آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Sunday, November 27, 2011

زنانِ سرزمینِ من، زنده و سر بلند باشند

                                  
سلیمان کبیر نوری
شاد باش هشتاد سالگی و سرشک تلخ

گوشی تلفون را برداشتم تا هشتادمین سالگرد تولد داکتر اناهیتا راتب زاد ابر زنی ازاستوای شجاعت، بانوی همیشه متعهد، نماد ی از  استقامت، ِتندیسی از مقاومت برای آزادی و رهایی زنان مظلوم و محکوم  را تبریک و شاد باش بگویم.
میخواستم به زنی تلیفون بزنم که در فراز و فرود راه مبارزه و پیکار بخاطرآزادی، بهروزی و سعادت زنان و در کل سعادت و بهروزی انسان و انسانیت قامت بر افراشت و با گامهای استوار و آهنین در شرایط  بس دشوار اجتماعی ی با فراز و نشیب سخت سهمگین ؛ و برای یگانه عشق خودش که عشق به مردم و میهنش بود، به مبارزه  برخاست؛ پُخته شد و چون پولاد  آبدیده.
بیش از نیم قرن از زندگی پر بارو شیرین خود را وقف والاترین  هدف انسانی یعنی اهتمام، تلاش و رشادت و مبارزه بخاطر سعادت انسان و انسانیت و به ویژه آزادی زن نمود. اما دریغا!! الآن چه شد؟؟؟
 پیش ازینکه شمارهء تلفون را دایل کنم، تجسم چهرهء همیشه با متانت و استوار، با گیسوان درشتی که برف های سپید گذار از کوره راههای دشوار پویندگی و رزمندگی  نور بر ظلمت، جدال حق با جباریت ؛ آن را پوشانیده، و نور امواج پر تلاطم چشمهای نافذ و همیشه پر عطوفت او مقابلم جان گرفت.
شمارهء تلفون ایشان را دایل کردم. بعد از درنگی آواز رسا و مثل همیشه استوار را ازپشت گوشی تلفون شنیدم :
- بلی... بفرمایید!!
این آواز رعشه ایرا از تار و پود وجود و گلبولهای خونم عبور داد.
گفتم:
- سلام مادر جان چه حال دارید؟
- سلام نوری جان بچیم، تو خودت خوب استی؟ صحت خودت حالا چطور است؟
- شما به سلامت باشید. من حالا خوب هستم. مادر جان! سالگرد هشتاد سالگی تانرا تبریک میگویم!
- ای وای جان مادر؛ چه تبریکی ای! در هشتاد سالگی تولدم چه میبینم؟ فامیل بزرگ ما از هم پاشیده شد. فامیل های ما توته توته و پارچه پارچه و فرار وطن شده اند... آه که چه درد آوراست! ...تشکر، تو جور باشی بچیم! صحتت خوب باشد!
- مادر جان ! من از طریق سایت ها خبر شدم که سالگرد هشتاد سالگی شماست. و آنچه بیشتر برایم جالب افتاد، نوشته ی خانم حبیبه افتخار بود.
- مه نفهمیدم؛، مه در جریان نیستم.
- میدانید خانمی بنام حبیبه افتخار  نیز هشتادمین سالگرد تولد شما را تبریک گفته است که در رسانه های انترنتی بصورت بسیار وسیع و گسترده به دست نشر سپرده شده است.
- بچیم؛ ، خانم حبیبه افتخار چه نوشته ؟
- خانم حبیبه افتخار ضمن اینکه هشتادومین سالگرد تولد شما را تبریک گفته، تحفه ای برای شما هم داشته اند.
- جالب است. چطور؟
- هان...این خانم  اینطور نوشته کرده که :
«همچنان اینجا خبر شدم که مادر اناهیتا راتبزاد به خیر هشتاد ساله شده اند . کاشکی میتوانستم از نزدیک زیارت شان کنم و هشتاد ساله گی این زن بزرگ قرن افغانستان را برایشان و خانواده شان تبریک بگویم.
تحفه هم لازم است و من تحفه ای از جان شیرین تر ندارم که برایشان تقدیم کنم . اول جان ناقابل مرا به حیث تحفه قبول فرمایند و باز یک جلد کتاب همسرم « گوهر اصیل آدمی » را که به تازه گی در هندوستان چاپ شده و درین کار او را فرزندان و عزیزان با درک و با درد و دانش بسیار مادر اناهیتا از هر لحاظ کمک کرده اند ؛ به حضور این زن بزرگ تاریخ افغانستان هدیه گویا تقدیم میدارم ».
جملاتی را که من برای مادر خواندم، ارچند من پیش ازان آنرا خوانده بودم؛ در شکل بسیار بسیط و ساده مینمود؛ اما آنقدر با پهنایی ژرف و عمیق بودند که دران حالت، وضع من را دگرگون ساخت. منکه در جریان خواندن آن، آهنگِ آوازم نیز دگرگون شده بود ؛ احساس کردم که همه درد های درونی ام نیرو گرفته ؛ به شور بلند آمده، متحرک شده اند و میخواهند یکسره از جا بیرون آمده و به غوغا بپردازند. بلی... همه ی این درد ها بلند آمدند و یکایک بدون آنکه بیرون شوند، در گلویم گره خورده و گیر ماندند.
احساس بغض گلو دیدگانم  را به گذرگاهء اشک میکشاند. دریک لحظه ی کوتاه همه حوادث و رویدادهای فاجعه بار سه دهه ی اخیر کشور در برابر چشمانم تجسم یافته و گذشتند... و هم اینکه امروز من خود به دور از حوادث، ولی غرق دران، در دیار غربت بسر میبرم.. بلی، با آن همه سوز و فشار، آواز در گلویم خشکید. نتوانستم ادامه دهم.
بعد از درنگی بخود فشار آوردم تا چیزی بگویم. بخوبی میدانستم که دران طرف تلفون چه کسی گدازِ دردِ مرا آیینه وار لمس میدارد.
به سختی گفتم:
-  میشنوید؟
ازان طرف نیز آوازی نشنیدم. گوشم به درد آمد. گوشی تلفون را بسیار بگوشم فشرده بودم.
بعد از درنگی شنیدم :
- نوری بچیم، جان مادر  میشنوم...کاش، اینجا میبودی !
پنداشتم هجومِ اشک چشمان، روی خط میدود و صدایی از آنسو، خط دوش آن را میشکند:
- زنانِ سرزمینِ من، زنده و سر بلند باشند.
من سرا پا گوش بودم میشنیدم و یاد سالها و گردباد درد ها پرده های مغزم را درمینوشتند. او چه حالتی داشت؟
سکوت جانکاه بازهم در دو طرف خط تلفون مستولی گشت.. ولی این سکوت ؛ ترنم دردِ عشق و صفا را پیچیده در لایه های پرخاش و خشم، پژواک میداد.
از شورِ اشک و طوفانِ عاطفه احساس کردم که دل خونین و پراز درد زمانه ها، زمزمه ء غم و ماتم را سر داده و بلند و بلند به سرودن گرفته  و فقط گویی  همین لمحه به فرصتی دست یازیده است تا کوله بارغم و حسرت و اسف  را از آنچه درهم غنوده دارد ، درهمین برهه ی زمان فرو فگند و خود را از فشار درد مکاران بیدرد، تهی سازد.
شنیدم که مادر بمن گفت: - مه میخاهم با خانمت گپ بزنم.
به خود آمدم.
خانمم نبود و من به او گفتم:
 - او فعلا در خانه نیست. در فرصت مساعد برای شما زنگ خواهد زد.
دیدم که مادر بخاطر بهبود حالت من با استفاده از یک مهارت  روانشناسانه خواسته  تا به من آرامش خاطر بخشند.
و متعاقب آن پرسیدند:
 -آن هموطنِ ناز، خانم  حبیبه جان کجا زندگی میکنه؟
- در یکی از ولایات افغانستان . اما شرایط وطن دشوار شده . نسبت بیماری، حدود یکهفته است برای تداوی به هند رفته است.
- تو میتانی شماره ی تلفونش را برایم پیدا کنی؟ دلم بسیار میخواهه که همرایش گپ بزنم.
- بلی. قلم و کاغذ دارین؟
- بلی بگو که نوشته کنم!
من شماره ی تلفون را برایشان گفتم و ایشان نوشتند.
با استفاده از همان شیوهء آرام ساختن، پرسیدم:
- پیش از ینکه من تلفن کنم مصروف چه کاری بودید؟
- کتابی بود که میخواندم. کتاب هم دلگیر شد. تلویزیون میدیدم.
- کدام تلویزیونهاره زیاد ترمیبینید؟
- همی تلویزیون های افغانستانه.
- دیدن این تلویزیونها زیاد ناراحت کننده نیستند؟
- اینرا مه خوب میدانم . چکنم.. زندگی در غربت و بیوطنی .اگر ببینم نارام میشوم . اگر نبینم خود را نارامتر مییابم .
- خوب خوش شدم که صحت تان خوبست.
- مه هم خوش شدم که جانک تو هم جور است. تشکر بچیم از تلفونت. مه سر و رویت را میبوسم. به خانمت سلام من  را بگو و روی خانمت و اولاد ها را از طرف من ببوس.
- زنده باشید مادر جان! من هم دستهایتان را میبوسم. خدا حافظ و روز تان خوش!
- پناهت به خدا!
و همانند همان لرزشِ صدا، گوشی را گذاشتم. زنی ازتارک تعهد و شرافت، در آنسوی خط سالگرد هشتاد سالگی اش را تنها اما با همه، تجلیل کرده بود.
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/               آوای زنان افغان

دفاع ازحقوق زنان و سهم گیری در نهاد های زنان وجیبه هر زن با احساس کشورماست

نهاد اروپائی زنان افغان
 ارسالی : زلیخا پوپل
تاریخ خبر: 25/11/2011
سومین نشست(نهاد) اروپایی زنان  افغان به اشتراک نماینده گان شورا ها ، نهاد ها و انجمن زنان سراسر اروپا ، شخصیت های مستقل زنان، شعرا ، ژورنالستان، نویسند ه گان،دانشمندان و زنان اهل خبره، رییس اتحادیه شورای مهاجرین افغان در هالند و رییس اتحادیه شورای مهاجرین افغان در آلمان به تاریخ 25/11/2011 از طریق شبکه جهانی پالتاک( زن و زنده گی) تدویر یافت. که اشتراک کننده گان روی اسناد تشکیلاتی و برنامه عمل (نهاد)جر و بحث فعال نموده و پیشنهادات سازنده را  جهت برتری و بهتر شدن  کار در(نهاد) ابراز داشتند و  این نشست از ساعت هشت و سی شب آغاز گردیده و تا به ساعت 10/30 شب ادامه داشت که در فضای دوستانه  صفا و صمیمیت خاتمه یافت.  قرار است جلسه بعدی و یا نشست بعدی روی همین اجندا به تاریخ 9/12/2011 به ساعت 8 شب در همان شبکه به آدرس ذیل تدویر یابد .دوستان و خواهران و علاقمندان که خواهش شرکت را داشته باشند. قبل از اشتراک به تیلفون های ذیل به تماس شده ما را مطلع سازند. از اشتراک شماقلبآ ممنون و سپاس گذاریم . تشکر.
Adres room----Asia and pacific-other-zan wa zendagi   
Tel--- 0031268401004 and   004951419930541 and  0031263702635
Email;dr.temory@yahoo.de       and    zolaikha_p_z@hotmail.com 
Time—sahaat -  8- uur shaab data - 9/12/2011-

http://voiceofwomenafg.blogspot.com/               آوای زنان افغان

سه مساله موثر به حیات زنان افغان


زنان و کنفرانس « بن دوم»

 نویسنده : نجیبه آرش
دیده بان حقوق بشر ضمن اعلامیه ای که اخیرا" در رسانه ها بازتاب یافته است، به نسبت احتمال کمرنگ بودن حضور فعالان زن در نشست کنفرانس بن « ۲ » که قرار است به تاریخ ۵ دسمبر ۲۰۱۱ در کشور آلمان بر ګزار شود- هوشدار داده است که: اجلاس بن « ۲ » روی سه موضوع کلیدی میچرخد:
                                              ۱ – انتقال مسولیت ها ی امنیتی به نیروهای نظامی افغانستان۰
 2- مذاکرات احتمالی با طالبان جهت راه یابی به مصالحه۰
 ۳- چگونګی روابط افغانستان با جامعه بین المللی پس از سال ۲۰۱۴ ۰ این هر سه مساله مستقیما به حیات زنان افغان موثر میباشد۰
تشویش دیده بان حقوق بشر،جامعه مدنی، کمپاین پنجاه فیصد وکمیته ی اشتراک سیاسی زنان ، بر حق است چنانچه در نزدیکترین نشست کنفرانس ترکیه کرسی زنان افغان خالی بود و به زنان اجازه شرکت داده نشد۰ نباید ازین حقیقت چشم پوشید که: زنان مکمل نیمه جامعه است و بدون حضور فعال زن در اجتماع، دیموکراسی اصلا معنی و مفهومی ندارد۰
درافغانستان از سال های متمادی وضعیت حقوق زنان یکی ازموضوعات بسیار حساس و قابل دقت بوده که در دوره های مختلف بر ابنای خصوصیت یک جامعه سنتی،محدودیت های عرف و سنن پدر سالاری، سهم زنان فقط در کار های امور منزل و تربیت اطفال محدود شده بود. ولی در برهه های تاریخ دیده شده که زنان شهری از قید چادری اجباری خود را نجات داده و با استعداد سر شار، به سرعت راه ترقی و تعالی را گشوده؛  سهم ونقش  ارزنده ایرا در امورات کشوری و لشکری ایفاء نموده اند . گواه روشن این امر « شرکت وسیع زنان در دهه هشتاد تا اوایل نود میلادی در تمام عرصه های حیات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنګی از هر لحاظ خیلی برجسته میباشد۰ که درآن دوره زنان بالغ بر شصت الی هفتاد فیصد کادر های ملی را  تشکیل میداد وسهم عظیم زنان بخصوص در عرصه های آموزشی و تربیت نسل جوان کشور به تناسب مردان بیشتر بود»۰ 
ولی متاسفانه که همه دستاورد های مردم ما که محصول سال ها رنج و زحمت بود، دشمنان مردم و کشور ما با اشکال و عناوین گوناگون ولی در ماهیت خیلی شیطانی و غیر انسانی به خاک و خون یکسان ساختند۰ جنگ های تنظیمی هست وبود مادی و معنوی مارا غارت نمود۰  تحریک سیاه طالبانی، زنان با شرف افغان را به اسارت کشیده ، دروازه های مکاتب و مراجع تحصیل را به روی زنان بستند ، کار بیرون از منزل را حرام دانستند۰ در حق مادر افغان هر ګونه اذیت، آزار، تحقیر، توهین، شلاق زدن و سنگسار را رواداشتند۰
 بعد از سقود طالبان توسط قوای امریکا کنفرانس « بن اول» سرنوشت سیاسی کشور را  تعین نمود. ظاهرا" آهسته آهسته روزنه های امید به روی زنان ستمدیده افغان دوباره باز شد و در حدود شهر ها زنان توانستند مانند سایر شهروندان از حقوق ابتدایی خود استفاده ببرند و کسب تحصیل نموده ، پله های ترقی و شګوفایی را بپیمایند۰ بنابه  درک مسولیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنګی در هر دو دوره انتخابات ریاست جمهوری کاندید دادند و همچنان در هر دو دوره انتخابات مجلس نمیندګان شرکت نمودند که تقریبا ۲۶ فیصد آرای مجلس نماینده ګان را از آن خود ساختند۰ اکنون شرکت زنان در ادارات دولتی، وزارت زنان، در صفوف اردوی ملی، پلیس ملی، نهاد های حقوق بشر، اتحادیه های زنان تجارت پیشه، کمیته مشارکت سیاسی زنان، کمپاین ۵۰ فیصد و شرکت زنان در اکثریت رسانه های جمعی داخل کشور بطور چشم ګیر دیده میشود۰ ولی متاسفانه به نسبت تعین عجولانه سرنوشت سیاسی افغانستان در کنفرانس « بن اول» و روی کار آمدن یک دولت ضعیف،بیکاره، فاسد،معامله ګر ، سنت ګرا و مرد سالار، بار دیګر چنګال خونین ارتجاع سیاه ګلوی مردم و به ویژه زنان را بیرحمانه فشرد۰ با استفاده از همین خلا طالبان با حمایت بیدریغ و همه جانبه ی اداره استخبارات «آی. ا س. آ ی.» پاکستان ، استخبارات منطقوی و بین المللی دوباره احیا، تجهیز و تسلیح ګردیدند و در طی ده سال با تکتیک های متنوع، دیپلوماسی – سیاسی ،  نظامی  تمام نهاد های اقتصادی، اجتماعی و فرهنګی، بصورت برنامه ریزی شده کشور مارا به زانو در آوردند. با ګسیل تروریستان انتحاری، ایجاد وحشت و ارعاب، قتل های دسته جمعی، ترور زنجیره ای شخصیت های عالی رتبه، اختطاف کودکان، زنان، کارگران در امور بازسازی،۰۰۰ توانستند گروهک طالبان را به حیث یک نیروی هیولای شکست ناپذیر نزد عامه ی جهان جلوه داده و برنامه های رذیلانه ی اقتصادی - نظامی منطقوی  خویشرا که بیش از یک قرن در آرزویش بودند،به منصه ی اجرا گیرند.
بنأ در اخیر ، زنان و مادران آگاه افغانستان از تمام مقامات بلند پایه کنفرانس« بن ۲ »،  جامعه جهانی،شخصیت های اشتراک کننده و موثر، از خانم ها و مادرانی که فرزندان دلبند و شوهران خود را در طی این مدت از دست داده اند، تقاضا میګردد که تمام کار کرد های کنفرانس« بن ۱» را بطور شفاف و روشن با وجدان پاک اخلاقی - انسانی مورد بازبینی قرار داده و به بررسی گیرند۰
۱- سوال است که در مدت ده سال موجودیت قوت های نظامی جامعه جهانی در افغانستان چرا صلح پایدار محقق نشد وبر خلاف اوضاع وخیم تر شده میرود؟
۲- بیتفاوتی، عدم توجه و دلچسپی و یا چشمپوشی دولت افغانستان د رزمینه محو خشونت علیه زنان ،   مورد انتقاد شدید( بخش حقوق بشر سازمان ملل متحد) قرار گیرد. زیرا پرونده های خشونت علیه زنان در طی سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ از ششصد پرونده به ۲۴۳۵ پرونده بالغ ګردیده است و قانون محو خشونت علیه زنان در دست اجرا قرار نگرفته است.
۳- کشور ما در طی ده سال یک اردوی ملی و پولیس ملی بااقتدار وبا کیفیت که بتواند از استقلال و تمامیت ارضی ما دفاع نماید ندارد۰
 ۴- قاچاق، تولید و ترافیک مواد مخدره نیتنها کاهش نیافت، بل روزتاروز توسعه، گسترش و سیر سعودی را پیموده و یک تجارت پر زرق و برق رایگان  را برای مافیای داخلی، منطقوی و بین المللی فراهم و مساعد ساخته است.
 ۵- از آن جایی که بار ها ادعا شده که طالبان قوت رزمی خود را در برابر نیروی  نظامی افغانستان از دست داده و کاملا ضعیف شده پس چرا جامعه بین المللی اصرار میورزد که با طالبان مصالحه صورت بګیرد و حضور شان را در کنفرانس بن ۲ ضرور دانسته و از آنان دعوت بعمل میآید که مصالحه کنند. به یقین که جامعه زنان افغانستان از دعوت طالبان تاریک اندیش و دشمن آزادی شان نیتنها خوشنود نیستند۰، بل اینده تاریکی را در برابر این نیروی بزرگ و نیمی از پیکر اجتماع کشور مان تجسم میدهد.
اګر نظامیګران منطقوی بخصوص پاکستان ګروه طالبان را تمویل و تجهیز نمینمود، آخرین میخ های نابودی ده سال قبل بر تابوت این گروهک وحشی و لشکر برونمرزی سازمان جاسوسی پاکستان کوبیده شده بود۰  حالا نیز اعمال ترور و انفجارات ګروه نا بکار طالبان ، جنګ منظم را با دولت افغانستان معنی نمیدهد. مردم مان این گروهک ددمنش و مزدور را وحشیان دستپرورده ی استخبارات ها میشناسند که امروز پاکستان بصورت عریان ازایشان حمایت مینماید. شرکت طالبان جنایت پیشه در کنفرانس بن دوم، جز شرکت آی اس آی درین کنفرانس معنی دیگر نخواهد داشت. و احیانا" سهیم ساختن ایشان در ساختار سیاسی – نظامی جکومت افغانستان به معنی سهیم ساختن آی اس آی درین ساختار ها توجهِ میشود.
به فکر من تا زمانیکه پاکستان و حامیان بین المللی اش دست از حمایت گروهک وحشی طالبان نکشند و سیاست دوګانه و مرموز دولت افغانستان و جامعه جهانی شفاف، روشن و صادقانه اعلام نگردد، آمدن صلح در افغانستان نا ممکن و محال مینماید.

http://voiceofwomenafg.blogspot.com/               آوای زنان افغان