قرون وسطی یا سدههای میانه، نام یکی از چهار دورهای است که برای تقسیمبندی تاریخ اروپا استفاده میشود. این چهار دوره عبارت بودند از دوران کلاسیک باستان، قرون وسطی، عصر نوزایی (رنسانس) و دوران جدید یا مدرن که از ۱۶۰۰ میلادی قرن پنجم میلادی تا سقوط قسطنطنیه توسط دولت عثمانی و پایان امپراتوری روم شرقی (یا بیزانس) در ۱۴۵۳م یلادی در نظر میگیرند.
دورههای ثبات سیاسی که در آن کلیسا و حکومت هماهنگ با یکدیگر عمل میکردند، برای زنان عقبگردهایی به همراه داشت. تنوع شیوههای زندگی مذهبی که زنان پیشتر از آن بهره گرفته بودند، اکنون کاسته شده و در قرن هفتم، تمام زنان مذهبی دستور یافتند از صومعهها خارج نشوند. شرایط نامتمرکز در عمل سلطه کلیسا و حکومت را محدود میکرد. صومعهها توانستند تا حد زیادی خودمختاری به دست آروند و زنان از این موضوع به نفع خود استفاده کردند. (لگیت، ۱۳۹۱: ۴۹)
لیکی در کتاب تاریخ اخلاق در اروپا میگوید: «در آن روزگار (قرون وسطی) مردها از سایه زنان میگریختند و نزدیکی و همنشینی با ایشان را گناه میپنداشتند و عقیده داشتند که برخورد با ایشان در کوچه و خیابان و سخن گفتن با ایشان، اگر چه مادران، همسران و یا خواهران باشند، اعمال و ریاضتهای روحی شخصی را تباه میسازد.» (قطب، ۱۳۶۰: ۲۳۷)
طبق سنت پروتستانیسم، مارتین لوتر، از سنت رهبانی، اعتقاد به تساوی اولیه حواء و آدم در بهشت را برگرفت. اما وی آموزه تساوی اولیه را تنها بدین منظور استفاده کرد تا براساس گناه حوا که باعث هبوط شد، بر تابعیت آنان تأکید ورزد. زیرا او به علت پیشیگرفتن در گناه، تساوی اولیهاش با مرد را از دست داده و تحت انقیاد فرامین شوهر درآمده است. ممکن است زن در مقابل این درد و رنجها شکایت کند، اما باید بیاموزد که این درد و رنجها را فقط به عنوان مجازاتی که از طرف خدا به او رسیده، بپذیرد:
«…. فرمان از آن شوهر است و زن به امر خدا مجبور به اطاعت است. مرد بر خانه و دولت حکم میراند، جنگ میکند، از متملکات خود دفاع مینماید، کشت و زرع میکند، میسازد، میکارد و… زن از سویی دیگر همچون مسیحی است که بر دیوار کوبیده شده است، او خانه نشین میگردد… همسر باید در خانه مانده از امور خانه مواظب کند؛ همانند کسی که از توان اداره امور بیرون خانه و مربوط به دولت محروم است. بدین سان حوا مجازات میشود.» (عظیمی دخت، ۱۳۸۷)
زنان امکان اندکی برای اظهار وجود در جامعه قرون وسطا داشتند، یعنی دو شانس قابل توجه در زندگی به آنها رو میکرد، یا پیوستن به راهبان تارک دنیا یا ازدواج، یعنی یا عروس مسیح میشدند یا ازدواجی حقیقی میکردند. اگر زنی به تاج و تخت میرسید، تنها با همراهی همسرش این امر میسر میشد و در صورتی که زنی تصمیم به برپایی کارگاه یا کاری شخصی میگـرفت، شدیدا توسط آن صنف کنترل میشــد. قــرون وسطی در واقــع سالهای سیاه تاریخ زندگی زنان اروپایی است و کوشش و مبارزه طولانی مدت برای کسب آزادی زنان پس از این دوران آغاز شد. زنان زیادی در پی به انقیاد در آوردن آنها توسط مردان به اتهام جادوگری مورد زجر و آزار قرار گرفتند و صدها هزار زن بیگناه قربانی این توطئه گردیدند.
همچنین باید متذکر شد که در قرون وسطی حق هر گونه آزادیای از زنان سلب شده بود، این ظلم تا بدان حد بود که اگر زنی با بردهای ازدواج میکرد از حمایت قانون محروم میشد و خانواده حق کشتن او را داشت. (دوبوار، ۱۳۸۰: ۱۶۱)
اگرچه پولس الهیات قائل به تساوی مرد و زن در نجات و فعالیت زنان را در کشیشی پذیرفت، درباره مبنای الهیاتی چنین موضعی مردد بود. وی از طریق پیش زمینههای خاخامی به الهیاتی دست یافت که ناظر به مراتب خلقت بود و تابعیت و فرودستی زنان و بردگان را به عنوان نظام مخلوق در نظر میگرفت. این نظام سلسله مراتبی از جهان، در قرنتیان اول به چشم میخورد که در آن برتری مرد بر زن، هم ردیف برتری عیسی بر انسان و برتری خدا بر عیسی قرار میگیرد. پولس راجع به شأن این نظام جهانی پدرسالار مردد است؛ به یک معنا وی این نظام را کامل و بیعیب میداند و به معنایی دیگر ملاحظه میکند که به واسطه نظام فرجامشناختی آتی در مسیح نسبی شده است. (عظیمی دخت، ۱۳۸۷: ۱۴۵)
ملکهها، دوشسها و زنان اشرافــی قدرتمــندی در قـــرون وسطی وجود داشتند که یا خودشان حکومت میکــردند و یا از آزادی زیــاد در اعمال نفـود و قـدرت در کنار همسـرانشان داشتند. (درخشان مقدم، به نقل از سدلاکد، ۱۹۹۷؛ انن، ۱۹۸۷: ۱۳۳-۱۲۵) دخترهای خانواده اشراف مجبور بودند مهارتهایی را که بعدها به عنوان بانوی حاکم قلعه بدان نیاز داشتند، فرا بگیرند. یک شوالیه صلیبی ممکن بود سالها از خانه دور باشد و همسر خود را در اداره امور خانه و املاکش تنها بگذارد. دختران جوان معمولاً بین سنین ۱۴ یا ۱۶ سالگی ازدواج میکردند. این ازدواجها با توافق خانوادههای طرفین صورت میگرفت. عروس جهیزیهای شامل پول و زمین برای شوهر خود میبرد.
از سوی دیگر، از زمانی که پرداخت جهاز برای ورود به صومعهها اجباری شد، ورود زنان طبقات بالا افزایش یافت. زندگی رهبانی برای این زنان منافع زیادی به همراه داشت. صومعه جایی بود که زنان از خشونت زندگی دنیوی به ان پناه میبردند و تنها جایزگین عملی برای ازدواج یا ازدواج مجدد بود. زنان از آرامش و پشتیبانی یکدیر برخوردار میشدند و امکان فعالیتهای عملی، هنری، ادبی و تکامل مهنوی مییافتند. راهبهها نیز مانند راهبها وظیفه داشتند کتاب تولید کنند و برخی از زنان به سبب تحقیقات خود در سراسر اروپا شهرت یافتند. (لگیت، ۱۳۹۱: ۴۹)
زنان و اشتغال
در این دوره کارها و امور خانگی قابل تمیز از کارهای تولیدی نبود و بههمین دلیل مشارکت اقتصادی زنان در کنار مردان وجود داشت. در دوره قبل از صنعتیشدن تقسیم کار کمتری صورت گرفته و شرایط اقتصادی-اجتماعی سادهای وجود داشت. کلیه اعضای خانواده باهم همکاری داشتند (شیخی، ۱۳۸۰: ۱۱۵). زنان درنتیجه نقش مهمی که در فرایندهای اقتصادی داشتند اغلب دارای نفوذ قابل ملاحظهای در درون خانواده بودند. کار حسابرسی و اداره کسب و کار بهعهده زنان بود. (گیدنز، ۱۳۸۰: ۱۸۸)
صنعتگران مرد در خانههایشان از اعضای خانواده خود به عنوان نیرویکار استفاده میکردند و این سنت، در قرون وسطی در سطح گستردهایی رواج یافته بود. در بین پیشهوران، زنان بیش از مردان در صنعت نساجی و پنبهدوزی، زرگری، تجارت، عطاری و حتی پرستاری و پزشکی مشغول به کار بودند و این مشاغل انحصارا در اختیار مردان نبود (درخشان مقدم، ۱۳۸۸ به نقل از هاول، ۱۹۸۶) اگرچه نقش زنان از نظر اقتصادی در حدود سال ۱۵۰۰ میــلادی محــو شــد، اما دوباره درحــوزههایی مانـند چاپ کتاب دوباره تاثیرگذارگشتند. (درخشان مقدم، ۱۳۸۸ به نقل از کلاسن، ۲۰۰۰: ۱۹۵-۱۸۱)
گونهای از اتحادیههای صنفی در رسته صنایع دستی در آن زمان دربرگیرنده زنانی بود که عمدتاً دارای برخی محرومیتها بودند و اغلب مجاز به عضویت درآوردن زنان بیوه به منظور فراهم آوردن زمینههای لازم برای برگزاری جلسات حرفهای بودند. برخی از اتحادیههای قدیمیتر، اصولاً عضویت زنان را ممنوع میکردند و سایر اتحادیهها هم آنها را به طور محدود میپذیرفتند. با آغاز قرن چهاردهم در کشورهای انگلستان و فرانسه، زنان به اندازه مردان در عرصههای مشاغلی مانند خیاطی، پیرایشگری، درودگری، سراجی و مهمیزسازی به طور مستمر وارد شده و رسماً مورد پذیرش اتحادیهها قرار گرفتند. اتحادیههای مکرومهبافان و خیاطان زن هم منحصراً برای زنان تشکیل گردیدند. به تدریج اتحادیههای مذکور جای خود را به نوعی از نظام تولید خانگی (درمقابل نظام تولید کارخانهای یا انبوه که متعاقباً به آن اشاره خواهد شد) دادند که از طریق آن بازرگانان خردهپا ابزارکار و مواد اولیه موردنیاز کارگران را تهیه وتوزیع میکردند. سپس کارگران کالاهایی را به صورت مقاطعهکاری در خانههایشان تولید کردند که برخی از این کارگران، زنانی بودند که مستقیماً برای کارشان دستمزد دریافت میکردند و در همان حال مردان (کارگر) معمولاً به کمک زنان و فرزندانشان در راستای کار وتولید، مورد حمایت قرارمیگرفتند.
دورههای ثبات سیاسی که در آن کلیسا و حکومت هماهنگ با یکدیگر عمل میکردند، برای زنان عقبگردهایی به همراه داشت. تنوع شیوههای زندگی مذهبی که زنان پیشتر از آن بهره گرفته بودند، اکنون کاسته شده و در قرن هفتم، تمام زنان مذهبی دستور یافتند از صومعهها خارج نشوند. شرایط نامتمرکز در عمل سلطه کلیسا و حکومت را محدود میکرد. صومعهها توانستند تا حد زیادی خودمختاری به دست آروند و زنان از این موضوع به نفع خود استفاده کردند. (لگیت، ۱۳۹۱: ۴۹)
لیکی در کتاب تاریخ اخلاق در اروپا میگوید: «در آن روزگار (قرون وسطی) مردها از سایه زنان میگریختند و نزدیکی و همنشینی با ایشان را گناه میپنداشتند و عقیده داشتند که برخورد با ایشان در کوچه و خیابان و سخن گفتن با ایشان، اگر چه مادران، همسران و یا خواهران باشند، اعمال و ریاضتهای روحی شخصی را تباه میسازد.» (قطب، ۱۳۶۰: ۲۳۷)
طبق سنت پروتستانیسم، مارتین لوتر، از سنت رهبانی، اعتقاد به تساوی اولیه حواء و آدم در بهشت را برگرفت. اما وی آموزه تساوی اولیه را تنها بدین منظور استفاده کرد تا براساس گناه حوا که باعث هبوط شد، بر تابعیت آنان تأکید ورزد. زیرا او به علت پیشیگرفتن در گناه، تساوی اولیهاش با مرد را از دست داده و تحت انقیاد فرامین شوهر درآمده است. ممکن است زن در مقابل این درد و رنجها شکایت کند، اما باید بیاموزد که این درد و رنجها را فقط به عنوان مجازاتی که از طرف خدا به او رسیده، بپذیرد:
«…. فرمان از آن شوهر است و زن به امر خدا مجبور به اطاعت است. مرد بر خانه و دولت حکم میراند، جنگ میکند، از متملکات خود دفاع مینماید، کشت و زرع میکند، میسازد، میکارد و… زن از سویی دیگر همچون مسیحی است که بر دیوار کوبیده شده است، او خانه نشین میگردد… همسر باید در خانه مانده از امور خانه مواظب کند؛ همانند کسی که از توان اداره امور بیرون خانه و مربوط به دولت محروم است. بدین سان حوا مجازات میشود.» (عظیمی دخت، ۱۳۸۷)
زنان امکان اندکی برای اظهار وجود در جامعه قرون وسطا داشتند، یعنی دو شانس قابل توجه در زندگی به آنها رو میکرد، یا پیوستن به راهبان تارک دنیا یا ازدواج، یعنی یا عروس مسیح میشدند یا ازدواجی حقیقی میکردند. اگر زنی به تاج و تخت میرسید، تنها با همراهی همسرش این امر میسر میشد و در صورتی که زنی تصمیم به برپایی کارگاه یا کاری شخصی میگـرفت، شدیدا توسط آن صنف کنترل میشــد. قــرون وسطی در واقــع سالهای سیاه تاریخ زندگی زنان اروپایی است و کوشش و مبارزه طولانی مدت برای کسب آزادی زنان پس از این دوران آغاز شد. زنان زیادی در پی به انقیاد در آوردن آنها توسط مردان به اتهام جادوگری مورد زجر و آزار قرار گرفتند و صدها هزار زن بیگناه قربانی این توطئه گردیدند.
همچنین باید متذکر شد که در قرون وسطی حق هر گونه آزادیای از زنان سلب شده بود، این ظلم تا بدان حد بود که اگر زنی با بردهای ازدواج میکرد از حمایت قانون محروم میشد و خانواده حق کشتن او را داشت. (دوبوار، ۱۳۸۰: ۱۶۱)
اگرچه پولس الهیات قائل به تساوی مرد و زن در نجات و فعالیت زنان را در کشیشی پذیرفت، درباره مبنای الهیاتی چنین موضعی مردد بود. وی از طریق پیش زمینههای خاخامی به الهیاتی دست یافت که ناظر به مراتب خلقت بود و تابعیت و فرودستی زنان و بردگان را به عنوان نظام مخلوق در نظر میگرفت. این نظام سلسله مراتبی از جهان، در قرنتیان اول به چشم میخورد که در آن برتری مرد بر زن، هم ردیف برتری عیسی بر انسان و برتری خدا بر عیسی قرار میگیرد. پولس راجع به شأن این نظام جهانی پدرسالار مردد است؛ به یک معنا وی این نظام را کامل و بیعیب میداند و به معنایی دیگر ملاحظه میکند که به واسطه نظام فرجامشناختی آتی در مسیح نسبی شده است. (عظیمی دخت، ۱۳۸۷: ۱۴۵)
ملکهها، دوشسها و زنان اشرافــی قدرتمــندی در قـــرون وسطی وجود داشتند که یا خودشان حکومت میکــردند و یا از آزادی زیــاد در اعمال نفـود و قـدرت در کنار همسـرانشان داشتند. (درخشان مقدم، به نقل از سدلاکد، ۱۹۹۷؛ انن، ۱۹۸۷: ۱۳۳-۱۲۵) دخترهای خانواده اشراف مجبور بودند مهارتهایی را که بعدها به عنوان بانوی حاکم قلعه بدان نیاز داشتند، فرا بگیرند. یک شوالیه صلیبی ممکن بود سالها از خانه دور باشد و همسر خود را در اداره امور خانه و املاکش تنها بگذارد. دختران جوان معمولاً بین سنین ۱۴ یا ۱۶ سالگی ازدواج میکردند. این ازدواجها با توافق خانوادههای طرفین صورت میگرفت. عروس جهیزیهای شامل پول و زمین برای شوهر خود میبرد.
از سوی دیگر، از زمانی که پرداخت جهاز برای ورود به صومعهها اجباری شد، ورود زنان طبقات بالا افزایش یافت. زندگی رهبانی برای این زنان منافع زیادی به همراه داشت. صومعه جایی بود که زنان از خشونت زندگی دنیوی به ان پناه میبردند و تنها جایزگین عملی برای ازدواج یا ازدواج مجدد بود. زنان از آرامش و پشتیبانی یکدیر برخوردار میشدند و امکان فعالیتهای عملی، هنری، ادبی و تکامل مهنوی مییافتند. راهبهها نیز مانند راهبها وظیفه داشتند کتاب تولید کنند و برخی از زنان به سبب تحقیقات خود در سراسر اروپا شهرت یافتند. (لگیت، ۱۳۹۱: ۴۹)
زنان و اشتغال
در این دوره کارها و امور خانگی قابل تمیز از کارهای تولیدی نبود و بههمین دلیل مشارکت اقتصادی زنان در کنار مردان وجود داشت. در دوره قبل از صنعتیشدن تقسیم کار کمتری صورت گرفته و شرایط اقتصادی-اجتماعی سادهای وجود داشت. کلیه اعضای خانواده باهم همکاری داشتند (شیخی، ۱۳۸۰: ۱۱۵). زنان درنتیجه نقش مهمی که در فرایندهای اقتصادی داشتند اغلب دارای نفوذ قابل ملاحظهای در درون خانواده بودند. کار حسابرسی و اداره کسب و کار بهعهده زنان بود. (گیدنز، ۱۳۸۰: ۱۸۸)
صنعتگران مرد در خانههایشان از اعضای خانواده خود به عنوان نیرویکار استفاده میکردند و این سنت، در قرون وسطی در سطح گستردهایی رواج یافته بود. در بین پیشهوران، زنان بیش از مردان در صنعت نساجی و پنبهدوزی، زرگری، تجارت، عطاری و حتی پرستاری و پزشکی مشغول به کار بودند و این مشاغل انحصارا در اختیار مردان نبود (درخشان مقدم، ۱۳۸۸ به نقل از هاول، ۱۹۸۶) اگرچه نقش زنان از نظر اقتصادی در حدود سال ۱۵۰۰ میــلادی محــو شــد، اما دوباره درحــوزههایی مانـند چاپ کتاب دوباره تاثیرگذارگشتند. (درخشان مقدم، ۱۳۸۸ به نقل از کلاسن، ۲۰۰۰: ۱۹۵-۱۸۱)
گونهای از اتحادیههای صنفی در رسته صنایع دستی در آن زمان دربرگیرنده زنانی بود که عمدتاً دارای برخی محرومیتها بودند و اغلب مجاز به عضویت درآوردن زنان بیوه به منظور فراهم آوردن زمینههای لازم برای برگزاری جلسات حرفهای بودند. برخی از اتحادیههای قدیمیتر، اصولاً عضویت زنان را ممنوع میکردند و سایر اتحادیهها هم آنها را به طور محدود میپذیرفتند. با آغاز قرن چهاردهم در کشورهای انگلستان و فرانسه، زنان به اندازه مردان در عرصههای مشاغلی مانند خیاطی، پیرایشگری، درودگری، سراجی و مهمیزسازی به طور مستمر وارد شده و رسماً مورد پذیرش اتحادیهها قرار گرفتند. اتحادیههای مکرومهبافان و خیاطان زن هم منحصراً برای زنان تشکیل گردیدند. به تدریج اتحادیههای مذکور جای خود را به نوعی از نظام تولید خانگی (درمقابل نظام تولید کارخانهای یا انبوه که متعاقباً به آن اشاره خواهد شد) دادند که از طریق آن بازرگانان خردهپا ابزارکار و مواد اولیه موردنیاز کارگران را تهیه وتوزیع میکردند. سپس کارگران کالاهایی را به صورت مقاطعهکاری در خانههایشان تولید کردند که برخی از این کارگران، زنانی بودند که مستقیماً برای کارشان دستمزد دریافت میکردند و در همان حال مردان (کارگر) معمولاً به کمک زنان و فرزندانشان در راستای کار وتولید، مورد حمایت قرارمیگرفتند.
نویسنده: سودابه قیصری بهمند، کارشناس ارشد جامعهشناسی
منابع
• درخشان مقدم، پریسا (۱۳۸۸) «زن در ادبیات قرون وسطی آلمان» مجله فرهنگ، شماره ۷۰، صص۱۳۹-۱۶۸.
• دوبوار، سیمون (۱۳۸۰) جنس دوم، ترجمه قاسم صنعوی، تهران» نشر توس.
• شیخی، محمدتقی (۱۳۸۰) جامعهشناسی زنان و خانواده، تهران: شرکت سهامی انتشار.
• عظیمی دخت، سید حسین (۱۳۸۰) «زن در مسیحیت»، مجله هفت اسمان، شماره ۱۸
• قطب، محمد (۱۳۶۰) جاهلیت در قرن بیستم، ترجمه سید صدارالدین بلاغی، تهران: امیرکبیر.
• گیدنز، آنتونی (۱۳۸۴) جامعهشناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نی.
• لگیت، مارلین (۱۳۹۱) زنان در روزگارشان: تاریخ فمینیسم در غرب، ترجمه نیلوفر مهدیان، تهران: نشر نی.
• درخشان مقدم، پریسا (۱۳۸۸) «زن در ادبیات قرون وسطی آلمان» مجله فرهنگ، شماره ۷۰، صص۱۳۹-۱۶۸.
• دوبوار، سیمون (۱۳۸۰) جنس دوم، ترجمه قاسم صنعوی، تهران» نشر توس.
• شیخی، محمدتقی (۱۳۸۰) جامعهشناسی زنان و خانواده، تهران: شرکت سهامی انتشار.
• عظیمی دخت، سید حسین (۱۳۸۰) «زن در مسیحیت»، مجله هفت اسمان، شماره ۱۸
• قطب، محمد (۱۳۶۰) جاهلیت در قرن بیستم، ترجمه سید صدارالدین بلاغی، تهران: امیرکبیر.
• گیدنز، آنتونی (۱۳۸۴) جامعهشناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نی.
• لگیت، مارلین (۱۳۹۱) زنان در روزگارشان: تاریخ فمینیسم در غرب، ترجمه نیلوفر مهدیان، تهران: نشر نی.
This email is free from viruses and malware because avast! Antivirus protection is active.
|
No comments:
Post a Comment