«»لطیف کریم استالفی، نویسنده و شاعر
در روز یکشنبه مورخ 25 مارچ 2012، تدوین مسودهء قطع نامه به عمل آمد که توسط شاعر خوش قریحه، جناب استالفی تقریر و پس از بحث و گفتگو در فضای کاملاء دموکراتیک و ازاد و استماع نظرات حضار و اعمال تعدیلات لازم به تصویب همگان بدون رای مخالف به تصویب رسید.
سه شخصیت برازنده، ناهید صدیق وفا، سکرتر مسؤول اتحادیهء انجمن های افغان ها در هالند، لطیف کریم استالفی، نویسنده و شاعر فرزانه و قدوس کریمی، حقوق دان، مسؤولیت کمیسیون تحریر و تدوین قطع نامه را به عهده داشتند.
لازم به یاددهانی می دانیم که، این کنفرانس با شکوه در تالار زیبای هوتل « لپالیس» شهر ایسن آلمان تدویر گردید که شامل غذای مکلف  برای 200 نفر اشتراک کنندگان بود.