روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو نوشته شده بود: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او می گذشت، نگاهی به او انداخت. فقط چند سکه در داخل کلاه بود.
آوای زنان افغانستان
Monday, November 18, 2013
سنایی غزنوی انديشمند ، شاعروعارف بزرگ
پژوهش استاد (صباح)
سنایی غزنوی در آغاز جوانی، شاعری درباری و مداح مسعود بن ابراهیم غزنوی و بهرام شاه بن مسعود بود. ولی بعد از سفر به خراسان و اقامت چند ساله در این شهر و نشست و برخاست با مشایخ تصوف، درمنش، دیدگاه و سمتگیری اجتماعی وی دگرگونی ژرفی پدید آمد.
سنایی غزنوی در آغاز جوانی، شاعری درباری و مداح مسعود بن ابراهیم غزنوی و بهرام شاه بن مسعود بود. ولی بعد از سفر به خراسان و اقامت چند ساله در این شهر و نشست و برخاست با مشایخ تصوف، درمنش، دیدگاه و سمتگیری اجتماعی وی دگرگونی ژرفی پدید آمد.
Subscribe to:
Posts (Atom)