او گناهی ندارد، جز آنکه هنگام آواره شدنش از خانه و کاشانه خود در سوریه، گریسته است. او و هزاران کودک دیگر سوری که از کشته شدن در جنگ، جان سالم به در بردند؛ اما لاجرم، غربت، آوارگی، بیخانمانی و گرسنگی، گریبان آنها را گرفته است.
دختر بچه زیبای سوری، که با گامهایش، خیابانهای پایتخت اردن را درنوردید، تا شاید بتواند ساجیق بفروشد. او قربانی جنگ است، جنگی ویرانگر. او که اکنون باید به مدرسه برود یا با همبازیهایش تفریح کند، اکنون بخشی از مسئولیت نان آواری برای خانوادهاش را بر عهده گرفته است. چهره زیبا و لبخند دلربایش، لبخندها را بر لبان عابرانی که او را میبینند، نشانده تصاویرش را هم به شبکههای اجتماعی در اینترنت رسانده تا هرکدام از نشر کنندگان تصویرش، یا بهتر بگوییم، تابلوی زیبای صورتش، مرثیهای بنویسند. اما او تنها یکی از هزاران کودک سوری است که در کشورهای همجوار کودکی نمیکنند. به خیابانها میروند، کارهای کوچک میکنند، گدایی میکنند و... و بعضی نیز دردناکتر، مورد سوء استفاده این و آن قرار میگیرند. کودکانی که فریاد رسی ندارند، صدایشان شنیده نمیشود، تنها آروزویشان یک سر پناه است و لقمهای پایان دهنده به گرسنگیشان. اما هیچ کس نیست این حد اقلها را برایشان فراهم کند. شاید روزی فرا برسد که فریاد این کودکان، جهان را بلرزاند
العربیه.
No comments:
Post a Comment