سلیمان کبیر نوری در آخرین صحبت تلفونیی که با جاوان یاد دکتور اناهیتا راتبزاد داشتم، مثل همیشه، با آواز رسا و گرم از سلامتی من می پرسیدند. این آواز چنان با انرژی بود که تصور شنیدن آن از زنی به چنین سن وسال بعید مینمود. آواز بلند و گرم، آمیخته با مهر و شفقت وعطوفت و عشق وصفا.
بودا به دهی سفر كرد .... زنی كه مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد. بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانهی زن شد. كدخدای دهكده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت : این زن، هرزه است به خانهی او نروید !...
هیـــولای تقلـــب و قـــومگـــرایی انتخـــابات جـــوان را بکـــام مـــرگ برد
به اطلاع دوستان رسانیده می شود که نسبت درگذشت نا بهنگام جوان ناکام سیزده ساله انتخابات فرزند رشید دیموکراسی که در اثر ضربات شدیدی که ازطرف کاندیدان دور دوم بزکشی کلمرغ جان وگلمرجان به او اصابت کرده بود بالاخره بعد از شش ماه تحمل درد جانکاه ومعالجات بی نتیجه شام جمعه به رحمت ایزدی پیوست وهواداران جامعه مدنی وحکومت قانون را به سوگش نشاند