آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Friday, August 26, 2016

ریحانه؛ از نامزدی‌اش در ۳ سالگی تا بریده‌شدن سرش در ۱۸ سالگی

 
ریحانه دراواسط سال‌های تسلط طالبان درافغانستان در شهر فیروزکوه به دنیا آمد.جایی‌که آن‌زمان به شهرچغچران شهرت داشت.


هنوز
۳ سال بیشتر نداشت که برایش خواستار پیدا شد. پدر ریحانه در آن زمان زنده بود و او را «به‌نام» عبدالغفور در آورد. عبدالغفور هم در آن‌زمان کودکی بیش نبود.
«به نام کردن دختر» شیوه‌ای از ازدواج قبل از وقت در مناطقی از افغانستان است که در آن دختر و پسر به‌دلیل خردسال‌بودن و گاهی حتا به‌دلیل شیرخواره‌بودن نمی‌توانند به خانه شوهر بروند، اما پدر و مادر طرفین با یک‌دیگر موافقت می‌کنند که این دختر و پسر از آن یک‌دیگر خواهند شد.
زمانی‌که ریحانه هنوز بیش از
۱۴ سال نداشت که پدرش بر اثر بیماری جان داد و ۹ ماه پیش زمانی که ریحانه تنها ۱۷ سال داشت با برگزاری یک مراسم عروسی، رسما به خانه‌ی عبدالغفور رفت.
 عبدالغفور باشنده اصلی ولایت بادغیس بود که در ولسوالی «جوند» زندگی می‌کرد. ریحانه را با خود به «جوند» برد.
ریحانه در این مدت بارها مورد لت‌وکوب و خشونت‌های خانواده شوهر قرار گرفت. او در این مدت
۹ ماه هیچ‌گاه باردار نشد. چنان‌که یکی از اعضای هیات حقیقت‌یاب در غور گفته، شاید یکی از عامل‌های خشونت بر ریحانه – باردارنشدن او بوده باشد.
او مدتی کمی پس از برگزاری مراسم عروسی، زمانی‌که جهت میهمانی و دیدار از مادر خود به شهر فیروزکوه مرکز ولایت غور رفته بود، بارها به دادگاه محلی غور از خشونت‌هایی که بر وی شده، شکایت کرد.
اما آ‌ن‌گونه که خانواده ریحانه می‌گویند، دادگاه در آن‌زمان گفته بود که این شکایت باید در محاکم ولسوالی «جوند» ولایت بادغیس صورت گیرد تا به آن رسیدگی شود.
«جوند» همان ولسوالی است که سال گذشته به تصرف طالبان در آمد. به نظر می‌رسد ریحانه بی‌آنکه کس‌وکاری در «جوند» داشته باشد، جرات شکایت از خانواده‌ی شوهرش را نداشته است.
ریحانه برای بازنگشتن به ولسوالی جوند، تلاش زیادی کرد، اما خانواده زورمند ریحانه موفق شدند که او را دوباره به این ولسوالی انتقال دهند.
نبود کار و وضعیت بد اقتصادی، عبدالغفور – شوهر ریحانه را ـ مجبور ساخت که یک هفته پیش به ایران برود، تنها پس از گذشت
۷ روز از سفر شوهر ریحانه به ایران جسد بی‌جان او روز چهاشنبه (دیروز) به شهر فیروزکوه مرکز ولایت غور انتقال داده شد.
برادر شوهر، خواهر شوهر و مادر شوهر ریحانه، متهمان اصلی قتل ریحانه هستند. آنان متهم‌اند که «بی‌رحمانه سر از تن ریحانه جدا کرده‌ند و سپس تن بی سر او را به غور فرستاده‌اند.»
حالا نیز تقریبا امید چندانی برای بازداشت عاملان این رویداد وجود ندارد. روستایی که سر ریحانه آن‌جا بریده شده، در
۵۰ کیلومتری مرکز ولسوالی «جوند» است. جایی که فعالیت طالبان در آن چشم‌گیر است و یکی و دوسالی است که کم‌تر نیروی امنیتی به آن ساحه رفته است.
غور و بادغیس در غرب افغانستان دو ولایتی‌اند که آمار بالایی از خشونت بر زنان در آن‌ها ثبت شده است.
در افغانستان، به‌ویژه در ولایت‌های دورافتاده‌ای چون بادغیس و غور، دختران نمی‌توانند علاقه‌مندی خود به پسری را برملا بسازند. دختران زیادی طی سال‌های اخیر به‌دلیل آن‌که توان اظهار نظر در چنین مواردی را ندارند، ترجیح داده‌اند که از منزل خود فرار کنند، مانند صابره- دختری که سال گذشته از خانه‌اش در ولسوالی قادس ـ توسط خانواده شوهرش کشته شد.
سر ریحانه در ولایتی بریده شده که هنوز در بسیاری از مناطق آن بیرون‌شدن زنان از خانه حتا به قصد آموزش و تعلیم ننگ بزرگی به شمار می‌آید. بادغیس میزبان کتله‌ی بزرگی از زنان و مردان بی‌سواد است، اما آمار زنان بی‌سواد بادغیس بسیار بالاتر از مردان است. ولایتی که هنوز در آن برخی‌ها دختران خود را در بدل زمین و حتا حیوانات به خانه‌ی بخت می‌فرستند.
در بادغیس هر سال آمار خشونت بر زنان بیش از پیش گزارش می‌شود. در این ولایت لت‌وکوب، تجاوز جنسی، ازدواج اجباری، فراردادن از منزل و ربودن دختران جوان، از عمده‌ترین خشونت‌های دیگری‌اند که بر علاوه مسایل ذکر شده در بالا، هر سال می‌توان به وضوح مشاهده کرد. اما بسیاری از این خشونت‌ها، به‌گفته‌ی مسوولان محلی این ولایت، از سوی زورمندان محلی بر زنان صورت می‌گیرد. مردی خانمش را با تبر می‌کشد و یا دیگری توسط پدرش در حضور
۳۰۰ تماشاچی کشته می‌شود. این رویدادها به اثبات می‌رساند که تلاش‌ها به‌خاطر زدودن خشونت بر زنان در بادغیس نیز مانند بسیاری از ولایت‌های کشور ناکام بوده است.
همواره وجود فرهنگ‌های سنتی و بسته در بادغیس چالش جدی در برابر فعالیت اجتماعی و آموزشی زنان است و در اکثر ولسوالی‌های این ولایت، مردان با اعمال خشونت بر زنان، فرصت‌های آموزشی را نیز از آن‌ها می‌گیرند.
در بادغیس کم‌تر اتفاق افتاده که دختری بتواند با خانواده‌اش در باره‌ی ازدواج به پسری صحبت کند. در بسیاری از موارد دختران زیادی مجبور به فرار از خانه شده‌اند، تا حوادثی از این دست رقم بخورد.
ولایتی که در پهلوی محرومیت‌های اقتصادی، دختران زیادی در آن به مکتب نمی‌روند و مهریه‌های‌شان سربه‌فلک‌کشیده است، بدون این‌که خودشان درصد کوچکی از مهریه گزاف را بهره‌مند شوند. در مناطقی از بادغیس به خانه‌ماندن دختر بعد از سن
۱۰ تا ۱۲ سال، برای مردان خانه عیب به شمار می‌آید.
 
 
 
 
 
 



Avast logo
This email has been checked for viruses by Avast antivirus software.
www.avast.com

No comments: