آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Sunday, March 27, 2016

از فیروزکوه تا کوه نور؛ تک گردنبند زمرد سعیده

زمانی که نخستین بار سعیده را در زیرزمین کارگاه سنگ‌های قیمتی مرکز هنرهای معاصر فیروزکوه درکابل


 دیدم، سخت مشغول کار بود، با دقت دانه‌های زمرد را برانداز می‌کرد و اندازه می‌گرفت. سلام کردم چیزی نگفت، بلند‌تر صدا زدم واکنشی نشان نداد و خلاصه وقتی دید من آنجا هستم نگاهی انداخت و دوباره به کارش مشغول شد.
پیپا اسمال، هنرمند بریتانیایی که سال‌ها مشغول طراحی زیور و جواهرات و سنگ های قیمتی است، آنجا بود و به آرامی گفت: سعیده نمی‌شنود، سعیده حرف هم نمی‌زند.
آن روز سعیده مشغول کار روی گردنبند مهمی بود، با احتیاط در فضای پر سر و صدای کارگاه به کارش ادامه داد. پیپا هم که در بریتانیا، راجستان هند و افغانستان کار طراحی سنگ های قیمتی و جواهرات کرده با او روی این گردنبند کار می‌کرد.
در مرکز هنرهای معاصر فیروز کوه در کابل، سعیده از راهروهای تاریک ما را به طبقه دوم رهنمایی کرد و در اتاق کوچک کارش را گشود، اتاق کوچک در سکوت عمیقی رفته بود و ریخت و پاش اطراف اتاق و سنگ‌های قیمتی و جواهرات فرصت تبارز یافته بودند.
سعیده در اوج جنگ‌های داخلی در یکی از اردوگاه‌های مهاجرین در پاکستان به دنیا آمد. ۲۷ سال پیش، در همان روزهای اول زندگی او دچار بیماری شد و تزریق یک دوز آمپول، شنوایی را از او گرفت، بزرگتر که شد خانواده‌اش متوجه شدند که سعیده چیزی نمی‌شنود و همین بود که چیزی نشنید تا چیزی بگوید.
اما او در همه این مدت ساکت ننشست و در مدرسه‌های ناشنوایان اول در پیشاور پاکستان و بعد در کابل درس خواند و در افغانستان فارغ شد. بعد از فراغت از کلاس دوازدهم مدرسه ناشنوایان در همین مدرسه فرصت تدریس یافت.
برادرش خان، که در این مدت حامی سعیده بود، از ارتباطات خود استفاده کرد و سعیده را در انستیتوی هنرهای معاصر فیروز کوه نام نویسی کرد. سعیده دو دوره‌ کوتاه مدت را موفقانه پشت سر گذاشت و حالا دو سال است که در همین انستیتو مشغول حکاکی و زرگری است.
هرچند برادرش دکه کوچک زرگری برایش زد اما او هیچ وقتی به این دکه نرفت. کارها و سفارش ها یکی پس از دیگری روی میز کار سعیده انجام می‌شد تا این که از هنرمندان خواسته شد برای نمایشگاه بزرگی در موزه اسمیتسونیان واشنگتن کارهای خلاقانه‌ای تحویل بدهند.
پیپا اسمال هنرمند بریتانیایی آن زمان به کابل آمد تا با فیروزکوه در این مورد صحبت کند، انستیتوی فیروزکوه مجموعه بزرگتری به این نمایشگاه می فرستاد تا معرف تاریخ و تمدن افغانستان باشد. پیپا با سعیده آشنا شد و هر دو نفر بعد از بگو مگو روی این طرح تک گردنبند زمرد به توافق رسیدند. گردنبندی که سعیده می‌گوید با الماس هم مقایسه نمی‌کند.
او و پیپا روی این گردنبند ۵۲ روز کار کرده اند و در آن ۳۱۹ دانه زمرد و ۹۷ گرم طلا به کار رفته است.
سعیده عاشقانه به کارش ادامه داده است. کارهای دیگر او هم در نمایشگاه‌های مختلف از جمله یک تاج دست‌ساز گرانبهای او در موزه غزنی گذاشته شده؛ زمانی که غزنی در سال ۲۰۱۴ به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام شد.
زندگی سعیده اما پیچیده تر از آن است که در یک اتاق کار و چند جمله خلاصه شود. برای رسیدن به این مرحله زندگی پر از غم و چالش و دردسری پشت سرمانده است.
خودش می‌گوید هیچ گاهی روزی که به تمام معنا شاد بوده باشد را به یاد نمی‌آورد، اما شمار روزهای بد از دست و ذهنش خارج است. می‌گوید هیچ وقتی نخندیده اگر خندیده هم از ته دل نبوده است.
آرزوی بزرگ سعیده پیدا کردن حس شنوایی است تا بدون نیاز به کسی بتواند کنترل زندگی را در دست بگیرد. برادرش کمک کرد که با ما مصاحبه کند، حرف هایش را برگردان می‌کرد و این برای سعیده به سختی قابل تحمل است.
سعیده می‌گوید در افغانستان زندگی برای ناشنوایان و افرادی مثل او بسیار سخت است: "به ویژه وقتی درک مردم پایین است... یکی از حرف‌هایی که من را ناراحت می‌کند این است که به طور مثال خواهران و برادرانم را ببینید همه عاید دارند و زندگی اجتماعی خوبی دارند و صاحب فرزند و خانواده اند و دوستانی دارند که با آنها صحبت می‌کنند و همه چیز... اما ما هیچ کدام این ها را طوری که باید نداریم"
چرا گردنبند زمرد؟
وقتی با پیپا اسمال، تصمیم می‌گرفتند که به نمایشگاه واشنگتن چه چیزی پیش کنند، روی کارهای مختلفی بحث کردند از تمدن قدیم گرفته تا سبک هندی و ترکی اما سرانجام تصمیم برآن شد که گردنبندی دست‌ساز ساخته شود از سنگ های افغانستان در قالب طلا.
سعیده با زبان اشاره: "این نوع گردنبندها معمولا سه ضلی مثل یک مثلث یا هرم طراحی می‌شود اما من آن را مثل یک مربع دیزاین{طراحی} کردم که در آن دانه‌های کوچک زمرد پهلوی هم قرار گرفته اند و قسمت پایین آن با زنجیرک‌های طلا مثل قطرات باران به طرف پایین طراحی شده که در آن هم دانه‌های زمرد کار گرفته شده است که مثل قطرات باران می‌نماید. بعد از این که گردنبند ساخته شد در پشت گردنبند جای کوچکی مثل یک صندوقک کارگذاری کردیم."
در جواهرات مثل این، از صندوقکی که سعیده در موردش حرف می‌زند معمولا برای گذاشتن تعویض و عکس و... استفاده می‌شود اما در این قطعه هنری که حالا در دانشگاه اسمیتسونیان واشنگتن است، در صندوقکش یک مشت خاک افغانستان است.
پیپا اسمال هنگام بازدید از این نمایشگاه گفت که خاک افغانستان در این گردنبند اهمیت زیادی دارد. سعیده می‌خواست همه اجزای کاربردی در این گردنبند از افغانستان باشد.
خانم اسمال می‌گوید که کار روی این گردنبند تجربه جدیدی بود و می خواهد به کارها روی سنگ‌های قیمتی افغانستان و معرفی آن در بازارهای مد و فیشن دنیا بیشتر کار کند.
از سعیده پرسیدم این که کارش در موزه‌ای در واشنگتن به نمایش رفته چه حسی دارد گفت که هنوز به واشنگتن نرفته و وقتی واکنش بازدیدکننده‌ها را دید می‌تواند چیزی بگوید.
سعیده قرار است در ماه آوریل به آمریکا سفر کند و به این نمایشگاه برود و در مورد گردنبند دست‌ساز زمردی به بازدیدکنندگان توضیح بدهد.
به نمایش گذاشته شدن کار دختری از کوچه‌های کابل قدیم در موزه ۱۷۰ ساله اسمیتسونیان واشنگتن شاید برای خیلی هایی مثل سعیده و یا کسانی که حتی می‌توانند بشنوند و حرف بزنند، آرزوی بزرگی باشد اما برای سعیده چه آرزویی مهمتر از بازیافتن شنوایی بوده می‌تواند؟ bbc
 
 
 
 
 



Avast logo
This email has been checked for viruses by Avast antivirus software.
www.avast.com

No comments: