ازبخــت بد این کشــورحــتی پروفیســرومغــزمتفــکرش نیــزاســتفراغ طــالــب را نشخــوارمیکــند
افغانستان زمان زادگاه مردان چون مولانای رومی ، ابن سينا بلخی و سيد جمال الدين افغانی بود که نام نامی شان چون ستاره های درخشان در آسمان علم و معرفت ، عرفان و حکمت مشرق زمين درخشيده و شکوه و جلال به زندگی معنوی مردمان اين خطه بخشيده بود
ولی امروز که قحط الرجالی درين سرزمين بيداد ميکند مداری پارک زرنگار به تخت سلطنت این کشور جلوس کرده سگباز دشت کمپنی وزیر دست راست و کیسه مال حمام مامورعبدل وزیر دست چپ وی می گردد.
جای تعجب نخواهد بود اگر عالم دینی چنین کشوری مولوی بول الدین ادراری از نوشیدن بول پیامبر به وجد آید و فیلسوف ریاضی اش از طریق معادله سه مجهوله درجه سه و جدول لوگاریتم وجود خدا را به اثبات رساند.
در آستانه چنین قحط الرجالی درد ناک و ذلتبار باز هم معجزه ای رخ می دهد و ستاره ای درخشانی در افق ظلمانی این کشور به درخشش آمده و خاطره های بزرگمردان تاریخی این خطه را بار دیگر در اذهان ما زنده می سازد.
آوازه دریافت مدال طلایی دومین مغز متفکر عالم توسط یک دانشمند نابغه و متفکر بی همتای افغان بنام پروفیسر داکتر داکتراشرف غنی احمد زی در سراسر جهان پیچیده و دنیا را غرق حیرت و تعجب می گرداند.
در ابتدا خودم نیز از شنیدن این خبر هم دچار تعجب و ناباوری شده و هم از فرط مسرت و خوشی در لباس نمیگنجیدم و با خود می گفتم اگر این خبر حقیقت داشته باشد ازین پس می توانیم به جهانیان نشان دهیم که افغانستان نه تنها کلینر لین شاه شهید و مداری پارک زرنگار دارد که یک روزی پوست شیر می پوشد و روز دیگر دم روباه بلکه کشور ما مردان متفکری چون داکتر اشرف غنی احمد زی هم دارد که در جهان بشریت بیشتر از یکی دو تای دیگر کسی به پای مقام والای علمی او نمی رسد.
چونکه صحت این خبر را به سادگی نمی تونستم باور کنم لهذا دست به دامان پربرکت گوگل زده به جستجو پرداختم و بعد از نیم ساعتی بالاخره با کمال تاسف دریافتم که نه ده تا گرگ بوده و نه پنج تا گرگ و نه سه تا گرگ و حتی در بودن یک گرگ هم شک و تردید وجود دارد و جناب اشرف غنی نه از طرف کدام موسسه معتبر علمی و اکادمیک دومین مرد متفکر جهان شناخته شده بلکه فقط و فقط از طرف یک وبسایت انگلیسی بنام ( پروسپکت مگزین ) وهفتاد در صد رای هموطنان افغانش درست مانند انتخاب ستاره افغان در تلویزیون طلوع !! ههه ههه ههه
خوب با آنهم این خبر را به فال نیک گرفته و در مقایسه با خبر ناگوار کسب مقام اول در فساد اداری برای افغانستان آن را به مراتب بهتر دانسته و شکر خدا را بجا آورده وآرزو کردم که داکتر اشرف غنی ازین لقب پر افتخار متفکر دوم بتواند در راه خدمت به مردم و جامعه اش استفاده درست و بجا کند !
اما متاسفانه از آنجایکه روزگار با ما از در ناسازگاری پیش آمده و چرخ فلک به فکر کجروی با ماست لقب متفکر دوم جهان به داستان معروف خرلنگ در پوست گاو تبدیل شده که از بودنش نبودنش بحال ما بهتر می بود.
حکایت میکنند که خری لنگی پوست شیر پوشیده و داخل قریه شد ، مردم از دیدن او به وحشت افتاده هر کسی سوراخ می پالید تا خود را از شر دندان و چنگال شیر نجات دهد .
خر لنگ که حال مردمان چنین دید با خود گفت حالا اگر به صدای بلند هنگی هم بزنم دیگر همه از ترس سکته خواهند کرد ولی غافل ازینکه با این کارش خود را رسوا ساخته و چنان مورد لت و کوب مردم قرار گرفت که صد بار به عقل قاصرش لعنت فرستاد.
جناب اشرف غنی نیز مانند آن خر لنگ ملبس با لقب متفکر دوم جهان از قدر دانی و پذیرایی گرم مردم به وجد آمده با خود گفت حالا اگرزبان بگشایم و عمق تفکر و وسعت دانش علمی ام را به نمایش بگذارم آنگه خلایق بالای دست و پایم افتاده مرا سجده خواهند کرد.
ایشان دراولین سخن رانی گهر بار شان از عدم تعادل قومی در زندان بگرام شکوه کرده خواهان آن شد که برای ایجاد عدالت اجتماعی باید در کنار هر انتحاری پشتون یکنفر دهقان از پنجشیر، یکنفر چوپان از بامیان و یکنفر بزکش هم از سمنگان به زندان انداخته شود.
همچنان ایشان برای ایجاد تعادل قومی خواستار بمباردمان مناطق مرکزی و صفحات شمال کشور از طرف نیروهای ناتو گردیدند.
در صحبت دیگری جناب ایشان رقبای انتخاباتی شان را به شرکت در یک مسابقه بزکشی بجای اجرای مبارزات انتخاباتی برای تصاحب چوکی ریاست جمهوری دعوت کرده و گفتند که این طریقه را وی بیشتر مناسبتر برای جامعه افغانی میداند چون بدون مصارف هنگفت و خطرات احتمالی برای مردم و امکان تقلب و جعلکاری در ظرف یکساعت حق به حقدار رسیده و برنده میدان بزکشی به تخت ریاست جمهوری جلوس خواهد کرد.
به مناسبت دیگری ایشان بازهم دست به در افشانی بزرگتری زده و یک نویسنده و عالم انگلیسی را به جرم داشتن نظریه مخالف بچه خر ، اولاد سگ و حرامی بی پدر خطاب کرده سرش را از بریدن و کتاب هایش لایق سوختاندن دانست.
حالا دیگر که خر لنگ نکتایی پوش ما هم با هنگ زدنش خود را رسوای خاص و عام کرد و تاج طلایی قلابی اش را خود به زمین زد پس اکنون نوبت مردم فرا رسیده که وی را به سزای اعمالش رسانیده و چنان لگد مالش کنند که خواب عملی سازی تیوری کتاب سقای دوم را با خود به گورستان ببرد.
با تقـــــــــــــديم حــــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی
No comments:
Post a Comment