آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Saturday, July 19, 2014

:زن نخستین نگهبان کودک وبوجود آورندۀ وتکثیردهنده نسل بشر

 شیرین نظیری
درادوارگذشته یکی ازاهداف مهم، ازدواج ها به وجود آوردن کودک و یا تولید مثل بود. سبب آن نیز، کمبود نیروی کارتولید اجتماعی ،که صرف ازطریق خانواده ها تامین می شد.
طوریکه می دانیم
درآغازجامعه ابتدايی پدیدهء تک همسری موجود نبود. يک مرد چند زن و يا چندين مرد یک زن داشتند.
 
 
 
 
 
پدرکودک نوزاد به وجود آمده وهم چنان کودک، زمانی که بزرگ می شد پدرخود را نمی شناخت و یک کودک بدون هویت ونامعلوم بوجود می آمد و هیچ مردی مسؤوليت ومراقبت کودک نوزاد را به عهده نمی گرفت.  یگانه شخصی که بار حامله داری را به دوش می کشيد و بعد مسؤوليت پاسداری و مواظبت کودک را به عهده می گرفت،مادرکودک بود. اگر احیاناً مادر، کودک خود را مواظبت نمی کرد، کودک به زودی تلف می شد و تکثير نسل نيز ناممکن می گرديد.ازهمين جاست که زن با تنهايی وجان نثاری خود حفاظت فرزندان را به دوش خود می گیرد. بناءً  این زن بود که نسل بشررا درتاريخ جامعه انسانی تکثیر، حفظ  و پرورش نمود.  اگر زن این همه زحمت را نمی کشید امروز نسل بشری در روی کره زمین با این کمیت ملیارد ها وجود نمی       داشت.
زن درکنارامور خانواده ، نیروی کارنیز به وجود آورد واین نیروی کارضروری عبارت از بوجود آوردن نوزادان بود. این کودکان ازهمان سن کودکی درتحت حمایت والدین قرارمی گرفتند،قسمی که  کودک پسرهمراه  با پدر درمزرعه و کودک دختردرکنارمادردر خانه ، شروع به کارنمایند و دستیارخانواده خود باشند،نه برای کاراجیربرای دیگران.                                                                                                                                                                              
 قسمیکه که گفته آمدیم  زنان هنگامی که حبوبات را جمع آوری می کردند زراعت را نیز کشف کردند؛ ولی به نسبت عدم وسایل پیشرفته تولید، موفق به محصولات اضافی تولید نمی شدند. فقط به حدی تولید می نمودند که صرف، مصرف شخصی خودی شان راتکاپومی کرد.                                                                                                           
عدم امکانات کافی باعث گردیده بود که مارکیت فروش بوجود نیاید ونیروی کاراضافی نیز مختص به خانواده قرارگیرد، زیرا به همان پیمانه که تولید می شد به مصرف می رسید.
زن درعین حالی که نیازهای مورد علاقه مرد را برآورده می کرد درجوارآن نیروی کارمورد نیاز مرد را نیزبه وجود می آورد وازسوی دیگرزن تولید مثل نموده و یک نیروی کار اضافی به خانواده و جامعه خود خلق می کرد.
نداشتن وسایل پیشرفته تخنیکی از یک سوواز سوی دیگر محدود بودن نیروی کار انسانی « جمعیت محدود انسان ها » همه و همه فشارهای شدیدی بود که بارگرانی برگردن زنان شده  بود.
از نظرزردشت که حدودی ششصد سال پیش از میلاد می زیست، هدف ازازدواج تولید مثل بود. لذاهرنوع فعالیت جنسی که به چیزی جزتولید مثل منجرمی شد، محکوم بوده است.
چنانچه در یونان، " دموس تی نس می گفت: " ما برای لذت جوئی فاحشه داریم، برای سلامت بدن معشوقه ، و برای بچه زائیدن ومراقبت ازخانه مان همسر."              
درمسیحیت نیز چه در دوران اولیه آن که تا سدۀ سیزدهم طول کشید و نظریات " سنت آگوستین " حاکم بود و چه در دوران بعدی آن که زیر نفوس نظریات" توماس آکوئیناس" قرارداشت، درهردو دوره عقیده برآن بود که هرعمل جنسی که بر خلاف طبیعت باشد یعنی منجربه زاد وولد نشود حتا اگردرخانواده دربین زن وهمسرواقع شود نوعی انحراف ازعمل طبیعی و گناه محسوب می شود."
"درافغانستان اگرپس از ازدواج " زن "، مادر نشود خانوادۀ پسرپریشان و ناراض شده وهرگاهی این وضعیت مدت زیاد تررا دربرگیرد ،مرد با زن دوم ازدواج می کند . مسأله نگران کننده اینست که هرگاه زن اول و زن دوم پسر نیاورد، مرد به بهانه این که نسل ام نابود می شود وچراغ خانه روشن نشده، زن سوم می گیرند. البته این مسأله دردهات زیاد تررایج است وازسال ها بدینسو به همین شکل خفه کننده آن ادامه دارد و قوانین موجوده کشورنیز پاسخ گوی درین باره نیست .زنی که پسر نزائیده از بد بخت ترین زن ها درافغانستان بویژه درمیان  پشتوزبان ها است ودرتمام عمر مانند کنیز درخانه همسرخود کارهای طاقت فرسایی را باید انجام بدهد.»
در حدود ۱۵ هزار سال پیش جامعه انسانی وارد مرحله دیگری از تحولات فرهنگی عمیق می شود. انسان ها در این مقطع زمانی در خاور میانه موفق می شوند با اهلی کردن نخستین حیوانات وهم چنین روی آوردن به کشاورزی ساختار اقتصادی خود را تغییرداده و وارد ساختار جدیدی شدند، که به آن اقتصاد تولیدی می گوییم . درواقعیت مالداری وزراعت دراین مقطع زمانی برای نخستین باربا زنده گی انسان آمیخته شده و درمدت کمی ،شیوه زنده گی انسان را تغییرمی دهد. گفته می توانیم که پیدایش جوامع روستایی نتیجه این تحول است و این تحول به قدری با اهمیت است که دانشمندان آن را یک انقلاب می شمارند. انقلابی که در نهایت منجر به یک سلسله تغییرات بنیادی در جامعه انسانی شد و جوامع امروزی را شکل داد. این انقلاب درهمه عرصه های اجتماعی، فرهنگی جامعه انسانی توانست عمل کند. ارزش ها، قوانین، نوع سکونت، تکنولوژی و حتا ساختار خانواده و باورها نیز از این تحولات مستثنی نبوده است. هم چنین اختراعات جدید به ویژه در تکنولوژی استفاده از فلزات و ابداع سفالینه ازدیگراختراعات مهم این دوره به شمارمی آیند.
به نظر می آید به وجود آمدن پدیده مالکیت از دیگر تحولات مهم این دوره بوده باشد. به هر حال این تحولات در نهایت زمینه های پیدایش یک ساختار جدید اجتماعی، فرهنگی دیگر را فراهم کرد که منجر به پیدایش اختراع خط و همچنین جامعه شهری شد که بازهم در خاورمیانه این اتفاقات را شاهد بودیم.
منبع: حقوق زن درگذرتاریخ
کليه حقوق محفوظ مي باشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (آوای زنان افغانستان) مانع ندارد.
 
 
 
 



This email is free from viruses and malware because avast! Antivirus protection is active.

No comments: