آیا تجـــزیه راه حل درســتی برای افغــانســتان خــواهــد بود
اگرچار برادری در خانه پدری یکجا در فضای دوستی و برادری با هم زندگی کنند ولی داشتن حویلی مشترک ، چاه آب مشترک ، آشپزخانه و تشناب مشترک باعث بروز شکررنجی ها میان ایشان گردد طبعاٌ که تقسیم خانه پدری راه حل معقول و منطقی برای جلوگیری از بروز این تشنجات بوده و با اجرای آن معضلات شان رفع خواهد شد.
اما اگر مشکل این چار برادر کمتر داشتن حویلی و چاه آب مشترک و بیشتر داشتن اخلاق زورگویی و چور و چپاول ، فریبکاری و تقلب باشد دیگر تقسیم خانه پدری هم چندان علاج درد شان را نکرده و بعد از تقسیم خانه پدری میان شان مشکل بحال خود باقی خواهد مانده و یا به شکل دیگری بروز خواهد کرد.
متاسفانه مشکلات و معضلات افغانستان خیلی شباهت به مثال بالا داشته و بسیار عمیق تر از آنست که با تجزیه و تقسیم کشور حل و فصل گردد ، اولاٌ که چنین تجزیه ای بدون جاری شدن جوی خون و جنگ های دراز مدت داخلی به پایان نمی رسد و اگر هم به نحوی خاتمه یابد چندی بعد معضلات دیگری بین تاجک ها و هزاره و ها و ازبک ها از یکسو و قبایل مختلف اقوام پشتون از سوی دیگر آغاز شده و باز هم باید مناطق ایشان نیز تجزیه گردد این تجزیه کاری تا جایی ادامه یابد که افغانستان مانند یوگوسلاویای قدیم و خیلی بد تر از آن به ده ها کشور کوچک تقسیم وتجزیه شده و هر قسمتی طعمه نهنگان حریص همسایه ها گردد.
مشکل ما مشکل پشتون و تاجک ، هزاره و اوزبک نیست بلکه مشکل اصلی ما اینست که ما از یکسو به اخلاق زورگویی و چور و چپاول عادت کرده ایم و از سوی دیگر اختیار مرگ و زندگی مان بدست تیکه داران قومی و دوکانداران دینی ماست که آنها بیشتر به فکر منافع شخصی خود تا منافع علیای کشورند و از ملت همیش استفاده ابزاری برای رسیدن به اهداف شخصی شان می کنند.
در جامعه ایکه دروغ و فریبکاری ، زورگویی ، حق تلفی و انحصار طلبی از راه شیر مادر داخل شخصیت انسانی ما گردد و از روزیکه چشم به جهان گشایم بجز نیرنگ و فریب ، زور گویی و بدماشی با پدیده دیگری بر نخوریم پس چطور می توان توقع داشت که معاملات اجتماعی خود را با اقوام وگروه های دیگر بر پایه های صداقت و راستی ، عدالت ، برابری و برادری بنیاد نهیم.
تا روزیکه به این ارزش های متعالی انسانی قلبا معتقد نگشته و صادقانه و مخلصانه در راه احیای آن تلاش نکنیم با انتقال قدرت ازین قوم به آن قوم و یا تجزیه و تقسیم کشور میان اقوام مشکل مان لاینحل مانده ودر اصل معضله کدام تغیری پیش نخواهد آمد.
نه تنها با انتقال قدرت ازین قوم به آن قوم و یا تجزیه و تقسیم کشور میان اقوام که حتی با تغیر و تبدیل رژیم سیاسی و عقاید و گرایش های ایدیولوژیکی نمیتوان تغیری در رفتار و کردار مردم بوجود آورد مگر آنکه زیر بنای اخلاق اجتماعی که همان اخلاق فامیلی و خانوادگیست آنرا تغیر داد و بجای دروغ و فــــــریبــــــکاری صــــــداقت و راســــــتی ، بجای زورگــــــویی و شــــــاخســــــالاری حــــــق گــــــویی و منطــــــق ســــــالاری و بجـای اخلاق چــــــور اخلاق تقســــــیم را جاگزین سازیم !
ولی این را همه میدانیم که این تغیرات از نوع تغیرات نیست که حتی در شرایط مناسب در مدت زمانی کوتاه صورت گرفته بتوند بلکه برای انجام آنها نسل ها و قرن ها و کمک و یاری خداوند ضرورت است !!!
با تقديم حــــــــــــــــــــــــــرمت
حقــــــــ(شـــمس الحـــق)ـــــــانی
This email is free from viruses and malware because avast! Antivirus protection is active.
|
No comments:
Post a Comment