آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Thursday, April 4, 2013

یادی از پروفیسور غضنفرفرزانه مردی از تبار اندیشمندان




پوهندوی دوکتور انور ترابی دوکتور علوم طب

زندگی شمعی ست که اگر داغ و اشک و آ ه در پی دارد ،تلالو ، تجلی و گسترش نور آن سود مند واثر بخش است. هیچ کس که را در پهنهٔ دنیا مجال جاودانگی نیست، مگراینکه  این-            





 جاودانگی با خصلت نیک وسرشت بی آ لایش وخرد ودانش همراه باشد. سخن از نبود ودر گذشت فر زانه مرد نیک اندیش ونیک نام، دانشمند سترگ وآ موزگار بی بدیل پروفیسور دوکتور سید الف شاه غضنفردر میان است.   
                                
در ماه دلو 1306هجری خورشیدی در دهکده سید های کلنگار لوگر نوزادی پا به عرصه وجود گذاشت که نامش را الف شاه گذاشتند.او نامش را با الف آ غازید و یادواره ها و یادگارهای افتخار آفرین را با (ی)پس از نبودش به ارمغان گذاشت .
در عمق تاریکی های دوران زندگی بشر نوابغی درخشیده اند که نام شان در سر لوحه تاریخ و طومار افتخارات ثبت شده است وشمع وجود شان برای همیش فروزان بوده وهرگز خاموش شدنی نیست، استاد غضنفر را میتوان در شمار این گونه از مردان تاریخ کشور مان بر شمرد . در عالم وجود هر چیزی بایست از خط نشو ونمای خود آغاز به سیر کند و راه کمال را پیش گیرد تا به شامخ ترین مراتب استعداد و قابلیت خود برسد، انسان نیز از این قانونمندی استثنا ندارد . زنده یاد دوکتور غضنفر در مسیر زندگیش از این مراتب نشو ونما با استعداد فکری اش پیروزمندانه به سوی مدارج عالی پا گذاشت،‌از مدرسه تا دانشگاه و از دانشگاه تا زمینه های پژوهشی وآ موزگاری همه را با برازندگی و تلاش پشت سر گذاشت. هیچ گاه متفکرین ودانشمندان جهان از طبقه خاص بر نخاسته اند بلکه بیشتر شان از کانون سختی ها تجلی کرده واز میان مشکلات درجات پیشرفت وتعالی را آ غاز کرده اند که استاد غضنفر نیز همین کوچه را عبور کرده است. استاد در گزینهٔ رشته های مسلکی، طبابت را که با ارزش ترین و انسانی ترین پیشه در نوع خود است بر گزید و پس از ختم آ موزش و پژوهشهای علمی و مسلکی از دانشگاه بیروت و دانشگاه هارورد به وطن بر گشت ودر سال 1341 هجری خورشیدی به صفت استاد در فاکولته طب دانشگاه کابل تقرر حاصل نمود . استاد غضنفر در یونیورستی هارورد به تحقیق روی پروژه (خواص کیمیاوی پروتین ها)پرداخت و فرا آ ورد چهار تحقیق علمی را در این زمینه در مجلات علمی امریکا به نشر سپرد ومورد پاداش قرار گرفت . روان شاد استاد غضنفر تا سال 1385هجری خورشیدی زیاده از 25 اثر علمی نوشت وهزار ها شاگرد را تربیت مسلکی نمود که برخی از آنها به مدارج بزرگ علمی پروفیسوری و رتب بزرگ دولتی تا سطح وزیر وفراتر نایل آمدند.




 


 
یک انسان خردمند از لحظه های گزران عمر که آرام وبی صدا همچون قطرات باران به دریای تاریک فنا ونابودی میریزند، حد اکثر استفاده وبهره برداری را میکند و آ ن را رایگان از دست نمیدهد و در نتیجه موقعیتش هر روز بهتر ، افق زندگیش روشن تر و روحش بزرگ تر میگرد د. استاد از عمر گرانبهایش ارزنده ترین بهره برداری را نصیب خود نمود وموقعیت خود را به عنوان دانشمند خرد گرا در مجموعه دانش طبابت کشور برازنده ساخت . آ نچه آ دمی را به سوی مقام والای خودش میکشاند ودر نتیجه به رشد شخصیتش می انجامد، داشتن اهداف ارزنده در زندگی اوست، هرچه هدف ها عالی تر باشد، شخصیت آ دمی رشد بیشتر مییابد . پروفیسور غضنفر در گزینش اهداف زندگی راهی را بر گزید که به همگان دشوار است به آ ن انتخاب دست یابند وخیلی به ندرت میتوان اشخاصی را در یافت که از این مسیر گذشته باشند ،  به گونه مثال ارزش ندادن به داشته های مادی ،  بیهوده شمردن شکوه وجلال زندگی ،  ترک مزیت های که با حرص و هوس آ لوده باشد ،  فرورفتن به اندیشه جمع آوری اندوخته های مادی ودیگر مواردی که شخصیت را بی مایه میسازد:

منعمان تا چند باید زر به زیر خاک برد 
                  حیف همت ها که صرف همت  قارون کند

استاد مشتاقانه وعاشقانه زیاده از سی سال را در تربیت وتدریس جوانان وطن در حوزه طبابت همت گماشت ودر کلاس های درس ولابراتوار های تحقیقی شیرین ترین لحظه های زندگی اش را به سر رساند . پروفیسو غضنفر از نظر سجایا وشخصیت پارسا مرد فرهیخته یی بود که با کمال خضوع و فروتنی آ نچه را که در توان داشت در اعتلا وپیشرفت کشورش دریغ نمیکرد ،  در حوزه علوم کشور استاد شخصیت استثنایی بود که پژوهش ها وتحقیقات علمی او همواره مورد احترام و حرمت قرار داشت ،  سالها در آ زمایشگاه کیمیا و بیوشمی عقب میکروسکوب به دنبال چیزی میگشت ودر انجام کار با اعصاب آ رام وبکس چرمی بزرگش با قدم های پیاده به سوی منزلش بر میگشت .
استاد مبتکر نیرومند وخلاق بود که کار نامه هایش در بستر علوم طب ماندگار وابدی است :
تالیف وتحریر زیاده از 25 اثر علمی ،  طرح و ایجاد موأسسه واکسین سازی ،  طرح پروژه سیروم سازی در کشور ،  ایجاد سیستم ادویه جنریک ،  فعال ساختن لابراتوار های مرکزی وزارت صحت عامه به کمک سازمان صحی جهان ،  ایجاد لابراتوار مخصوص مرض ایدس وتحقیق روی این پروژه،   طرح لابراتوار توکسیکولوژی طب عدلی ،  سازماندهی وتنظیم کتابخانه پوهنتون طبی ،  طرح تأ سیس انستیتوت علوم صحی (نرسنگ و تکنالوژی طبی) که به نام پوهاند غضنفر مسمی است و سایر موارد دیگر . در رابطه به راه کار های این دانشمند بزرگ میتوان زیاد وزیاد نوشت ولی از حوصله این مقال به دور است .
من استاد را از نزدیک میشناختم از سالهای که افتخار شاگردی اورا داشتم تا سال های دهه شصت که من هم به صفت استاد در انستیتوت طب کابل ایفای وظیفه مینمودم وسال های بعد که استاد مشاور سازمان صحی جهان بود ومن هم استاد دانشکده طب بلخ وهمکار دفتر سازمان صحی جهان بودم وپروفیسور غضنفر بر اساس حکم وظیفه گاه گاهی به منظور تطبیق پروژه های سازمان صحی جهان به مزار شریف تشریف میآورد. روزی در فاکولته طب بلخ استاد از من خواست تا در پلان گزاری و تطبیق پروژه های صحی آ ن سازمان در مزار شریف و صفحات شمال با آن سازمان همکاری داشته باشم که من با کمال خوشی پذیرفتم ، که بعد در پهلوی وظیفه استادی همکار سازمان صحی جهان در شمال کشور و مشاور رسمی دفتر یونسف در مزار شریف بودم و تماس من با استاد غضنفر فزونی یافت . از استاد خاطره های شیرین خیلی زیادی دارم که به عنوان نمونه یکی دو خاطره را در اینجا به یاد میآورم :

سال های دهه چهل استاد غضنفر در کلاس درس که من هم شامل آن کلاس بودم بر اساس موضوع فورمول باز کیمیاوی ویتامین ب 12 را روی تخته سیاه رسم میکردند ، فورمول خیلی بزرگ و مشرح بود که حدود نیم ساعت رسم این فورمول همه تخته سیاه را در بر گرفت ، یکی از محصلین که همه ما مصروف ترسیم فورمول بودیم صدا بر آ ورد و گفت ، استاد این ویتامین با این کوچکی چطور میتواند این گونه فورمول بزرگ داشته باشد ،  استاد در جوابش گفت به اشیای کوچک نباید با چشم کوچک دید بلکه باید با دید بزرگ به دنبال کوچک ها رفت. خاطره دیگری از استاد به یاد میآورم فکر میکنم سال 1374 حجری خورشیدی بود که استاد فاکولته طب بلخ بودم و در یک سمپوزیم بین المللی که از جانب دفتر سازمان صحی جهان در شهر جلال آ باد به مدت سه روز برای دوکتوران طب افغانستان دایر گردیده بود اشتراک داشتم و کنفرانس در هوتل سپین غر ادامه داشت.



 

        



در روز ختم کنفرانس رییس سازمان صحی جهان در افغانستان دوکتور جبرییل که لیبیایی بود دعوتی را در منزل خودش در شهر جلال آ باد برای شاملین کنفرانس آ ماده نموده بود که دانشمندان و پروفیسوران خارجی و دوکتور فاطمی وزیر صحت اسبق نیز اشتراک داشتند. دوکتور جبرییل در این دعوت چنین اظهار داشت :افغانستان خدمات پروفیسور غضنفر را در راه تامین صحت مردم نباید فراموش کند و وجود دوکتور غضنفر مایه افتخار برای کشور شما میباشد ، که من هم به نمایندگی از سازمان صحی جهان از خدمات ارزنده شان اظهار امتنان مینمایم. در آنزمان استاد غضنفر به حیث مشاور سازمان صحی جهان در افغانستان ایفای وظیفه مینمود. پس از ختم سه روزه کنفرانس قرار براین شد تا از هر زون کشور یک نفر به نمایندگی از آن زون برای مدت یک ماه در فاکولته طب ننگرهار همراه با پروفیسوران یونورستی لیورپول انگلستان پروگرام کورس آ موزشی سه ماهه برای دوکتوران طب افغانستان را آماده بسازند که مصارف مالی آنرا به حیث دونور یونورستی لیورپول عهده دار شده بود. من به نمایندگی از سمت شمال کشور انتخاب شده بودم ودر هوتل سپین غر اقامت داشتم. روزی زنده یاد استاد غضنفر برایم گفت: داکتر ترابی هوتل برایت خسته کن میباشد بهتر است با من در مهمان خانه استادان انستیتوت طب کابل باشی تا روی کار های پروگرام کورس هم تبادل نظر داشته باشیم. من پذیرفتم. فردا استاد با موتر سازمان من را به مهمان خانه استادان انستیتوت طب کابل آوردند که تا ختم پروگرام یک ماهه شب را پس از ختم کار در کنار استاد با جمع استادان گذشتاندم که لحظه های نهایت شیرینی را از جناب شان به خاطر دارم. باید یاد آور شوم که پس از اینکه جنگ ها در سال 1371درکابل شدت گرفت وپوهنتون کابل تعطیل شد ، بر اساس پیشنهاد پروفیسور غضنفر وتایید سازمان صحی جهان استادان و محصلین انستیتوت طب کابل به شهر جلال آباد که نسبتآ امن بود انتقال یافتند و هزینه ومصارف لیلیه و بودباش استادان و محصلین را چند سال دفتر سازمان صحی جهان میپرداخت. برخی از استادان در شهر پشاور زندگی داشتند که با ترانسپورت مخصوص از هزینه سازمان به جلال آباد میآمدند و سه روز پیهم درس میدادند و واپس به پشاور میرفتند. در آن وقت دوکتور احمد شاه جلال به حیث رییس انستیتوت طب کابل وظیفه داشتند که یاد شان گرامی باد ، تذکر این مطلب در این بحث صرف گوشه یی از خدمات ارزنده پروفیسور غضنفر بود که در راه خدمت به جوانان وطن که همین اکنون به حیث داکتردر شفاخانه ها وکلینیک های کشور وظیفه اجرا میدارند، میباشد ور نه تحصیل این جوانان نا تمام باقی میماند .
پروفیسور غضنفر در فراگیری زبان های خارجی استعداد عجیب داشتند ، تسلط کامل به زبان انگلیسی ، وآ شنایی خوب به زبان فرانسوی و روسی داشتند. در سالهای دهه شصت که کتابخانه انستیتوت طب پایه گزاری میشد واستاد غضنفر سازمان دهی این کار را به عهده داشتند بر اساس خواست ریاست انستیتوت چند روزی من هم در تنظیم کتابخانه سهم گرفتم که چند هزار جلد کتاب باید در محلات مخصوص شان کتینگ میشد. استاد از من خواست تا کتب روسی را تنظیم نمایم. من هنگام تنظیم و جمع بندی کتب متوجه شدم که پروفیسو غضنفر میتواند به گونه خوب به زبان روسی حل مطلب کند وخودش شخصی زبان روسی و فرانسوی را آ موخته بود.
استاد آنچه را که داشت خرد ودانش ، علم ، حلم ، رفتار وهنجار نیک وفروتنی بود ، وآ نچه را که نداشت بزرگ منشی، زراندوزی وحسادت بود. استاد در سازمان صحی جهان از احترام خاص برخور دار بود وپیشنهاد های او در مورد پروژه های افغانستان همواره پذیرفته میشد .من در یکی از تالیفاتم در کتاب( طب در گستره تاریخ)صفحه ای 223 به گونه ای استثنایی و موجز از استاد یاد آوری نمودم .گر چه در کشور ما تا هنوز بزرگ داشت وتقدیر از دانشمندان به یک فرهنگ مبدل نگشته است ولی باز هم پرو فیسور غضنفر چند باری از جانب مقامات بزرگ دولتی مورد تقدیر قرار گرفتند و امید وارم روزی به کمک اطبای کشور شاهد اساس گزاری بنیاد غضنفر باشیم.

مرگ در زهدان زیستن نطفه میگیرد ونیستی در ذهن هستی گام میگزارد ، مرگ محتومی است که از آ ن گریز نیست و جاودانگی زیوری است که هر کس را نصیب نیست .سر انجام پروفیسور استاد غضنفر بزرگ در اول حمل 1392 حجری خورشیدی به عمر 86سالگی به جاودانگان پیوست فردوس برین جایش باد.





 

No comments: