آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Monday, October 13, 2014

تاريخچه مرا ببوس

ارسالی میم آریانا
  اين بوسه وداع، بوی خون می داد .   حسن گلنراقی خوانندهای غير حرفه ای بود. سالها در بازار تهران (سرای بلورفروش ها) کسب و کار مختصری داشت. قدی داشت بلند و موئی داشت سفيد. آرام و شمرده صحبت می کرد، حتا با مشتری های سمجی که برای خریدن بلور و چینی هم چانه می زدند! چنان آرام سخن می گفت، که گوئی می ترسید بلورها تاب قال و مقال مشتری ها را نياورده و از روی "رف" ها سقوط کنند.
مغازه اش دربازار سنتی تهران، نه بزرگ بود و نه کوچک. برای آنهايی که يادش بودند و به ديدارش می رفتند روئی گشوده تر داشت تا برای خریدارها. آنها که به دیدارش می رفتند به سن و سال خودش بودند. شايد من که در سال 1355 و در جستجوی گذشته ها، خود را به حجره اش در تیمچه بلورفروش ها رساندم، جوان ترين پرس و جو کننده سالهای پس از 28 مرداد بودم که تا آن روز ديده بود.
پرسان پرسان پيدايش کردم. اهل ذوق بود. در سالهای پس از کودتای 28 مرداد، که دور هم به غمخواری و تسلای آوار کودتا جمع می شدند، ترانه ای را که "حيدر رقابی" در دوران زندان خود و تحت تاثیر کودتا و اعدام افسران توده ای سروده بود خواند. روی این شعر "مجید وفادار" آهنگ گذاشته و یک خواننده گمنام زن نیز آن را خوانده بود، اما رونقی نگرفته بود.
گلنراقی با همين ترانه نامش در ليست خوانندگان ايران قرار گرفت. خودش گفت:
به تشويق دوستان ترانه ديگری هم خواندم، اما خيلی زود تصميم گرفتم کنار بکشم. من که خواننده نبودم، صدای من با "مراببوس" بايد در خاطره ها می ماند. گوشه گرفتم. از بچگی عشق کوزه گری و بلور سازی داشتم. رسيدم به سرای بلورفروش های بازار تهران. حالا – سال 1355- هيچکس "در اين سرای بی کسی" نمی داند من کيستم و "مراببوس" چيست!

درسالهای بعد از کودتای 28 مرداد، بسياری از شنوندگان ترانه غمگين و درعين حال شورانگيز "مرا ببوس" بر اين تصور بودند که شعر اين ترانه را سرهنگ "سيامک" از رهبران سازمان نظامی حزب توده ايران، پيش از اعدام خویش، و افسرانی که اعدام می شدند در زندان سروده است. حتی عده ای فکر می کردند اين ترانه را سرهنگ مبشری عضو ديگر رهبری سازمان نظامی در وصف "سيامک" سروده است. آن دو، شانه به شانۀ هم تیرباران شدند و شعر مراببوس را هم هیچکدام از آنها نسروده بودند.
زير فشار اين شايعه بود که سرانجام مطبوعات به اشاره حکومت نوشتند سراينده ترانه عاشقانه مراببوس شاعری بنام "حيدررقابی" است. حکومت راست گفته بود، سراینده ترانه "حیدررقابی" بود، اما اين فقط نيمه پر ليوان آب بود. نیمه خالی لیوان عبورکوتاه رقابی از زندان سرلشگر تيموربختيار فرماندار نظامی کودتا و سپس بنیانگذار سازمان امنیت شاه- "ساواک" - بود. رقابی در زندان و تحت تاثير آن دوران بگير و شکنجه کن و اعدام کن، این ترانه را سروده بود.
رقابی نيز نه ترانه سرا بود و نه مدعی ترانه سرائی. دستی در شعر و ادبيات داشت و "شوری در سر" که "مراببوس" حاصل آن بود.
دم و دستگاه کودتا که تاب تحمل افسانه مراببوس را نداشت و می دانست زمزمه مراببوس اجازه نمی دهد مردم، کودتا و دهه 30 را فراموش کنند، ابتدا پخش آن را از راديو ممنوع کرد. مراببوس از اين مرحله به بعد سينه به سينه به نسل بعد از 28 مرداد که خود شاهد وقايع آن نبود منتقل شد و به ترانه ای ملی تبديل گشت. ترانه ای که دو نسل کودتا و پس از کودتا آن را در مخالفت با سرکوب و ديکتاتوری زير لب زمزمه کرد و حالا نسل سوم و چهارم بعد از آن کودتا نیز چنین می کنند. در آن سالهای پیش از انقلاب، حتی صفحه 45 دور و کوچک آن نيز ناياب بود و اين خود مانند هر ممنوعه ديگری بيشتر مشوق نسل بعد از کودتا بود تا آن را پيدا کرده و گوش کند. نه تنها ناياب بود، بلکه اگر برای دستگيری کسی وارد خانه اش می شدند و صفحه مراببوس را پيدا می کردند آن را بعنوان مدرک جرم سياسی با خود می بردند تا ضميمه پرونده سياسی بازداشتی شود.
دريک دوره نيز، دستگاه تبليغاتی حکومت، با انگيزه عاشقانه جلوه دادن مراببوس و نفی هويت سياسی آن، اجازه داد چند خواننده روز ايران، از جمله ويگن و ... قسمت اول اين ترانه، که عاشقانه جلوه می کرد را بخوانند، اما قسمت دوم ترانه که مربوط به سحرگاه تيرباران بود همچنان در ليست سانسور ماند:
ستاره مرد
سپیده زد
....
در میان توفان
همپیمان با قایقران ها
گذشته از جان
باید بگذشت از توفان ها
به نیمه شب ها
دارم با یارم پیمان ها
که بر فروزم آتش ها در کوهستان ها

حتی خوانندگان حرفه ای و مشهوری نظير ويگن و ديگران هم نتوانستند اجرائی به دلنشينی و خاطره انگيزی "گلنراقی" از اين ترانه ارائه دهند و اين اجراها با استقبال مردم روبرو نشد.
بسیاری از نکات بالا را در آن گزارشی که از افسانه "مراببوس" به همراه گفتگو با حسن گلنراقی نوشتم، با همه ملاحظات و احتیاط های ناگریز آن دوران، در روزنامه کیهان وقت (سال 1355) با عنوان " مرا ببوس- ترانه ای که دو نسل زیر لب زمزمه می کند" منتشر شد.
درسالهای پس از کودتا؛ گلنراقی نيز چند بار به ساواک احضار شد. در آن ديدار سال 55 که در گوشه حجره اش اش لبی به چای با هم تر کردیم و عکسی به يادگار گرفتیم، گفت که بارها احضار شده تا بگويد با چه انگيزه ای مراببوس را خوانده است.
گفت: هر بار توانستم بازجوها را قانع کنم که اين ترانه را فقط بدليل زيبائی عاشقانه آن خوانده و اساسا خواننده حرفه ای نيست. يکبار خواندم و ديگر هم نخواندم.
همين بازجوئی ها را حيدر رقابی هم پس داد. انکار او دشوار تر از انکار گلنراقی بود، زيرا پس از کودتا مدتی زندانی بود و پرونده سياسی داشت.
"مرا ببوس" ترانه قهرمانی، سرود آخرين ساعات پيش از اعدام، فرياد عليه کودتا و اختناق بود و با همين شناسنامه در تاريخ ايران ماندگار شد. حتی بازخوانی اخیر آن از سوی گلشیفته فراهانی نیز گل نکرد و مردم آن را هم نپسندید. همين است که تا هر زمان اعدام و کودتا و اختناق در ایران هست، "مرا ببوس" هم هست. همين است که پس از انقلاب 57 تا چند سال نه کسی مراببوس گوش می کرد و نه کسی بدنبال صفحه و نوار "مراببوس" بود و بعد بتدریج دوباره مردم مراببوس را به یاد آوردند.
در سالهای دهه 60 يکبار ديگر در زندان های جمهوری اسلامی زمزمه مرا ببوس شروع شد، حتی از سوی جوانانی که نمی دانستند ريشه های مرا ببوس به درخت تنومند اختناق و ظلم در ايران می رسد.
حيدررقابی در سال پايانی دهه 1360 دور از ایران، چشم بر جهان فرو بست و گلنراقی نيز در مهر ماه 1372 به او پیوست. آنها، هر دو رفتند، اما ترانه ای را از خود به يادگار گذاشتند که تا زندان و اعدام هست، این ترانه با همه غم نهفته در آن زنده است.
وقتی برای گلنراقی در تهران مجلس ياد بود گرفتند، جمع روشنفکران کشور که در مجلس ختم او شرکت کردند بيش از تجار و تيمچه داران بازار سنتی ايران بود که در جمهوری اسلامی به حکومت رسيده اند.
در سالهای پس از انقلاب، در یک جمع هنرمندانه که بسیاری از خوانندگان و نوازندگان و گویندگان رادیو و تلویزیون ملی ایران در آن حضور داشتند، گلنراقی یکبار دیگر مراببوس را با صدائی خسته، به همراه پیانوی انوشیروان روحانی خواند و بندهای پایانی آن را دلکش و دیگر حاضرانی که بیشتر آنها دیگر غایب ابدی اند، در آن جمع با هم خواندند. آن اجرا را می توانید از روی آدرس زیر گوش کنید.
 
 
 
 
 



This email is free from viruses and malware because avast! Antivirus protection is active.

No comments: