و کوهها طنین انداختند.
نویسنده: خالد حسینی، ترجمه از مریم مفتاحی
ناشر؛ نشر تهران با همکاری نشر آلما
خالد حسینی نویسنده افغان- آمریکایی ساکن آمریکا در ایران چهرهای آشناست. دو کتاب پیشین او؛ "هزار خورشید تابان" و "بادبادکباز"، هر کدام با چندین ترجمه هنوز همچنان خوانده می شوند. این دو اثر بیش از سی میلیون نسخه در جهان تیراژ داشته است. آخرین کتاب او با عنوان "و کوهها طنین انداختند" با فاصلهای اندک، پس از انتشار در آمریکا و به زبان انگلیسی، با چند ترجمه در ایران نیز انتشار یافت. مریم مفتاحی یکی از کسانی است که آن را ترجمه کرده است.
کشور افغانستان و موقعیت اجتماعی آن، موضوع اصلی رمانهای خالد حسینی است. او با استفاده از غنای ادبیات کهن فارسی و تلفیق آن با ادبیات مدرن جهان، می کوشد داستانی بیافریند نشانگر هستی انسان افغان ورای آنچه در جهان قدرت و رسانهها دیده می شود.
خالد حسینی در آخرین اثر خویش که به فاصله هفت سال پس از انتشار "هزار خورشید تابان" منتشر می کند، کوشیده است خلاف دو رمان پیشین، مکان داستان را به افغانستان محدود نکند. یونان و فرانسه نیز اینبار از جمله مکانهای وقوع حوادث هستند. به حتم نویسنده فکر کرده، جهان پیشاروی خواننده را به یک کشور و یک فرهنگ محدود نکند. او می کوشد در این اثر خواننده غربی را نیز درگیر ماجرا کند. روستای خیالی "شادباغ" مکان دیگر وقوع حوادث است.
عنوان کتاب برگرفته از شعری سروده ویلیام بلیک، شاعر انگلیسی است که به هیاهوی بچهها در بازی کنار تپهها نظر دارد و در این میان، پژواک خنده و شادی آنها در کنار تپهها به گوش می رسد. به قول مترجم این عنوان کنایه از آن دارد که "درد و رنج مردم افغانستان چنان عظیم است که کوهها آن را منعکس کردهاند و طنین فریادهایشان در کوهها پیچیده است".
مهدی غبرایی نیز این اثر را ترجمه کرده ولی تا کنون منتشر نشده است. دو ترجمه دیگر نیز از این کتاب موجود است. یکی با عنوان "کوه طنین انداخت" توسط مهگونه قهرمان که تا کنون در فرصتی کوتاه سه بار از طریق "نشر پیکان" تجدیدچاپ گردیده و دیگری با عنوان "و کوهها انعکاس دادند" با ترجمه شهناز کمیلیزاده از طریق نشر "دانش بهمن".
خانه
تونی موریسون، ترجمه میچکا سرمدی
"خانه" عنوان تازهترین رمان تونی موریسون، نویسنده 81 ساله آمریکایی و برنده جایزه نوبل، است. در این اثر که دهمین رمان اوست و در سال 2012 انتشار یافته، مردی با نام "فرانک" در سالهای دهه 1950 به عنوان سرباز به جبهه جنگِ کره اعزام می شود. البته او داوطلبانه به جنگ می رود و موضوع کلیدی کتاب نیز همین است؛ آزادی در انتخاب.
واقعیت زندگی فرانک اما چیز دیگری است. او در فرار از موقعیت خویش، فرار از فشار روزافزون بر سیاهان در آمریکا، ترجیح می دهد تا در جبهه جنگ حضور داشته باشد. او در بازگشت از جنگ دنیا را دگرگونه می بیند، زیرا نگاهش به زندگی عوض شده است.
تونی موریسون با انتخاب چند راوی برای این اثر، کوشیده این موضوع را از جوانب و نگاههای مختلف بنگرد. هر راوی با زبان و لحن گفتاری خویش، نظر خود بیان می دارد.
موریسون می گوید این رمان را پس از مرگ نابهنگام پسرش، زمانی که فکر می کرده دیگر نمی تواند دست به قلم ببرد، نوشته است. می گوید نوشتن این رمان موجب تسلی خاطرش شده است؛ "من چیزی را از دست داده بودم و تنها باقیمانده دنیا برایم نوشتن بود که به "خانه" ختم شد و نجاتم داد".
خانه رمانیست کوتاه در 144 صفحه که انتشارات "زاوش" در تهران آن را منتشر کرده است. انتشارات مروارید نیز همین کتاب را با ترجمه یگانه وصالی همزمان منتشر کرده است. شهرزاد نیوز
No comments:
Post a Comment