امروزه زندهگی زنان درافغانستان با مشکلات وچالشهای
زیادی مواجه است که آنهارا به سادهگی میتوان دید.مثل فقر،بیسوادی،ناامنی،خشونتهای خانوادهگی،محرمیتنداشتن حریم خصوصی، دسترسی نداشتن به خدمات صحی،
آگاهینداشتن ازحقوق قانونی وچالشهای دیگر.
اما یکی از خطرناکترین مشکلات
فراروی زنان افغانستان افراطگرایی است. چیزی که در هر دورهی تاریخی تاثیرات زیانبار
و جبرانناپذیری بر زندهگی زنان وارد کرده است.
افراطگرایی عقیده و اعمال اشخاصی را توصیف میکند که برای دستیابی به اهداف ایدیولوژیکی، دینی یا سیاسی از خشونت پشتیبانی یا استفاده میکنند و این اعمال و عقاید باعث ایجاد خشونت با انگیزههای سیاسی، مذهبی، دینی و بعضی از انواع خشونتهای گروهی میشود افراطگرایان در تلاش آوردن تغییر از طریق ترس و ارعاب میباشند.
زنان افغانستان از از زمانههای دور با افراطگرایی دینی و عرفی مواجه هستند و سالهاست که با این افراطگراییها زندهگی میکنند. براساس تعریفی که موسسه مطالعات استراتژیک افغانستان ارایه کرده است «افراطگرایی دینی عبارت از انحراف از دیدگاهها و شیوههای میانهروی مذهبی و چرخش به سوی تفسیر تندروانه آموزههای دینی است.» هنوز هم تعداد زیاد از اشخاص بانفوذ و گروههای افراطی در افغانستان، برای نیل به مقاصد اعتقادی خود از افراطگرایی دینی و عرفی پشتیبانی و استفاده میکنند. این اعمال افراطگرایان ارزشها و اصول بنیادی افغانستان را در ابعاد مختلف اجتماعی مورد تهدید قرار داده است. به شمول حقوق بشر، حاکمیت قانون، دموکراسی، فرصتهای یکسان و آزادیهای مساوی، و به ویژه در زندهگی زنان پدیده افراطگرایی عالمی از مشکلات و نابسامانیها را برای آنها ایجاد کرده است؛ افراطگرایی یک تهدید واقعی و دیرپا به امنیت و سلامت زنان افغانستان شمرده میشود.
هرپدیدهای که با زور و خشونت توأم باشد، زشت است و تاثیرات ناگوار اجتماعی دارد، ولی آسیبپذیری زنان در مورد جنایات مربوط به حقوق شهروندی در همه جوامع نسبت به مردان بیشتر است. زنان در افغانستان با تهدیدهای افراطگرایی و با انگیزههای گوناگون روبهرو هستند. سختگیریهای غیر مشروع، بیمورد و اعمال آنها در موقعیتهای نامساعد زمانی و مکانی باعث ایجاد موانع در پیشرفتهای علمی و مسلکی زنان افغانستان در عرصههای مختلف اجتماعی شده است افراطگرایی دینی و عرفی در افغانستان باعث محرومیت زنان از حقوق شرعی و قانونی آنها شده است. که نمونههای بارز از تأثیرات زیانبار و مخرش افراطگرایی دینی و عرفی بر زنان افغانستان را در طول چند دهه گواه بودهایم.
در جامعه مردسالار افغانستان از زنان به عنوان شغار و بد به منظور پنهانکردن جنایت خود استفاده میکنند، زنان بیوه که در اثر اعمال افراطگرایان شوهران خود را از دست دادهاند زندهگیشان قربانی اعمال افراطگرایان شده است و در عزلت و فقر زندهگی میکنند، زنان دیگری نیز هستند که مورد تجاوزات جنسی از طرف افراطگرایان قرار گرفتهاند و همهی زندهگیشان قربانی اعمال افرطگرایان شده است و از طرف دیگر در اکثر مواقع زنانی که قربانی افراطگرایی و خشونتهای جنسی میشوند به دلیل حمایتنکردن دولت از آنها، بررسینکردن عادلانه نهادهای عدلی و قضایی از همچو قضایا، وجود فساد گسترده در نهادهای عدلی و قضایی و مسایلی چون شرم و حیا از بیان آنچه که بر سرشان آمده است خودداری میکنند در چنین وضیعتی از یک طرف زنان قربانی اعمال خشونتبار افراطگرایان شدهاند و از طرف دیگر جامعه سنتی و مردسالار افغانستان دیگر آنها را نپذیرفته و به تحقیر مینگرند که این خود سبب قتلهای ناموسی زنان شده و در های بیشتر خشونت را بر آنها میگشاید. در اکثر موارد گروههای افراطگرا قربانیان خود را عامدانه از بین زنان انتخاب میکنند و در برخی اوقات خشونت جنسی و افراطگرایی با یکدیگر تلفیق شدهاند.
در بسا مورد چنین تصور میشود که گویا یکی از موضوعات و اهداف اساسی هر گروه افراطگرا را خشنونت علیه زنان تشکیل بدهد؛ شاید هم دانسته گروههای افراطگرا بیشتر در جوامع سنتی زنان را محور فعالیتهای خود تعین کنند چون به این ترتیب میتوانند نیمی از پیکر جامعه را فلج ساخته و فعایتهای زنان را محدود بسازند.
از منظر حقوق بینالملل، افراطگرایی معلول عقبماندهگی و بیثباتی است و اقدامات افراطگرایی به عنوان خشونت سیاسی علیه زنان تا کنون قربانیهای زیادی را گرفته است. با وجود اینکه قطعنامه جهانی علیه خشونت و افراطگرایی در ۱۰ دسامبر ۲۰۱۵ در پرتو اهداف و اصول مطرحشده در منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر به تصویب رسیده بر این نکته مهم تأکید میورزد که دولتها قویاً همه اشکال خشونت علیه زنان را محکوم کرده و از تمسک به هرگونه رسم، سنت و ملاحظات مذهبی برای خودداری از عمل به تعهدات خود نسبت به از بین بردن چنین خشونتهایی که در اعلامیه رفع خشونت بر زنان ذکر شدهاند، خودداری میکنند، ولی متأسفانه در افغانستان هیچگونه اقدام سازمانیافته برای محو این عمل صورت نگرفته است، برعکس بیشتر برای اعمال افراطگرایان بسترسازی شده است.
در این مقطع زمانی نیاز مبرم است تا در مورد حمایت از حقوق زنانی که قربانی اعمال افراطگرایان شدهاند با نهادهای ملی و بینالمللی بحث و گفتوگوهای جدی مطرح شود تا زنان مورد حمایتهای بیشتر قرار گیرند.
افراطگرایی عقیده و اعمال اشخاصی را توصیف میکند که برای دستیابی به اهداف ایدیولوژیکی، دینی یا سیاسی از خشونت پشتیبانی یا استفاده میکنند و این اعمال و عقاید باعث ایجاد خشونت با انگیزههای سیاسی، مذهبی، دینی و بعضی از انواع خشونتهای گروهی میشود افراطگرایان در تلاش آوردن تغییر از طریق ترس و ارعاب میباشند.
زنان افغانستان از از زمانههای دور با افراطگرایی دینی و عرفی مواجه هستند و سالهاست که با این افراطگراییها زندهگی میکنند. براساس تعریفی که موسسه مطالعات استراتژیک افغانستان ارایه کرده است «افراطگرایی دینی عبارت از انحراف از دیدگاهها و شیوههای میانهروی مذهبی و چرخش به سوی تفسیر تندروانه آموزههای دینی است.» هنوز هم تعداد زیاد از اشخاص بانفوذ و گروههای افراطی در افغانستان، برای نیل به مقاصد اعتقادی خود از افراطگرایی دینی و عرفی پشتیبانی و استفاده میکنند. این اعمال افراطگرایان ارزشها و اصول بنیادی افغانستان را در ابعاد مختلف اجتماعی مورد تهدید قرار داده است. به شمول حقوق بشر، حاکمیت قانون، دموکراسی، فرصتهای یکسان و آزادیهای مساوی، و به ویژه در زندهگی زنان پدیده افراطگرایی عالمی از مشکلات و نابسامانیها را برای آنها ایجاد کرده است؛ افراطگرایی یک تهدید واقعی و دیرپا به امنیت و سلامت زنان افغانستان شمرده میشود.
هرپدیدهای که با زور و خشونت توأم باشد، زشت است و تاثیرات ناگوار اجتماعی دارد، ولی آسیبپذیری زنان در مورد جنایات مربوط به حقوق شهروندی در همه جوامع نسبت به مردان بیشتر است. زنان در افغانستان با تهدیدهای افراطگرایی و با انگیزههای گوناگون روبهرو هستند. سختگیریهای غیر مشروع، بیمورد و اعمال آنها در موقعیتهای نامساعد زمانی و مکانی باعث ایجاد موانع در پیشرفتهای علمی و مسلکی زنان افغانستان در عرصههای مختلف اجتماعی شده است افراطگرایی دینی و عرفی در افغانستان باعث محرومیت زنان از حقوق شرعی و قانونی آنها شده است. که نمونههای بارز از تأثیرات زیانبار و مخرش افراطگرایی دینی و عرفی بر زنان افغانستان را در طول چند دهه گواه بودهایم.
در جامعه مردسالار افغانستان از زنان به عنوان شغار و بد به منظور پنهانکردن جنایت خود استفاده میکنند، زنان بیوه که در اثر اعمال افراطگرایان شوهران خود را از دست دادهاند زندهگیشان قربانی اعمال افراطگرایان شده است و در عزلت و فقر زندهگی میکنند، زنان دیگری نیز هستند که مورد تجاوزات جنسی از طرف افراطگرایان قرار گرفتهاند و همهی زندهگیشان قربانی اعمال افرطگرایان شده است و از طرف دیگر در اکثر مواقع زنانی که قربانی افراطگرایی و خشونتهای جنسی میشوند به دلیل حمایتنکردن دولت از آنها، بررسینکردن عادلانه نهادهای عدلی و قضایی از همچو قضایا، وجود فساد گسترده در نهادهای عدلی و قضایی و مسایلی چون شرم و حیا از بیان آنچه که بر سرشان آمده است خودداری میکنند در چنین وضیعتی از یک طرف زنان قربانی اعمال خشونتبار افراطگرایان شدهاند و از طرف دیگر جامعه سنتی و مردسالار افغانستان دیگر آنها را نپذیرفته و به تحقیر مینگرند که این خود سبب قتلهای ناموسی زنان شده و در های بیشتر خشونت را بر آنها میگشاید. در اکثر موارد گروههای افراطگرا قربانیان خود را عامدانه از بین زنان انتخاب میکنند و در برخی اوقات خشونت جنسی و افراطگرایی با یکدیگر تلفیق شدهاند.
در بسا مورد چنین تصور میشود که گویا یکی از موضوعات و اهداف اساسی هر گروه افراطگرا را خشنونت علیه زنان تشکیل بدهد؛ شاید هم دانسته گروههای افراطگرا بیشتر در جوامع سنتی زنان را محور فعالیتهای خود تعین کنند چون به این ترتیب میتوانند نیمی از پیکر جامعه را فلج ساخته و فعایتهای زنان را محدود بسازند.
از منظر حقوق بینالملل، افراطگرایی معلول عقبماندهگی و بیثباتی است و اقدامات افراطگرایی به عنوان خشونت سیاسی علیه زنان تا کنون قربانیهای زیادی را گرفته است. با وجود اینکه قطعنامه جهانی علیه خشونت و افراطگرایی در ۱۰ دسامبر ۲۰۱۵ در پرتو اهداف و اصول مطرحشده در منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر به تصویب رسیده بر این نکته مهم تأکید میورزد که دولتها قویاً همه اشکال خشونت علیه زنان را محکوم کرده و از تمسک به هرگونه رسم، سنت و ملاحظات مذهبی برای خودداری از عمل به تعهدات خود نسبت به از بین بردن چنین خشونتهایی که در اعلامیه رفع خشونت بر زنان ذکر شدهاند، خودداری میکنند، ولی متأسفانه در افغانستان هیچگونه اقدام سازمانیافته برای محو این عمل صورت نگرفته است، برعکس بیشتر برای اعمال افراطگرایان بسترسازی شده است.
در این مقطع زمانی نیاز مبرم است تا در مورد حمایت از حقوق زنانی که قربانی اعمال افراطگرایان شدهاند با نهادهای ملی و بینالمللی بحث و گفتوگوهای جدی مطرح شود تا زنان مورد حمایتهای بیشتر قرار گیرند.
لیدا حیدری
No comments:
Post a Comment