آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Wednesday, June 18, 2014

:غمنامۀ زن


خاتول مهمند
هزار در بشکستم
هزار در باقیست
مرا که پای برهنه بروی خار نشاندند...
مرا که دست قضا تیره وسیاه کرده
مرا که جسم لطیفم همی خوانند
وشاعران که همیشه میانِ شعر شان
گهی دو چشم مرا



گاهی هم دو ابرویم
گهی لبانم را
به وصف میگیرند
ولی دریغ
که این چشمهای زیبایم
هزار اشک بریخت
ولی ندید ، کسی!
همین لبان گلابینه و سخن گویم
ز فرط اندوه ودرد
کبود و آماسید
و هم صدای فریادم
به آسمان رسید

ولی کسی نشنید!هزار درد کشیدم
هزار درد باقیست
هزار گریه گریستم
هزار اشک باقیست
به نام رسم ورواج
بگوش و بینی ام
فگنده شد زیور
گهی به پاس "ناموسی"
گهی برای سر پیچی
بریده شد گوشم
بریده شد بینی
دهان من دوختند
و جای من تۀ زندان دست مردم شد
خوشی زمن گُم شد
هزار .......
تو جسم نازک من را برای پوشیدن
نمودی پرُ کالا
و گفتی ام که دلیل اش ، همین حیا باشد.
مگر ، به دور زچشم و نگاه مردم ها
به گوشۀ به خِفا
چی وحشیانه ، زمن جامه ام ستاندی تو
و هر حجاب دریدی ، به خیره سری
ولی بدان این را:
هزار حجاب دریدی
..............
هزار شرم کشیدم
 
 

No comments: