(قسمت دوم داستان پسری
تنها !)
--------------------
نوشته فردیانا – طبیب زاده , ظریفه
یک ماه میگذرد. بدون اینکه شیما متوجه شود من دزدانه اورا با نگاه هایم تعقیب میکنم وانتطار دیدنش مرا میسوزاند .روزیکه او را نبینم تلخ ترین روز زندگی ام میباشد .
--------------------
نوشته فردیانا – طبیب زاده , ظریفه
یک ماه میگذرد. بدون اینکه شیما متوجه شود من دزدانه اورا با نگاه هایم تعقیب میکنم وانتطار دیدنش مرا میسوزاند .روزیکه او را نبینم تلخ ترین روز زندگی ام میباشد .