تیوریسین های تفاوت جنسی،چه آنها که کارشان استوار برسنت های فمینیسم رادیکال ویا بنیان های روانکاوانه است،بر ویژگی تن یافتگی زنانه تاکید دارند؛
افقی که وقتی تن مرد به عنوان هنجار انسان در نظرگرفته شود ناپدید خواهد شد. برای بسیاری ازاین تئوریسین ها تفاوت جنسی بنیادی و تغییرناپذیرست. رزی بِرِی داتی ادعا می کند «زن بودن همیشه، پیشاپیش، پیش شرط بودشی فرد شدن اگزیستانسیالیستی من بوده است» 26.
الیزابت گراز بر «فروکاست ناپذیری ویژگی تن زن، تن همۀ زنان، مستقل از طبقه، نژاد و تاریخ» اصرار می ورزد 27. برای هرودوی این تئوریسین ها طبقه و نژاد قابل تغییرند ولی هویت ها، درون یک طبقه بندی جنسی که پیشینگی دارد، تار و پود می یابند. برای گراز، مرکز ثقل طبیعت بنیانی و غیرقابل اجتناب تفاوت جنسی درپروسۀ جسمانی تولید مثل است. گرچه او می پذیرد که راه های تجربه شدن [تفاوت جنسی] عمومیت ندارند، اما به هرحال ادعا می کند که «تفاوت جنسی افقی است که براساس شرایط خودش ظهور نمی کند اما درامکان وجودی هر باشنده ای حضور پنهان دارد». چنین تفاوت جنسی ای نه هویت جنسی به بارمی آورد، نه راهی که زنان ازآن طریق تن خودشان را تجربه می کنند تعین می بخشد، چرا که با وجودی که از نظر تاریخی و اجتماعی متغیراست، اما، شرطیست که هویت های جنسیت یافته را امکان پذیر می کنند. یکی ازنتایج چنین نقطه نظری رد امکان ترانس سکسوالیته است. «برای کسی ازیک جنس، تجربه و واقعیت زندگی شدۀ کسی ازجنس دیگر، همیشه حالتی بیگانه و ناهموند خواهد داشت» 27. برخلاف رویای ترانس سکسوال، مردها، حتی با عمل جراحی، هرگز قادر به احساس و تجربۀ اینکه زن بودن و مثل زن زندگی کردن یعنی چه نخواهند بود.
الیزابت گراز بر «فروکاست ناپذیری ویژگی تن زن، تن همۀ زنان، مستقل از طبقه، نژاد و تاریخ» اصرار می ورزد 27. برای هرودوی این تئوریسین ها طبقه و نژاد قابل تغییرند ولی هویت ها، درون یک طبقه بندی جنسی که پیشینگی دارد، تار و پود می یابند. برای گراز، مرکز ثقل طبیعت بنیانی و غیرقابل اجتناب تفاوت جنسی درپروسۀ جسمانی تولید مثل است. گرچه او می پذیرد که راه های تجربه شدن [تفاوت جنسی] عمومیت ندارند، اما به هرحال ادعا می کند که «تفاوت جنسی افقی است که براساس شرایط خودش ظهور نمی کند اما درامکان وجودی هر باشنده ای حضور پنهان دارد». چنین تفاوت جنسی ای نه هویت جنسی به بارمی آورد، نه راهی که زنان ازآن طریق تن خودشان را تجربه می کنند تعین می بخشد، چرا که با وجودی که از نظر تاریخی و اجتماعی متغیراست، اما، شرطیست که هویت های جنسیت یافته را امکان پذیر می کنند. یکی ازنتایج چنین نقطه نظری رد امکان ترانس سکسوالیته است. «برای کسی ازیک جنس، تجربه و واقعیت زندگی شدۀ کسی ازجنس دیگر، همیشه حالتی بیگانه و ناهموند خواهد داشت» 27. برخلاف رویای ترانس سکسوال، مردها، حتی با عمل جراحی، هرگز قادر به احساس و تجربۀ اینکه زن بودن و مثل زن زندگی کردن یعنی چه نخواهند بود.
موضع تئوریسین های تفاوت جنسی دررابطه با موقعیت بنیانی و همچنین غیرقابل اجتناب بودن تفاوت جنسی به نکته تخالف کلیدی ای بین آنها و تئوریسین های پساساختارگرائی که تحت تاثیر فوکو و دریدا بودند تبدیل شد. سیستماتیک ترین تفصیل چنین نگرش های پساساختارگرایانه ای را می شود درکار جودیت باتلر پیدا کرد 28. باتلر یادآور شد که حملۀ ایریگاری به انگارۀ تن زن که در نوشته های فیلسوفان و روانکاوان پیدا می شود، حمله ای مشخص به یک سنت غربی مشخص است. سنتی که جهانشمول نیست. استدلال باتلر اینست که « اذعان نکردن به عملکرد مشخصِ فرهنگیِ ستم جنسی، خودش نوعی امپریالیسم شناخت شناسانه است». تلاش برای به شمارآوردن فرهنگ های «دیگر» به عنوان توضیحاتی اضافی بر زبان نرینه مداری جهانی، با خطرتحت انقیاد درآوردن [تفاوتها] تحت عنوان مشابه همراه است. تفاوت هائی که وجودشان ممکن است ایدۀ کلیت پذیری را مورد سئوال قراردهد. همچنین اسپی وک، درمورد پروسه ای که ازآن طریق زنان غربی خودشان را به عنوان زنِ جهان شمول ابداع می کنند هشدار می دهد 29. این اتهامات نشانۀ نیاز به احتیاط هنگام مورد مداقه قراردادن و ابداع نمودش های تنانه است. چراکه به عهده گرفتن مسئولیت نگرش به چنین پروسه هایی باید به شکلی صورت گیرد که توجه به راه هایی که نمودش های تنانه با دیگر صور هویت اجتماعی درهم آمیخته اند و اینکه اینها چگونه در زمان و مکان های مختلف تغییر می کنند را در برداشته باشد.
https://plus.google.com/u/0/112610024058402079714/posts
https://www.facebook.com/profile.php?id=100008822536258
https://www.facebook.com/profile.php?id=100008822536258
This email has been checked for viruses by Avast antivirus software.
www.avast.com |
No comments:
Post a Comment