آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Friday, March 17, 2017

جنایت هولناکِ ملاهای جاهل دنیا را تکان داد

دوسال پیش درهمین روز زنی جوان باصورتی خونین و پای برهنه رو به تلفون شهروندان کابل سعی میکرد چیزهایی بگوید،اما صدای ظریف و لرزان او درهمهمه ای که ملایان متعصب واوباش جاهل به راه انداخته بودند شنیده نمی شدو فقط مشت و لگد بود که  از هر طرف به سر و صورتش حواله می شد.


  عده ای دست بر اندامش می کشیدند و سعی می کردند تا در آخرین لحظات از جسمی که اکنون با فریاد ملایی متعصب حلال گشته بود تمطع بجویند و عده ای دیگر الله اکبر گویان با چوب و سنگ بر سر و رویش می کوفتند…
صدای فرخنده : «من بی گناهم»!  به گوش شهروندان کابل وتمام جهانیان رسید. صدای لرزانی که تکرار می کرد: من بی گناهم !
مرگ فجیع اش از او قهرمانی ساخته که همه زنان افغان می توانند ظلم و ستم هر روزه ای را که بر آنان می رود در چهره معصوم او ببینند. فرخنده قربانی مثلث شومی شد که حاصل اجتماع ملایان طماع و متعصب، اوباش جاهل و پلیس فاسد است. مثلثی که تاکنون قربانیان زیادی در جامعه افغانستان گرفته است.
اما فرخنده، برخلاف خیل انبوه دیگر قربانیان این مثلث، شانس این را یافت که «دیده» شود. روزی که او به دعانویس کنار «مسجد شاه دوشمشیر» مراجعه کرد هرگز گمان نمی برد، مرگ دردناکش سرآغاز جنبشی عظیم در سراسر افغانستان گردد. بازخوانی این روایت دردناک نشان می دهد که او چگونه بدون اینکه گناهی مرتکب شده باشد قربانی این مثلث شوم فساد گردید.
فرخنده، دختر ۲۷ ساله افغان صبح روز ۲۸ اسفند از منزل خود در کابل خارج شد و ساعاتی بعد خانواده اش جنازه او را در حالی که از سوی اوباش متعصب تکه پاره و سوزانده شده بود تحویل گرفتند.
بنا بر روایتهای موجود گویا فرخنده در صبح روز حادثه با ملای دعانویسی در حوالی مسجدی به نام شاه دو شمشیر مشاجره لفظی پیدا می کند و به اعتراض، کاغذی را که دعانویس بر روی آن دعا و طلسم خویش را نوشته بوده به داخل آتش می افکند. ملای دعانویس که کار و کسب خویش را در خطر می بیند، به میان مردم شتافته و به دروغ فریاد می زند که این زن قرآن شریف را به آتش کشیده!
با فریادهای ملای دعانویس توده های جاهل و اوباش متعصب به گرد فرخنده حلقه می زنند، مرتد و مزدور امریکا می خوانندش و بدون تحقیق درباره ادعای ملای دعانویس و پیش از آنکه فرخنده فرصت دفاع از خویش را بیابد او را زیر مشت و لگد خود گرفته و تا حد مرگ زدند، سپس پیکر نیمه جانش را زیر چرخهای موترانداخته و بارها از روی جسم بی جانش رد می شوند و در پایان برای این که مطمین شوند عمل مقدسشان را به تمامی به انجام رسانده اند جنازه فرخنده را به آتش می کشند.  
پلیس، که به گواهی ویدیوها و تصاویر ثبت شده توسط دوربین های موبایل، از ابتدا تا انتهای ماجرا فقط ناظر جنایت بوده است و هیچ اقدامی برای جلوگیری از قتل فرخنده انجام نداده برای پاک کردن صورت مساله بلافاصله به منزل خانواده قربانی مراجعه و با تهدید از آنها می خواهد که برای در امان ماندن از دست متعصبین مذهبی هرچه سریعتر منزل خویش را تخلیه نموده و به مکان نامعلومی فرار نمایند و ضمناً پدر فرخنده را وادار می کنند که اعتراف کند دخترش دارای بیماری روانی بوده و به همین دلیل قرآن را به آتش کشیده است. اعترافی که بلافاصله از سوی پلیس رسانه ای می شود.
در فردای روز فاجعه امام جماعت مسجد شاه دوشمشیر ضمن دفاع از «احساسات مذهبی» قاتلان فرخنده، علنن با هر نوع پیگیری قضایی این موضوع مخالفت نموده و با ذکر خطبه ای آتشین به خیال خود به مساله فیصله می دهد. تا اینجای ماجرا سه ضلع مثلث فاجعه یعنی ملاهای طماع و متعصب، اوباش جاهل و پلیس فاسد از آغاز تا انتهای فاجعه که سرپوش گذاشتن بر قتل و توجیه شرعی آن باشد، یک به یک کارویژه خویش را انجام دادند. آنچه اما سناریوی جهل، تعصب و فساد را بر هم می ریزد تصاویر ثبت شده از تلفون های حاضران در صحنه فاجعه است.
تصاویر و ویدیوهای فاجعه بلافاصله در شبکه های مجازی انتشار یافته و تلنگری می شود بر وجدان بیدار هزاران جوان افغان در سراسر کشور. تصاویر ثبت شده از لحظه لحظه جنایت نشان می دهد که فرخنده با پوشش کامل اسلامی (چادر و برقع) به چنگ اوباش متعصب افتاده است، تصاویر انتشار یافته از مدارک و اسناد تحصیلی او نشان می دهد که با «درجه عالی» تحصیلات خود را به پایان رسانده و نه تنها، طبق ادعاهای اولیه پلیس، بیمار روانی نبوده که حتا قاری قرآن هم بوده است. با بیدار شدن «وجدان عمومی» جامعه و فشار افکار عمومی، نهادها و افراد مسوول نیز مجبور به تجدید نظر در رویه خویش گردیدند.
امام جماعت مسجد که از قاتلان فرخنده حمایت کرده بود اکنون رسما عذرخواهی کرده است، ملای دعانویس اعتراف کرده که به دروغ فرخنده را متهم به آتش زدن قرآن نموده، تحقیقات وزارت حج و اوقاف کشور هم نشان می دهد در روز حادثه هیچ قرآنی به آتش کشیده نشده، همچنین تا اینجای کار فرمانده پلیس کابل در مراسم دفن فرخنده (که برای نخستین بار توسط زنان انجام گرفت) حضور یافته و دستور بازداشت تعدادی از قاتلان را نیز صادر نموده است.
اگر شبکه های اجتماعی و ماهواره ای مستقل نمی بودند، قطعا ماجرای قتل فرخنده روند دیگری می یافت. در حالی که در جهان سوم مثلث شوم تعصب، جهل و فساد اجازه استیفای حقوق از دست رفته شهروندان عادی را نمی دهد، وجود رسانه های مستقل و آزاد می تواند صدایی باشد برای بی صدایان، برای آنان که فریادرسی جز وجدان بیدار شهروندانی همچون خود ندارند.
در عصر جدید، حتا در جوامع جهان سوم نیز، گردش آزاد اطلاعات مرزهای سنتی را درنوردیده است. به یمن تکنولوژی های دیجیتال واقعیتِ فجایعی مثل قتل فرخنده می تواند میلیونها بار بازنمایی و مشاهده گردد. شبکه های اجتماعی اینترنتی در داخل کشورها یک «جامعه مدنی مجازی» ساخته اند، یک «وجدان عمومی»، یک «هیئت منصفه» متشکل از میلیونها شهروند آگاه و بیدار که اجازه نمی دهند نهادهای سرکوبگر و فاسد دولتی و مذهبی بر روی فجایعی از این دست سرپوش بگذارند. اکنون وجدان عمومی جامعه افغانستان، و سراسر جهان، از ظلم ناورایی که در حق فرخنده روا داشته شده است به درد آمده و همگان طالب اجرای عدالت اند.
ماجرای فرخنده اما به همین جا ختم نخواهد شد و ابعاد بسیار فراتری خواهد یافت، چرا که اجحاف و تبعیض صورت گرفته علیه زنان افغان بسیار گسترده است. فرخنده به نماد رنج و ستمی تبدیل می شود که هر روز بر زنان افغان تحمیل می گردد.
او بی شک به نماد جنبش عظیم عدالت خواهی زنان افغان تبدیل خواهد گردید، جنبشی که صدای گامهای استوار آن را از هم اکنون می توان شنید.
 
 
 
 
 
 



Avast logo
This email has been checked for viruses by Avast antivirus software.
www.avast.com

No comments: