در پایان شب یلدار نور بر تاریکی پیروزمیشود،ما که در یلدای تاریخ قرار داریم بایدامیدداشت که نور بر تاریکی واهرمن پیروزمی شود!
در شب یلدا دومفهوم متضاد نهفته است. یکی این که یلدا درازترین شب سال است و در تمام این شب اهرمن با اورمزد یا اهورامزدا در ستیزاست. شب ستیز ظلمت است با نور. چون درازترین شب است، پس درازترین حملۀ اهرمن براورمزد درهمین شب است، ازاین دیدگاه قدیمیان شب یلدا را شب مبارک نمیدانستند وآن رانحس میخواندند. چنین بود که تمام شب چراغ روشن میداشتند و شب زنده داری میکردند، آتش میافروختند تا درروشنایی چراغ وآتش اهرمن نتواند به خانههای آن هاراه یابد. گویی بدینگونه میخواستند تا اورمزد را و نور را و نیکی را در پیروزی براهرمن و تاریکی یاری رسانند؛ اما دربُعد دیگر اهرمن نماد تاریکی و زشتی، دراین ستیز سرانجام شکست میخورد ومیترای شکست نا پذیر با نور و گرمای خویش بر او پیروزمیشود، مهرتولد مییابد و پس ازآن ، روز و روشنی است که فزونی میگیرد و روزها درازتر میشوند.
مردم درپایان شب یلدا درانتظار طلوع خورشید می ماندند وچون خورشید طلوع میکرد در حقیقت همان تجسم متیرای پیروزمند را میدیدند که ازجنگ با اهرمن برگشته است. مردم این خورشید را، خورشید تازه و نو می انگاشتند و ازاین جهت یلدا راشب میلاد و زایش مهر میدانستند وهمه ساله با آیینهای خاصی آن را گرامی میداشتند و به همین گونه نخستین روز دیماه یا جدی را نیز جشن میگرفتند که با بیست و یکم دسمبر برابر بوده است.
جشن یلدا دریک جهت جشنی است برخاسته از طبیعت وباهمین ریشههای طبیعی خود است که با زندهگی طبیعی مردمان باستان پیوند میخورد. درجهت دیکرآن گونه که گفتیم یلدا زایشگر مهراست. آوردگاه اورمزد و نور در برابر اهرمن و ظلمت است. اورمزد و اهرمن در نماد نور و تاریکی برای تسلط برهستی در برابرهم می جنگند که شکست اهرمن و تولد مهر را در پی دارد. این دو نکته مفهوم یلدا رارقم می زند؛ اما تا جای که پژوهشگران باورمند اند دربرگزاری جشن های یلدا درمیان مردمان باستان بیشتر بُعد طبیعی آن مورد توجه بوده است تا بُعد دینی آن. چون با پایان شب یلدا خورشیدی دیگری طلوع می کند، باورها چنین بود که این خورشید، خورشید تازه و نو است.
نکتۀ ظریفی در این پنداشت وجود دارد که انسان را به یاد این گفته ها می اندازد که: «هرروز خورشید تازهیی طلوع می کند و در یک رودخانه نمی توان دوبار شنا کرد. » چنین گفتههایی را دانش امروز برکرسی نشانده است. آن تعاملاتی که دیروز در خورشید سبب پخش نور وگرما می شد، گذشته است، پایان یافته و امروز تعاملات تازهیی است که رخ می دهد. یعنی نور وگرمای امروز، نتیجۀ تعاملات تازهیی امروزین درخورشید است، نه نتیجۀ تعاملات دیروز، پس این خورشید، خورشید تازه ونو است که نور وگرما پخش می کند، نه خورشید دیروز. به همین گونه در دریایچۀ که دیروز شنا کردهای آن مالیکولهای آب رفته اند و مالیکولهای تازهیی آمده اند و ازاین رو این دریا چه نیزهمان دریاچۀ دیروزین نیست.
در باورداشت های آنان دو نیرو وجود داشت نیروی ایزدی و نیروی اهرمنی که این دو نیرو برای تسلط برهستی پیوسته درجنگ و ستیز بودند. این همان ثنویت است. یعنی دویی که جهان را آوردگاه نیکی و زشتی می داند که یکی ازسوی خدای نیکی ودیگری ازسوی اهرمن می آید، پیوسته با هم می جنگند و اما سرانجام ایزد براهرمن، مهر یا میترا برتاریکی ونیکی بر زشتی پیروز میشود.
This email has been checked for viruses by Avast antivirus software.
www.avast.com |
No comments:
Post a Comment