سونیا اقبال، رییس اجرایی پهنا گروپ و یکی از شرکای این دفتر است و همچنین ریاست حرکت سیاسی مدنی افغانستان ۱۴۰۰ را نیز به عهده دارد. او لیسانس مطالعات صلح و سیاست بینالمللی را در امریکا و فوق لیسانس رشته انکشافات سیاسی اقتصادی و اجتماعی بعد از جنگ را در انگلستان گرفته است. سونیا، رشد چشمگیر میزان تحصیلات در دهسال گذشته، آزادی بیان و زمینه مناسب برای رشد و فعالیت زنان را از دستآوردهای دوران جدید میداند و عدم مدیریت، عدم امنیت و اقتصاد وابسته را بهعنوان چالشهای جدی میداند. او تصویب قانون منع خشونت علیه زنان از سوی پارلمان کشور را مهمترین مطالبه زنان میداند و معتقد است که زنان باید در گفتگوهای صلح و همچنین در روند حکومتداری نقش داشته باشند.
خاطرهای دارید که در آن حقوق انسانی شخص شما نقض شده و در زندگی شما تاثیرگذار بوده است.
خاطرات تلخ من مربوط به دوره سیاه جنگ است. میخواهم بگویم که جنگ چطور زندگی یک طفل را مختل میسازد. به یاد دارم روزهایی را که در مکتب بودیم و ناگهان صدای راکتهای بدون هدف میآمد و این حملات برای نیم ساعت ادامه داشت. تلاش معلمین و اداره مکتب برای جمعآوری شاگردان در یک محیط امن را هنوز از یاد نبردهام و توصیههای مدیر مکتبمان را وقتی که حملات راکتی به اتمام میرسید که دوان دوان به سمت خانه بروید، هنوز در گوشم طنین میاندازد. مدیر مکتب، ما را بهصورت گروههایی که دریک مسیر بودیم تنظیم میکرد و میگفت که بهصورت پراکنده حرکت کنید که اگر راکت اصابت کرد همه با هم کشته نشوید و در راه با هیچ کس صحبت نکنید و به چیزی دست نزنید و فردای آن روز وقتی که ما به مکتب برمیگشتیم مدیر مکتبمان میفهمید که چند نفر از شاگردان زنده به خانههایشان رسیدهاند. خاطره دیگر، کوچ اجباری ما بهعنوان مهاجر به سمت پاکستان بود. سختترین تصمیم زندگی ما در فبروری ۱۹۹۴ بود که ما چهل روز متواتر در کارته پروان شاهد جنگ بودیم. برق نداشتیم و برای گرم کردن خویش آنچه را که در خانه داشتیم، میسوزاندیم. آنقدر وضعیت بحرانی بود که حتی نمیتوانستیم برای آوردن غذا به بیرون برویم.چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و شما آن را بهعنوان یک نوآوری و ابتکار، مثبت ارزیابی میکنید.وجود رسانههای متعدد باعث دسترسی مردم به اطلاعات دست اول شده است. ایجاد فرصت برای حضور زنان و توانمندی زنان در جامعه نیز باعث امیدواری به تغییر اذهان نسل جدید از نقش سنتی زن بهسوی زن مدرن شده است.بهترین دستآوردهای دوران جدید چه بوده است؟
در سال ۲۰۰۱ کمتر از یک میلیون شاگرد داشتیم و اکنون بیش از ۱۰ میلیون شاگرد داریم. دستآورد بعدی آزادی بیان است. دسترسی به تعلیم و تربیت مهمترین دستآورد این دوره محسوب میشود.سه چالش بزرگ پیش روی افغانستان چیست؟
چالش اول، عدم مدیریت صحیح در دولت است. چالش دوم عدم امنیت است. چالش سوم اقتصاد وابسته است. ما زیر بناهای اقتصادی محکمی نداریم و ۸۰ درصد بودجه اقتصادی ما از کمکهای خارج تامین میشود. طبق آمار بینالمللی بعد از رفتن جامعه بینالملل و کم شدن کمکهای خارجی ما بیشتر از ۴۰۰ هزار الی ۵۰۰ هزار نفر بیکار خواهیم داشت. متاسفانه با درک این خطر هنوز برنامهریزی برای رکود اقتصادی نداریم.فکر میکنید جامعه افغانستان امروز اجازه خواهد داد که دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب به روی دختران و عدم حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
فکر نمیکنم جامعه افغانستان این اجازه را بدهد چون ۶۰ درصد جمعیت افغانستان زیر ۲۵ سال هستند و این نسل جوان ثبات نسبی را تجربه کرده و دستآوردهای آن را عملا مشاهده کرده است.یک خاطره که در آن حقوق بشری یکی از اعضای زن خانواده و یا آشنایان شما نقض شده، تعریف کنید؟
بعضی از رفتارها آنقدر در جامعه تکرار میشود که این نقیصه، بهعنوان نقض حقوق بشری دیده نمیشود. یکی از نزدیکانم دختری داشت که در صنف یازدهم درس میخواند. در فامیلی که پدر و مادر هر دو تحصیل کرده هستند، روزی خبر شدم که این دختر نامزد شده و برایش تصمیم گرفته شده است. من احساس کردم که دختر باید ناراضی باشد اما با کمال تعجب دیدم که دختر این مساله را مشکل نمیداند و از خود مقاومتی نیز نشان نداده است. برای من بعد غمانگیز مساله ذهنیت نهفته در آن است که در میان مردم تحصیل کرده هنوز این تحجر وجود دارد که برای شرکت زنان در عرصههای مختلف حد تعیینکننده باید باشد.سه عامل بازدارنده در مقابل مشارکت زنان چیست؟
نداشتن امنیت کاری و محیط ناسالم کاری برای زنان و خیابان آزاری که باعث خودسانسوری زنان برای شرکت در عرصههای مختلف کاری میگردد. سیاست مقوله بعدی است که کاملا مردانه است و ما در معادلات سیاسی زنان را نمیبینیم.سه مطالبه عمده زنان بهطور کلی چیست؟
مطالبه اول تصویب قانون منع خشونت علیه زنان از سوی پارلمان، و مساله دوم گفتگوهای صلح است که در این روند باید زنان سهم داشته باشند. مطالبه سوم، اشتراک سیاسی زنان در روند حکومتداری است. متاسفانه نظام مردسالار هنوز به شایستگی زنان باور ندارد و اثبات زنان بهعنوان فردی شایسته نیروی مضاعفی را میطلبد و زمینه کار کردن برای زنان بسیار کم است و زنان باید بهعنوان قوه فشار این فرصتها را برای خویش بگیرند و تلاش بکنند.منابع و مراکز قابل اتکا در داخل افغانستان برای پیشبرد حقوق و مطالبات زنان کدامند؟
بهنظر من چنین مرجعی نداریم که زنها مطمین باشند با تکیه بر آن بتوانند به مطالبات خویش برسند. محدودیتهای وضع شده هم از سوی دولت و تفکر غلط از سوی مردم باعث ناکارا شدن این مراکز شده است و بهنظر من سیستمهای دولتی بهعنوان مراکز قابل اتکای زنان باید برنامه داشته باشند.برای دختر خودتان چه آرزویی دارید؟
در مجموع آرزوی من برای دختران این است که دختران توانایی فکر کردن را پیدا کنند و به خود حق بدهند که فکر کنند.در حوزه خصوصی و یا عمومی یعنی فعالیتهای مدنی و حرفهای خود برای رفع موانع ذکر شده من جمله تبعیض چه کردهاید و چه میکنید.بحث من بیشتر بر روی توانمندی زنان متمرکز است. خودم قدمهای بزرگتری برداشتم و بهعنوان رییس یک حزب و رییس پهنا گروپ خواستم به مردان و جوانان، تصویر جدیدتری ارایه کنم. یکی از اهداف افغانستان ۱۴۰۰، ایجاد زمینههایی برای زنان در تمامی عرصهها مخصوصا در قسمت اشتراک سیاسی زنان و برابری جنسیتی در سیاست است. آرمان شهر.
خاطرهای دارید که در آن حقوق انسانی شخص شما نقض شده و در زندگی شما تاثیرگذار بوده است.
خاطرات تلخ من مربوط به دوره سیاه جنگ است. میخواهم بگویم که جنگ چطور زندگی یک طفل را مختل میسازد. به یاد دارم روزهایی را که در مکتب بودیم و ناگهان صدای راکتهای بدون هدف میآمد و این حملات برای نیم ساعت ادامه داشت. تلاش معلمین و اداره مکتب برای جمعآوری شاگردان در یک محیط امن را هنوز از یاد نبردهام و توصیههای مدیر مکتبمان را وقتی که حملات راکتی به اتمام میرسید که دوان دوان به سمت خانه بروید، هنوز در گوشم طنین میاندازد. مدیر مکتب، ما را بهصورت گروههایی که دریک مسیر بودیم تنظیم میکرد و میگفت که بهصورت پراکنده حرکت کنید که اگر راکت اصابت کرد همه با هم کشته نشوید و در راه با هیچ کس صحبت نکنید و به چیزی دست نزنید و فردای آن روز وقتی که ما به مکتب برمیگشتیم مدیر مکتبمان میفهمید که چند نفر از شاگردان زنده به خانههایشان رسیدهاند. خاطره دیگر، کوچ اجباری ما بهعنوان مهاجر به سمت پاکستان بود. سختترین تصمیم زندگی ما در فبروری ۱۹۹۴ بود که ما چهل روز متواتر در کارته پروان شاهد جنگ بودیم. برق نداشتیم و برای گرم کردن خویش آنچه را که در خانه داشتیم، میسوزاندیم. آنقدر وضعیت بحرانی بود که حتی نمیتوانستیم برای آوردن غذا به بیرون برویم.چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و شما آن را بهعنوان یک نوآوری و ابتکار، مثبت ارزیابی میکنید.وجود رسانههای متعدد باعث دسترسی مردم به اطلاعات دست اول شده است. ایجاد فرصت برای حضور زنان و توانمندی زنان در جامعه نیز باعث امیدواری به تغییر اذهان نسل جدید از نقش سنتی زن بهسوی زن مدرن شده است.بهترین دستآوردهای دوران جدید چه بوده است؟
در سال ۲۰۰۱ کمتر از یک میلیون شاگرد داشتیم و اکنون بیش از ۱۰ میلیون شاگرد داریم. دستآورد بعدی آزادی بیان است. دسترسی به تعلیم و تربیت مهمترین دستآورد این دوره محسوب میشود.سه چالش بزرگ پیش روی افغانستان چیست؟
چالش اول، عدم مدیریت صحیح در دولت است. چالش دوم عدم امنیت است. چالش سوم اقتصاد وابسته است. ما زیر بناهای اقتصادی محکمی نداریم و ۸۰ درصد بودجه اقتصادی ما از کمکهای خارج تامین میشود. طبق آمار بینالمللی بعد از رفتن جامعه بینالملل و کم شدن کمکهای خارجی ما بیشتر از ۴۰۰ هزار الی ۵۰۰ هزار نفر بیکار خواهیم داشت. متاسفانه با درک این خطر هنوز برنامهریزی برای رکود اقتصادی نداریم.فکر میکنید جامعه افغانستان امروز اجازه خواهد داد که دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب به روی دختران و عدم حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
فکر نمیکنم جامعه افغانستان این اجازه را بدهد چون ۶۰ درصد جمعیت افغانستان زیر ۲۵ سال هستند و این نسل جوان ثبات نسبی را تجربه کرده و دستآوردهای آن را عملا مشاهده کرده است.یک خاطره که در آن حقوق بشری یکی از اعضای زن خانواده و یا آشنایان شما نقض شده، تعریف کنید؟
بعضی از رفتارها آنقدر در جامعه تکرار میشود که این نقیصه، بهعنوان نقض حقوق بشری دیده نمیشود. یکی از نزدیکانم دختری داشت که در صنف یازدهم درس میخواند. در فامیلی که پدر و مادر هر دو تحصیل کرده هستند، روزی خبر شدم که این دختر نامزد شده و برایش تصمیم گرفته شده است. من احساس کردم که دختر باید ناراضی باشد اما با کمال تعجب دیدم که دختر این مساله را مشکل نمیداند و از خود مقاومتی نیز نشان نداده است. برای من بعد غمانگیز مساله ذهنیت نهفته در آن است که در میان مردم تحصیل کرده هنوز این تحجر وجود دارد که برای شرکت زنان در عرصههای مختلف حد تعیینکننده باید باشد.سه عامل بازدارنده در مقابل مشارکت زنان چیست؟
نداشتن امنیت کاری و محیط ناسالم کاری برای زنان و خیابان آزاری که باعث خودسانسوری زنان برای شرکت در عرصههای مختلف کاری میگردد. سیاست مقوله بعدی است که کاملا مردانه است و ما در معادلات سیاسی زنان را نمیبینیم.سه مطالبه عمده زنان بهطور کلی چیست؟
مطالبه اول تصویب قانون منع خشونت علیه زنان از سوی پارلمان، و مساله دوم گفتگوهای صلح است که در این روند باید زنان سهم داشته باشند. مطالبه سوم، اشتراک سیاسی زنان در روند حکومتداری است. متاسفانه نظام مردسالار هنوز به شایستگی زنان باور ندارد و اثبات زنان بهعنوان فردی شایسته نیروی مضاعفی را میطلبد و زمینه کار کردن برای زنان بسیار کم است و زنان باید بهعنوان قوه فشار این فرصتها را برای خویش بگیرند و تلاش بکنند.منابع و مراکز قابل اتکا در داخل افغانستان برای پیشبرد حقوق و مطالبات زنان کدامند؟
بهنظر من چنین مرجعی نداریم که زنها مطمین باشند با تکیه بر آن بتوانند به مطالبات خویش برسند. محدودیتهای وضع شده هم از سوی دولت و تفکر غلط از سوی مردم باعث ناکارا شدن این مراکز شده است و بهنظر من سیستمهای دولتی بهعنوان مراکز قابل اتکای زنان باید برنامه داشته باشند.برای دختر خودتان چه آرزویی دارید؟
در مجموع آرزوی من برای دختران این است که دختران توانایی فکر کردن را پیدا کنند و به خود حق بدهند که فکر کنند.در حوزه خصوصی و یا عمومی یعنی فعالیتهای مدنی و حرفهای خود برای رفع موانع ذکر شده من جمله تبعیض چه کردهاید و چه میکنید.بحث من بیشتر بر روی توانمندی زنان متمرکز است. خودم قدمهای بزرگتری برداشتم و بهعنوان رییس یک حزب و رییس پهنا گروپ خواستم به مردان و جوانان، تصویر جدیدتری ارایه کنم. یکی از اهداف افغانستان ۱۴۰۰، ایجاد زمینههایی برای زنان در تمامی عرصهها مخصوصا در قسمت اشتراک سیاسی زنان و برابری جنسیتی در سیاست است. آرمان شهر.
This email is free from viruses and malware because avast! Antivirus protection is active.
|
No comments:
Post a Comment