آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Wednesday, November 17, 2021

چرا همیشه تخم طالبانی در خاک افغانستان شبیه بذر رشد می‌کند؟

  چطور طالب با این نوع سخت‌گیری‌هایی که دارد مانند جداسازی‌های بی‌نهایت و قرائت سخت دینی که با آن زندگی را بر مردم سیاه می‌کند

 

مدام پس از هر چند سال در افغانستان ریشه می‌دواند و سر برمی‌زند؟ خاک افغانستان چقدر آماده پذیرش و پرورش این بذر نا‌بکار است؟ چرا قرائت طالبانی از زندگی و وضعیت زنان و مردان فقط در افغانستان جان می‌گیرد و مثلا چرا این قرائت وحشتناک طالبانی در بخش مسلمان‌نشین هند جا ندارد؟ چرا در پاکستان ریشه ندارد؟ چرا در ایران به این شکل نیست؟ چرا در اندونزی و مالزی یا سایر کشورهای مسلمان‌نشین نی

حقیقت این است که به خاطر سنت، فرهنگ و نوع نگاه مردان به زنان در افغانستان، خود این خاک کمی شوره‌زار است. این خاک قابلیت پرورش چنین بذر نا‌بکاری را دارد. در افغانستان، اجتماع، فرهنگ، سنت و خشونت‌های اقتصادی- سیاسی- آموزشی علیه زنان این زمینه را در طول سال‌های سال ایجاد کرده که حتی حالا زن‌ستیزی تبدیل به یک هویت سیاسی بشود و در سایه آن به صورت سیستماتیک با زنان برخورد شود. در افغانستان در تمام این سال‌ها زنان جنس دوم بودند. در تمام این سال‌ها نابرابری زنان را به ستوه آورده بود. هرات مقام اول را در خودسوزی دختران قبل از طالبان و بعد از طالبان داشته و دوباره هم در دوره طالبان خواهد داشت. من مطمئن هستم چراکه در هرات زیستم و به چشم دیدم. 

با این شرایط، چرا باید انتظار داشته باشیم که دغدغه زنان دغدغه مردان افغانستان یا حداقل همه مردان افغانستان باشد؟ همین مردان در همین بستر شوره‌زار سال‌ها بر طبل نابرابری‌ها کوبیدند. سال‌ها زنان را به حاشیه‌نشین‌های دور اجتماعی تبدیل کردند. سال‌ها بحث اقتصادی را از دست زنان گرفتند. خشونت‌ها علیه زنان هنوز در قسمت آموزش جریان دارد و خیلی هم مربوط به طالبان نمی‌شود. منظور من این نیست که «جمهوریت» و «تحریک طالب» یکی هستند اما می‌خواهم بگویم که افغانستان در لایه‌های زیرین اجتماعی و فرهنگی، سرزمین نابرابری است. همان‌طورکه نابرابری قومی و زبانی است نابرابری جنسیتی هم هست. طالب بحث جدیدی را در افغانستان باز نمی‌کند بلکه فقط بر بحثی که در افغانستان ریشه دارد هیزم بیشتری می‌گذارد. هنوز در همین افغانستان روستایی است که دخترانش اجازه تحصیل ندارند نه به خاطر جهل مردان که اتفاقا مردان آن روستا باسواد هم شدند بلکه به خاطر زیرکی منفی مردانش و اینکه می‌دانند اگر زنان باسواد بشوند دیگر امپراتوری مردان ویران می‌شود.

 

در همین پایتخت (کابل) هنوز زنانی اجازه ندارند حقوق ماهیانه خود را داشته باشند. هنوز زنانی در همین پایتخت اجازه انتخاب شوهر را ندارند. طالب فقط آمده و این قضیه را به روتر آورده است. تبعیضی را که وجود داشته سیستماتیک کرده است. طالب، زن‌ستیز مردستا است. طالب خیلی راحت اعلام کرده که در دولت آینده او هیچ زنی در مقام‌های رسمی و بالا نخواهد بود. اگر در افغانستان زمینه حذف زنان موجود نبود هیچ نیروی سیاسی نمی‌توانست حصر زن را تبدیل به هویت سیاسی خود کند. 

شاید شما تعجب کردید که چرا مردان در کنار زنان نیستند اما من تعجب نکردم به خاطر اینکه من خودم یکی از زنان آسیب‌دیده‌ای هستم که مدام به خاطر جنس دوم (بودن) در محکمه افغانستان آسیب دیدم، در دانشگاه افغانستان آسیب دیدم، در زندگی شخصی آسیب دیدم پس من تعجب نمی‌کنم که چرا مردان نیستند. 

من انتظاری هم ندارم اما این به این مفهوم نیست که در افغانستان قشر روشنفکر متعهد به اصول انسانی و ارزش‌های انسانی موجود نیست. هست اما این تعداد آنقدر کم است که می‌شود گفت هیچ هستند و همان هیچ هم امروز کشور را رها کرده و رفته است. چه کسی قرار است امروز کنار زنان بایستد؟ این مردان روشنفکر کجا هستند؟ خیلی‌های آنها کشور را ترک کردند اما بسیاری از آنها هم در کشور هستند. بحث بی‌باوری به زنان حتی در مردان روشنفکر هم ریشه دارد. 

زنان امروز به خیابان‌ها می‌آیند و از خود نیرویی و شهامتی نشان می‌دهند ولو اندک و هرچند من بیشتر از این انتظار داشتم. نسل جدید، نسل تحصیلکرده و جمعیت زیادی است. خیابان‌های کابل باید زیر حضور زنان شرمسار می‌شد اما نشد و جمعیت اندکی از زنان بیرون شدند. 

بی‌باوری مردان به زنان در افغانستان ریشه دارد، مردان باور ندارند که زنان می‌توانند از حق و حقوق خود دفاع کنند، بنابراین چرا کنار کسانی بایستند که باور ندارند؟ در افغانستان هنوز موضوع زنان موضوع جامعه نیست، مشکل زنان مشکل زنان است و مشکل مردان نیست. یعنی بحران بی‌هویتی که مدام زنان را در برمی‌گیرد و باعث می‌شود آنها جنس دوم دیده شوند به عنوان معضل زنان دیده می‌شود و معضل اجتماعی محسوب نمی‌شود. مردان هنوز با این همه عقب‌ماندگی و موانعی که ایجاد می‌شود باور نمی‌کنند یا نمی‌پذیرند که معضل زنان معضل مردان است، چرا که خود مردان آن را ایجاد می‌کنند. بنابراین اگر من بخواهم در سرزمینم برای خودم کاری بکنم تنها می‌مانم و این را تاریخ به ما ثابت کرده، زنانی که از حق و حقوق خود دفاع می‌کنند همواره تنها بوده‌اند

دکتر حمیرا قادری

No comments: