آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Saturday, July 7, 2018

زنان، انتخابات و صلح


مریم سما
مقایسه‌ی زنانه واژه‌ای آشنا برای زنان است؛ زنان پیش از دوره‌ی امارت طالبان و زنان بعد از آن، در اکثر معادلات، اتفاقات و بازی‌های سیاسی و رسانه‌ای از زنان این‌گونه صحبت شده است.

موضوعی که قرار بود به عنوان یک دست‌آورد باشد، بدل به بهانه‌ای شد برای کمتر کار کردن زنان. البته نباید بر پیشرفتی که ما زنان در این سال‌ها داشتیم، چشم پوشید. این سال‌ها حد اقل میدانی فراهم شده است تا خود را به بوته‌ی آزمایش بگذاریم. برخی از آن سربلند بیرون آمدیم و برخی دیگر با عواقب آن دست‌و‌پنجه نرم کردیم، اما پس از آن دچار رنج زن بودن شدیم.
اکنون سوال این‌جاست که زن در کجای معادله قرار گرفته است؟ برای پاسخ به این سوال باید وضعیت را از چند منظر مورد شناخت و تحلیل قرار داد. با در نظر داشت این موضوع که زنان خود عملکردی منسجم نداشته و حصول نتیجه‌ای مطلوب از این روند، کمتر میسر خواهد بود. به دلیل گسترده بودن این مبحث در این نوشتار تنها به دو مقوله‌ی انتخابات و صلح پرداخته می‌شود؛ زیرا هر دو، به شدت بر وضعیت زنان تأثیر گذار ‌اند و از سوی دیگر زنان هم می‌توانند بر آن‌ها تأثیر ملموس و مطلوبی داشته باشند. در هر دو زمینه هم شاهد فعالیتی انسجام‌یافته از سوی زنان نیستیم.
انتخابات
 برخی همیشه می‌خواهند حضور زنان در انتخابات را سرکوب کنند، اما در این سال‌ها، بدون توجه به تمام تهدیدات، حضور خود را به اثبات رسانده‌ایم. هرچند شاید برخی فکر کنند که می‌توانستیم کارهای بیشتری انجام دهیم یا ناراضی باشیم، اما باید کمی توقع خود را با واقعیت‌ها عیار کرد. مشکلات در زمان انتخابات برای ما زنان دو برابر است. چه اگر بخواهیم برای انتخاباتی خود را نامزد کنیم و یا حتا اگر خواسته باشیم رای بدهیم. هنوز ساختارهای سنتی و فرسوده‌ی اجتماع زنان را در ردیف بعد از مردان قرار می‌دهد و با چنین ذهن و دیدگاهی، به زن با دید مثبت نگاه نمی‌کند.
این در حالی است که برخلاف طیف دیگر (مردان)، زنان به آموزش، لابی‌گری و شبکه‌سازی توجه چندانی نداشته‌اند و فعالیت‌ها در این زمینه، فردی و همسو با منافع مردانه دنبال می‌شود.
برخی از زنان با این باور که قدرت پایین‌تر نسبت به مردان داشته‌اند و امکان کامیابی خود را کمتر می‌بینند، ترجیح می‌دهند برای فرد، جمعیت و یا حزبی مردانه کمپاین کنند؛ زیرا متأسفانه در جامعه‌ی ما میان حمایت مردانه و حمایت زنانه تفاوت بسیاری وجود دارد و نمی‌توان بر حمایت زنان چندان امید بست. در صورتی که کار گروهی و شبکه‌ای زنان می‌تواند در انتخابات برای زنان نتیجه‌ای پررنگ‌تر داشته باشد.
با تمام این‌ها، اگر زنان حضور کمتری در روندهای دموکراتیک داشته‌اند، در تقلب و فساد هم نقش کمتری متوجه آن‌ها بوده است، اما باید بحث تأثیرگذاری بر این روند نگرانی بزرگ برای تمام ما باشد. هنوز ما زنان نتوانسته‌ایم بر یکی از مولفه‌های دموکراسی (انتخابات) تأثیر مهم و عمیقی داشته باشیم.
صلح
زنان چه نقشی در جنگ دارند؟ زنان برای صلح چه می‌کنند؟ از دل این دو سوال می‌توان به حکم یک مقایسه‌ی مثبت تن داد. از مقایسه‌ی حضور زنان در صحنه‌ی نبرد و زد و خورد با حضور مردان شاید بتوان این نتیجه را گرفت که در آغاز و برای تحکیم صلح، شاید زنان بتوانند کمک بیشتری کنند. هرچند هنوز روشن نیست که زنان واقعاً چه نقشی در جبهه و یا در پشت صحنه‌ی جنگ دارند، اما یک واقعیت ملموس این است که بیشترین آسیب را از جنگ آن‌ها می‌بینند.
این درست در زمانی اتفاق می‌افتد که در گفت‌وگوها و مذاکرات برای صلح هیچ نقشی به زنان داده نشده و فراتر از آن، در این باره از آن‌ها به عنوان شهروندان نظرخواهی هم صورت نگرفته است.
در این میان دو گروه به عنوان مانع‌تراش بر سر راه این مقوله وجود دارند. گروه اول به دلیل منافع‌شان به هیچ ‌عنوان خواستار نقش و تصمیم‌گیری زنان در گفت‌وگوهای صلح نیستند؛ زیرا از اندیشه‌هایی پیروی می‌کنند که برای زن هیچ نقش و حقی قایل نیست.
گروه دوم آن‌هایی هستند که خواستار این نقش برای زنان بوده‌اند، اما باوری به مثمر بودن این حضور ندارند. این گروه تنها به این بسنده خواهد کرد که چند زن به صورت نمادین در شورای عالی صلح و در گفت‌وگوهای صلح حضور داشته باشند.
نگرانی‌ای این‌جا به وجود می‌آید که در صورت نقش نداشتن زنان در این گفت‌وگوها، آیا حقوق شهروندی آن‌ها در مذاکرات و معاملات سیاسی محدود نخواهد شد؟ زیرا برای به دست آوردن حداقلی از حقوق هم مکافات زیاد و قربانی‌های بی‌شمار داده‌ایم.
این نگرانی موضوعی است که باید در نشست‌های سیاسی، فرهنگی و مدنی زنان لحاظ شود. نهادهای جامعه‌ی مدنی نیز باید بر این روند نظارت بیشتر داشته باشند و برای در نظر داشت سهم بیشتر برای زنان در گفت‌وگوهای صلح فشار زیادتر وارد کنند. از سوی دیگر زنان هم با فعالیت در هر عرصه‌ای باید به خاطر تحقق خواست‌ها در کنار هم انسجامی به وجود آورند تا گستردگی و تأثیر آن به میزانی باشد که نتوان آن‌ها را در این زمینه نادیده گرفت. این نکته‌ای است که توجه چندانی به آن نشده است.
با وجود حضور کمتر زنان در جنگ، آن‌ها از این چالش آسیب بیشتر دیده‌اند و توجه به آن‌ها و حمایت‌شان کم‌رنگ‌تر بوده است. این حلقه‌ی گم‌شده در زندگی زنان جنگ است.
زنان، انتخابات، صلح
در چنین وضعیتی، نیاز به دگردیسی و تغییر چهره‌ها بیش از هر زمان مبرم به نظر می‌رسد. در انتخابات گذشته، ما زنانی را انتخاب کردیم و از آن‌ها انتظار داشتیم که پاس‌دار رای ما باشند و برای بهتر شدن وضعیت زن تلاش کنند، اما چنین نشد. با این همه، ما عادت کرده‌ایم از گذشته تجربه‌ی خوبی نگیریم. با زنان که حرف می‌زنم، از آن‌ها که راجع به مشکلات‌شان می‌پرسم، زنان از همان‌هایی که خود انتخاب کرده‌اند گله‌مند هستند و شکایت دارند؛ زیرا بهبود وضعیت را کمتر حس کرده‌اند.
اما اکنون فرصتی دیگر در پیش رو است. فرصتی برای محک‌زدن خویش. برای این‌که آگاهی و مسئولیت خویش را در قبال سرنوشت و آینده امتحان کرده و از آن سربلند بیرون بیاییم.
امیدواری این‌جاست که به زنان فعال در عرصه‌ی اجتماع و سیاست چهره‌های جدید اضافه می‌شود؛ چهره‌هایی که نمی‌خواهند پا بر جای پای گذشتگان خویش بگذارند. آن‌هایی که کوشش می‌کنند فراتر بروند.

No comments: