آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Friday, May 16, 2014

:حوا

حسنیه عثمان داود
مرا فریاد کن آدم!
مراباردگر پرواز دهِ،شاهین بختم شو!
و دستم را بگیر و بامن ...آنسوی افق ها رو!

زعرش کبریا افتاده ام بامکرِ این ابلیس درزندان دنیا ساکت و خاموش میخواهد مرا،حرفم زبانم شو!
مرادریاب ،دستم را بگیروبامن آنسو، درزمین آشتی ها رو
برای این حوایت زاده های من جفا کردند
این نیمِ ترا درزیر دیوار بلندخارها کردند
من درحلقۀ زولانه های زندگیٍ مادرم، این خواهر وآندختر همسایۀ خودسوخته،عمریست پاگیرم،،
پروازم بده، زنجیرها سنگین ومن اینجا زمینگیرم
این جا سهم من شلاق و سنگسارست،اما دستهای بسته، قاموسِ رهایی باز میخوانم
ودرهرواژۀ هستی صدای عشق میمانم،
که درهر خانه هستم، هر نفس در گریه ها و خندۀ هر کودکی، پیدا و پنهانم
تودرقربانی من با شکار ناخلفها همزمان آواره میگردی
جدا از بال شاهینت به غم بیچاره میگردی
مرا درگرمی خورشید،دور از لب بریدن ها، شکستن، تازیانه،سوختن ها، درجهان نورباور کن!
بیا، با سربلندی بازگونام مرا!
هستی و بودم را ورای پوشش من در لقب های سیاهِ سر، بزو لاری..و..کوچ و عاجز و درپرده، باور کن!
! دوهمسانیم،نیم یکدگر،بامن بمان تابینهایت، نام خودرا با غرور و افتخار آرم
براین اهریمنان تازم وبرآزادگی نازم


سیزدهم جنوری سال 2014
کلیفرنیا
یادداشت: لقب های بز، لاری، کوچ، عاجز و سیاه سر، درمعرض عام توسط محرم مرد،بعوض نام اصلی زن بکار میرود

 



This email is free from viruses and malware because avast! Antivirus protection is active.

No comments: