گفتوشنید زهره اسپاد با رویا سادات
رویا سادات پس از دوران طالبان به عنوان نخستین کارگردان زن در
افغانستان شناخته شد. او فلمهایی با نامهای سه نقطه، تار و زخمه، نامهای به
رییس جمهور و… ساخته است.
به جشنوارههای جهانی چون اسکار راه یافته است. رویا
افتخارات جهانی زیادی به دست آورده است. او در سال ۲۰۱۸ جایزهی ویژهی دولت
هالند را دریافت کرد. این تندیس، به نام جایزهی جاگزین اسکار هم یاد میشود. فلمهای
رویا سادات به گفتهی خودش «بخشی از صدای مردان و زنان افغانستان اند که هر بینندهای
را در هر گوشهی جهان به فکر کردن دعوت میتوانند.» رویا سادات از سوی نشریهی
«فارین پالیسی» در ردیف نهم فهرست افراد تاثیرگذار جهان در سال ۲۰۱۷ قرار گرفت.
– لطفاً کمی از خودتان برای خوانندههای ما بگویید.
+ من از کودکی دلباختهی دنیای هنر و به ویژه فلمسازی و
کارگردانی بودم. خوشبختانه با تلاشهای زیاد پا به این عرصه نهادم و پس از به دست
آوردن تجربهی کافی در سال ۲۰۰۳، با خواهرم الکا سادات موفق به بنیانگذاری خانهی فلم رویا شدیم.
این نهاد تا کنون ۴۰ فلم کوتاه و مستند و هشت فلم داستانی ساخته است.
– چطور خودتان را در قلمرو فلمسازی یافتید؟
+ داستانش بسیار طولانی است. من کارم را از دوران مکتب، با نوشتن
پارچههای تیاتر آغاز کردم. نخستین تیاترم را هنگامی که در صنف پنجم مکتب درس میخواندم،
نوشتم و کارگردانی کردم. در آن زمان مکتب کارم را چندان جدی نمیگرفت. من و همصنفیهایم
ناچار بودیم در اتاقک رختکن که معلمها از آن به عنوان جالباسی استفاده میکردند،
تمرین کنیم، ولی با گذشت زمان ادارهی مکتب کار مرا ارزشمندتر یافت و آن را جدیتر
گرفت. به طوری که در مناسبتهای گوناگون از من میخواست نمایشنامه بنویسم و گروه
تئاتر تشکیل بدهم. کمکم نمایشنامههای من حتا در مناسبتها و جشنهای بزرگ ریاست
معارف هم روی صحنه میرفتند تا اینکه دوران حکومت طالبان از راه رسید و دروازهی
مکتبها بسته و دختران خانهنشین شدند. ما در بهت و ناباوری ۵ سال را در اسارت سپری
کردیم. این شرایط با همهی دشواریهایی که داشت، باعث شد من بیشتر به نوشتن و کتابخواندن
روی بیاورم، خودم را بهتر بشناسم و دریابم که شیفتهی فلمسازی هستم. در همین
دوران بود که نخستین فلمنامهام را با نام سه نقطه نوشتم. پس از دوران طالبان و
در سال ۲۰۰۱ موفق شدم فلم سه نقطه را بسازم. این فلم را سازمان حقوق بشر
خریداری کرد و در مناسبتهای گوناگون در تلویزیونها و جشنوارهها به نمایش درآمد.
به این ترتیب، من هم به قلمرو فلمسازی راه پیدا کردم.
– از حس و حالی که پس از به نمایش درآمدن نخستین فلمتان داشتید
برای ما قصه کنید.
+ شاید سه نقطه نخستین فلم داستانیای بود که در هرات و توسط یک
فلمساز زن ساخته میشد. به همین دلیل در هنگام ساختش با دشواریها و چالشهای
فراوانی روبرو شدم. طالبان تازه رفته بودند و من آنقدر عطش گفتن داشتم که حتا از
فلمبرداری در جاهای ناامن هم بیم نداشتم. در جریان ساخت فلم، وقتی جایی را مناسب
فلمبرداری مییافتم که در آنجا حتا خطر وجود ماین بود، خودم پیشتر از دیگران به
میرفتم و با راه رفتن سرتاسر زمین را بررسی میکردم. هنگامی که از امنبودن منطقه
مطمئن میشدم، کار را آغاز میکردیم. در واقع، روند ساخت نخستین فلمم بسیار طولانی
شد. من حتا برای تدوین فلم هم به دلیل نبودن امکانات، مدت زیادی منتظر ماندم و پس
از پشت سر گذاشتن همهی این سختیها و دشواریها سرانجام فلم سه نقطه به جشنوارهی
فلمهای «پنج دههی اخیر افغانستان» و نمایش در مرکز فرهنگی فرانسه و گویته
فراخوانده شد. این فلم توانست جایزهی بهترین کارگردانی را به دست آورد و با
استقبال مردم به ویژه زنان روبرو شود. پس از آن همه سختی و انتظار، از اینکه
نتیجهی کارم را میدیدم، احساس خوشآیندی داشتم. میتوانستم نفس راحتی بکشم.
– دیگران به کار شما چه واکنشی داشتند؟
+ بخشی از واکنشها بسیار مثبت و خوشحالکننده بود. به ویژه واکنشهایی
که از سوی زنان و جامعهی جهانی دریافت میکردم، ولی در این میان با برخوردهای
ناامیدکنندهای هم از سوی جامعه و هم خانواده روبرو میشدم. از همان ابتدا
کاکاهایم با کار من در سینما موافق نبودند. تا جایی که برای سالها با خانوادهی
من قطع رابطه کردند، ولی من هرگز ناامید نشدم و به کارم ادامه دادم. در آن روزها
کار کردن زنان در سینما بسیار دور از تصور و مردم بود. چون من در این راه پیشگام
شده بودم، با مشکلات بیشتری روبرو بودم.
– مطمئناً کار کردن یک زن به عنوان فلمساز دشواریهای خودش را
دارد، از سختیهایی که در این مسیر با آنها روبرو شدید برای ما بگویید.
+ روی هم رفته کار در سینما میتواند مشکلات زیادی در پی داشته
باشد. مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، همه چالشهای فراروی سینماگران هستند.
روشن است که این مشکلات زنان را بیشتر از مردان درگیر میکنند، ولی به عنوان یک
سینماگر زن باور دارم که دستهبندی این مشکلات و تمرکز روی آنها میتواند باعث
ناامیدی و مانع ادامه راه شود. افغانستان کشوری سرشار از تضادها و تنشهای دروناجتماعی
است. به این ترتیب میتوان گفت که در گام نخست، زن بودن خودش بزرگترین چالش در
برابر کار در سینما است؛ چون در جامعهای مانند افغانستان حتا کار زنان در پهنهی
سینما پذیرفتنی نیست، چه رسد به اینکه یک سینماگر زن از معضلها و تابوهای جامعه
بگوید یا بخواهد رهبری و مدیریت یک تیم فلمسازی را به دوش داشته باشد. من هم
مانند همهی زنان دیگری که در این عرصه کار میکنند، دشواریهای زیادی را پشت سر
گذاشتهام؛ برای نمونه مردم به خاطر اینکه به کار یک سینماگر زن باور نداشتند، در
جریان فلمبرداری به سختی با من همکاری میکردند و یا حتا گاهی از سوی جامعهی
سینمایی افغانستان نیز با کارشکنیهایی روبرو شدهام. برای مثال بسیاری از دعوتنامههای
من به دستم نمیرسیدند. در کل، مشکلات زیادی از این دست داشتم، ولی خوشبختانه همه
را با موفقیت پشت سر گذاشتهام. باور دارم که زنان با شعار نمیتوانند توانایی خود
را ثابت کنند، بلکه باید با قدرت و پشتیبانی فکری و علمی وارد جامعه شوند و
تواناییهای خود را نشان بدهند.
– آیا شما در این مسیر تنها بودید یا مشوقهایی چه در خانواده و چه
در اجتماع بودند که از شما پشتیبانی کنند؟
+ خوشبختانه پس از آنهمه تلاش و کار شبانهروزی، حد اقل پدرم به
کارم باور داشت و همیشه از من پشتیبانی میکرد. اکنون نیز همسرم، آقای عزیز دلدار
از هر نگاه بزرگترین حامی و پشتیبانم است. در اجتماع نیز همصنفیهای دورهی مکتب و
دانشگاه همیشه مشوق من بودهاند تا جایی که حاضر بودند به خاطر من در فلمهایم نقش
بازی کنند و در کنار همهی اینها، دیدن واکنشهای مثبت مخاطبان و تأثیر فلمهایم
بر آنها هم مرا تشویق به ادامهی راه میکنند.
– با وجود این دشواری، چهچیزی شما را به ادامهی راه وامیداشت؟
+ خوب همانطور که پیشتر هم گفتم، در کنار این دشواریها و چالشها
اتفاقات خوبی هم بودند که مرا امیدوار میکردند. وجود کمپنی فلمسازی رویا که با
وجود مشکلات بسیار هنوز هم پابرجاست و در شرایطی که دولت هیچ حمایتی از صنعت سینما
نمیکند و بیشتر فلمسازان ناگزیر به مهاجرت از افغانستان شدهاند، هنوز هم کار میکند.
گذشته از همهی اینها، عشق و علاقهام به سینما هرگز اجازهی ترک آن را به من نمیدهد.
سینما برای من مانند نفسکشیدن است و بدون آن نمیتوانم به زندگیام ادامه بدهم.
– فکر میکنید کار یک سینماگر زن با یک سینماگر مرد چه تفاوتهایی
دارد و در چه مواردی زنان بهتر از مردان عمل میکنند؟ موارد مشخصی در این زمینه به
یاد دارید؟
+ [رویا با لبخند می گوید] بهتر بود این را از عزیز (همسرش عزیز
دلدار) می پرسیدید [و ادامه می دهد] من هرگز کار زن و مرد را با یکدیگر مقایسه
نکردهام، ولی با تجربهای که دارم و با در نظر گرفتن شیوهی کاری خودم، فکر میکنم
زنان به چند دلیل بهتر از مردان کار میکنند: نخست اینکه مدیریت زنان بهتر از
مردان است و با جدیت و دقت بیشتری کار میکنند. مثلاً من هنگام کار بسیار جدی میشوم
و برای اینکه بهترین نتیجه را از کارم بگیرم، حتا نیازهای شخصی خودم مانند غذا
خوردن را به دست فراموشی میسپارم و تنها به کار فکر میکنم. دوم اینکه زنان سوژههای
متفاوتتری برای فلمهایشان انتخاب میکنند؛ چرا که نگرش آنها به هستی و زندگی
عمیقتر است و میتوانند با حس زیباییشناختی و عاطفهی سرشاری که دارند، جلوههای
زیباتری بیافرینند. اگر تاریخ سینما را مرور کنیم، میبینیم که زنان در فلمهایشان
بیشتر به مسائلی چون بیعدالتی، استعمار، ظلم و ستم، معضلهای اجتماعی و مسایل
مربوط به زنان و یا نقد امپریالیزم و فیمینیسم پرداختهاند، در حالی که بیشتر فلمهای
ساخته شده توسط بزرگترین فلمسازان مرد بیشتر برای جذب بازار بودهاند. این نشاندهندهی
دغدغه و نگرانی زنان نسبت به آینده و حکمفرما شدن بیعدالتی است.
– کارهای ناکردهیتان در عرصهی فلمسازی چیست؟
+ سوژههای بسیاری هستند که سالهاست ذهن مرا درگیر کردهاند، ولی
تا کنون موفق به ساختشان نشدهام که این بسیار آزاردهنده است. مثلاً سوژهی فلم
«نامهای به رییس جمهور» مربوط به سال ۲۰۰۹ است، ولی در سال ۲۰۱۶ ساخته شد. فعلاً هم با عزیز دلدار روی چند سوژه کار میکنیم و
قرار است به زودی فصل دوم سریال «خط سوم» را هم بسازیم. امیدوارم که پس از آن هم
بتوانم فلم بلند دیگری بسازم.
– تصویر یک جامعهی ایدهآل برای کار فلمسازی به ویژه برای بانوان
از نظر شما چگونه است؟
+ جامعهی امن و شاد و به دور از تبعیضها و تعصبها که در آن زن و
مرد بتوانند در کنار یکدیگر کار کنند و به اهداف و آرمانهایشان برسند.
– آیا تصویر ذهنی شما روزی به واقعیت میپیوندد؟
+ ما سالهاست که برای رسیدن به این آرزو تلاش میکنیم و قربانیهای
زیادی در این راه دادهایم. امیدوارم نهال شکیبایی ما سرانجام روزی به ثمر بنشیند
و به این آرزو برسیم.
– آیا گاهی از کار یک فلمساز موفق دیگر الهام گرفتهاید و یا
رفتار و عمل آن شخص در شما ایجاد انگیزه کرده است؟
+ از شخص خاصی نه، ولی تیاتر در من ایجاد انگیزه کرده است. تیاتر
هرات تاریخچهای بسیار طولانی دارد. به یاد دارم در آن سالها تیاتر هرات همیشه
فعال و زنده بود. ناگفته نماند که تیاتر هرات تیاتریستهای بسیار خوبی هم داشت. من
فکر میکنم نوشتن تیاتر بود که به من انگیزه داد تا این راه را ادامه بدهم و
فلمسازی را به عنوان حرفه و پیشهی خودم انتخاب کنم.
– تصویر شما از وضعیت کنونی رسانههای کشور چیست؟
+ من فکر میکنم همانطور که در گزارشهای مختلف در سطح جهان به
این موضوع پرداخته شده است، افغانستان یکی از خطرناکترین کشورهای دنیا برای کار در
بخشهای خبرنگاری و فلمسازی به ویژه برای زنان است، ولی باید گفت که بدبختانه عمق
فاجعه فراتر از این تیترهاست؛ زیرا زنانی که به عنوان خبرنگار و یا فلمساز در
رسانهها کار میکنند، نه تنها با خطر و تندروهای مذهبی و یا مخالفان آزادی بیان
روبرو هستند، باید با سنتهای درون جامعه و خانوادهی خود نیز دست و پنجه نرم
کنند. به باور من زنان خبرنگار و فلمساز به راستی قهرمانانی هستند که در چنین
شرایطی به کار خود ادامه میدهند و میکوشند صدای میلیونها زن افغان دیگر باشند،
ولی در کنار این واقعیت تلخ، نباید نقش گستردهی رسانهها را هم در ایجاد فرصت
برای حضور زنان به عنوان خبرنگار و یا فلمساز نادیده گرفت. در واقع، امروزه بیشتر
مشکلاتی که ما با آنها روبرو هستیم، ناشی از فقر فرهنگی و اجتماعی است و رسانهها
میتوانند با تولید برنامههای آگاهیدهنده، نقش بزرگی در کاهش این مشکلات و
پویایی کشور داشته باشند.
– زنان زیادی آرزو دارند که روزی چون شما به عنوان یک فرد موفق
شناخته شوند، چه گفتنیهایی برای آنها دارید؟
+ درست نمیدانم چه پاسخی به این پرسش بدهم؛ چرا که من هم هنوز در
کنار همین زنان قرار دارم و هیچ برتریای نسبت به آنها ندارم. من هم برخاسته از
همین جامعه هستم، دوران جنگ را در افغانستان سپری کرده و جامعهام را به خوبی میشناسم،
ولی به عنوان یکی از همقطارها و یا همفصلهایشان میخواهم این را بگویم که به
نظر من امروزه بیشتر از آنچه که زنان به حضور در جامعه نیاز دارند، جامعه نیازمند
آنهاست. بنابراین ما وظیفه داریم که نقش و مسئولیت خود را در برابر جامعه شناخته،
با ایستادگی و مقاومت آن را به بهترین شکل ممکن ایفا کنیم تا به نسلهای آینده جفا
نشود. اگر تاریخ حضور زنان در جامعهی افغانستان را مرور کنیم، میبینیم که حضور
زنان در جامعه همیشه شکل نمادین داشته است. زنان همیشه دستآویز سیاستهای گوناگون
شدهاند. حتا در دورانی که در تاریخ به عنوان دوران مادرسالاری خوانده میشود، ما
تنها برگزارکنندگان یک مراسم آریایی بودیم که به شکلی نمادین تنها یک روز در سال و
برای بزرگداشت از روز مادر برگزار میشد. بنابراین میتوانیم بگوییم که زنان در
طول تاریخ هیچگاه حضور واقعی خود را در جامعه افغانستان تثبیت نکردهاند و
حضورشان همیشه به گونهی نمادین و سهمیهای بوده است. اکنون زمان آن فرارسیده که
زنان تواناتر از پیش ظاهر شده، جایگاه خود را در جامعه تثبیت کنند و این تنها با
مطالعه، تحصیل و بالا بردن دانش و مهارت امکانپذیر است.
– به جز فلمسازی دیگر به چه چیزهایی علاقه دارید؟
+ میگویم ولی شما جدی نگیرید [میخندد و ادامه میدهد] «گاهگاهی
شعر مینویسم. این تفریح مورد علاقهام است. نوشتن، موسیقی و تماشای فلم هم
کارهایی هستند که دوست دارم هنگام بیکاری انجام بدهم و از آنها لذت میبرم.
– از ناگفتههایتان بگویید.
+ فکر میکنم همهچیز را گفتهام.
– اجازه بدهید کمی هم دربارهی زندگی خصوصیتان بپرسم.
+ خوشحالم از این که خانوادهی مهربانی دارم؛ آنها در همهی شرایط
مرا درک میکنند: مادرم، مادر همسرم و خود همسرم که همیشه و در همهی شرایط از من
پشتیبانی میکنند. دو فرزند دارم: ارسلان و اوستا که با وجود مشکلات و کار شبانه
روزی در سینما، باز هم وقت زیادی را به آنها اختصاص میدهم و بیاندازه دوستشان
دارم.
– سخن پایانی:
+ بسیار تشکر.8 صبح
No comments:
Post a Comment